تفسیر بخش اوّل
اَللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ آلاْنِسِينَ لِأَوْلِيَائِکَ، وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَايَةِ لِلْمُتَوَکِّلِينَ عَلَيْکَ. تُشَاهِدُهُمْ فِي سَرَائِرِهِمْ، وَ تَطَّلِعُ عَلَيْهِمْ فِي ضَمَائِرِهِمْ، وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ. فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ إِلَيْکَ مَلْهُوفَةٌ. إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ آلْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ، وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمْ آلْمَصَائِبُ لَجَؤُوا إِلَى آلْإِسْتِجَارَةِ بِکَ، عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ آلْأُمُورِ بِيَدِکَ، وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ.
ترجمه
پروردگارا! تو براى دوستانت بهترين مونسى و براى کسانى که بر تو توکّل کنند آماده ترين حلّال مشکلات. تو درون آن ها را مى بينى و از ضمير آنان آگاهى واز اندازه بينش عقل هاى آنان باخبرى. اسرار آنان بر تو مکشوف و قلوبشان سخت به تو مشتاق است. اگر غربت، آن ها را به وحشت اندازد ياد تو مونس تنهايى آن هاست و اگر مصائب و مشکلات، بر آنان فرو بارد به سوى تو پناه مى آورند، زيرا مى دانند که زمام تمام امور به دست (باکفايت) تو و سرچشمه همه آن ها در اختيار توست.
شرح و تفسیر
اى حل کننده مشکلات!
امام (عليه السلام) در آغاز اين دعاى روح پرور و انسان ساز رو به درگاه خدا آورده و عرضه مى دارد: «پروردگارا! تو براى دوستانت بهترين مونسى و براى کسانى که بر تو توکّل کنند آماده ترين حلّال مشکلات»؛ (اَللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ آلاْنِسِينَ لِأَوْلِيَائِکَ، وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَايَةِ لِلْمُتَوَکِّلِينَ عَلَيْکَ).
اشاره به اين که کسانى که واجد اين دو صفت باشند، يعنى در زمره اولياءالله درآيند و يا در صف متوکّلان قرار گيرند مشمول اين نعمت بزرگ خواهند شد که انسشان با خداست و خداوند مشکلات آن ها را برطرف مى کند. به اين ترتيب امام (عليه السلام) در ضمن مناجات با پروردگار درس انسان سازى هم مى دهد.
از آن جا که حل مشکلات منوط به آگاهى از آن هاست در ادامه اين سخن مى افزايد: «تو درون آن ها را مى بينى و از ضمير آنان آگاهى و از اندازه بينش عقل هاى آن ها باخبرى. اسرار آنان بر تو مکشوف و قلوبشان سخت به تو مشتاق است»؛ (تُشَاهِدُهُمْ فِي سَرَائِرِهِمْ، وَ تَطَّلِعُ عَلَيْهِمْ فِي ضَمَائِرِهِمْ، وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ. فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ إِلَيْکَ مَلْهُوفَةٌ).
آرى! خداوند از سرائر و ضمائر همه آگاه است، چراکه او به ما از خود ما نزديک تر است، چنان که مى فرمايد: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ).
تفاوت ميان سرائر و ضمائر ممکن است از اين جهت باشد که سرائر معمولا به حالات اخلاقى گفته مى شود و ضمائر به نيّاتى گفته مى شود که انسان در دل مى پروراند و به دنبال آن حرکت مى کند.
گاهى اين دو واژه در معناى يکديگر نيز استعمال مى شوند. «بصائر» جمع «بصيرة» به معناى بينش است که معمولا به بينش عقلى و فکرى اطلاق مى شود.
در هر حال، اين تعبيرات نيز افزون بر تکميل مفهوم اين دعا، پيامى براى همه انسان ها دارد و آن اين که در همه حال مراقب ظاهر و باطن و نيّات و اعمال خويش باشند، زيرا خداوند متعال از همه آن ها باخبر است. اسرار درون آنان بر خداوند مکشوف و نياتشان آشکار است.
جمله «قُلُوبُهُمْ إِلَيْکَ مَلْهُوفَةٌ» (دل هاى آنان به تو مشتاق است) نتيجه ايمان ومعرفت و توکل آن ها بر خداست. هرچه علم و ايمان به او بيشتر باشد اشتياق انسان به آن مبدأ رحمت و محبّت و کرم، افزون مى گردد.
آنگاه در ادامه اين سخن به اين نکته اشاره مى کند که اولياءالله و متوکّلان هرگز دربرابر مشکلات و مصائب زانو نمى زنند و آرامش و اعتماد خود را از دست نمى دهند، مى فرمايد: «اگر غربت، آن ها را به وحشت اندازد ياد تو مونس تنهايى آن هاست و اگر مصائب و مشکلات، بر آنان فرو بارد به سوى تو پناه مى آورند، زيرا مى دانند که زمام تمام امور به دست (باکفايت) تو و سرچشمه همه آن ها در اختيار توست»؛ (إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ آلْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ، وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمْ آلْمَصَائِبُ لَجَؤُوا إِلَى آلْإِسْتِجَارَةِ بِکَ، عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ آلاُْمُورِ بِيَدِکَ، وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ).
درواقع همه اين حالات و صفات، از اعتقاد به توحيد افعالى ناشى مى شود ونشان مى دهد که اگر اين شاخه توحيد در درون جان انسان بارور شود چه ثمرات گران بهايى دارد. نه دربرابر مشکلات احساس تنهايى مى کند و نه در تنهايى احساس غربت.
* * * .
امام (عليه السلام) در آغاز اين دعاى روح پرور و انسان ساز رو به درگاه خدا آورده و عرضه مى دارد: «پروردگارا! تو براى دوستانت بهترين مونسى و براى کسانى که بر تو توکّل کنند آماده ترين حلّال مشکلات»؛ (اَللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ آلاْنِسِينَ لِأَوْلِيَائِکَ، وَ أَحْضَرُهُمْ بِالْکِفَايَةِ لِلْمُتَوَکِّلِينَ عَلَيْکَ).
اشاره به اين که کسانى که واجد اين دو صفت باشند، يعنى در زمره اولياءالله درآيند و يا در صف متوکّلان قرار گيرند مشمول اين نعمت بزرگ خواهند شد که انسشان با خداست و خداوند مشکلات آن ها را برطرف مى کند. به اين ترتيب امام (عليه السلام) در ضمن مناجات با پروردگار درس انسان سازى هم مى دهد.
از آن جا که حل مشکلات منوط به آگاهى از آن هاست در ادامه اين سخن مى افزايد: «تو درون آن ها را مى بينى و از ضمير آنان آگاهى و از اندازه بينش عقل هاى آن ها باخبرى. اسرار آنان بر تو مکشوف و قلوبشان سخت به تو مشتاق است»؛ (تُشَاهِدُهُمْ فِي سَرَائِرِهِمْ، وَ تَطَّلِعُ عَلَيْهِمْ فِي ضَمَائِرِهِمْ، وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصَائِرِهِمْ. فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ، وَ قُلُوبُهُمْ إِلَيْکَ مَلْهُوفَةٌ).
آرى! خداوند از سرائر و ضمائر همه آگاه است، چراکه او به ما از خود ما نزديک تر است، چنان که مى فرمايد: (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ).
تفاوت ميان سرائر و ضمائر ممکن است از اين جهت باشد که سرائر معمولا به حالات اخلاقى گفته مى شود و ضمائر به نيّاتى گفته مى شود که انسان در دل مى پروراند و به دنبال آن حرکت مى کند.
گاهى اين دو واژه در معناى يکديگر نيز استعمال مى شوند. «بصائر» جمع «بصيرة» به معناى بينش است که معمولا به بينش عقلى و فکرى اطلاق مى شود.
در هر حال، اين تعبيرات نيز افزون بر تکميل مفهوم اين دعا، پيامى براى همه انسان ها دارد و آن اين که در همه حال مراقب ظاهر و باطن و نيّات و اعمال خويش باشند، زيرا خداوند متعال از همه آن ها باخبر است. اسرار درون آنان بر خداوند مکشوف و نياتشان آشکار است.
جمله «قُلُوبُهُمْ إِلَيْکَ مَلْهُوفَةٌ» (دل هاى آنان به تو مشتاق است) نتيجه ايمان ومعرفت و توکل آن ها بر خداست. هرچه علم و ايمان به او بيشتر باشد اشتياق انسان به آن مبدأ رحمت و محبّت و کرم، افزون مى گردد.
آنگاه در ادامه اين سخن به اين نکته اشاره مى کند که اولياءالله و متوکّلان هرگز دربرابر مشکلات و مصائب زانو نمى زنند و آرامش و اعتماد خود را از دست نمى دهند، مى فرمايد: «اگر غربت، آن ها را به وحشت اندازد ياد تو مونس تنهايى آن هاست و اگر مصائب و مشکلات، بر آنان فرو بارد به سوى تو پناه مى آورند، زيرا مى دانند که زمام تمام امور به دست (باکفايت) تو و سرچشمه همه آن ها در اختيار توست»؛ (إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ آلْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِکْرُکَ، وَ إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمْ آلْمَصَائِبُ لَجَؤُوا إِلَى آلْإِسْتِجَارَةِ بِکَ، عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ آلاُْمُورِ بِيَدِکَ، وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِکَ).
درواقع همه اين حالات و صفات، از اعتقاد به توحيد افعالى ناشى مى شود ونشان مى دهد که اگر اين شاخه توحيد در درون جان انسان بارور شود چه ثمرات گران بهايى دارد. نه دربرابر مشکلات احساس تنهايى مى کند و نه در تنهايى احساس غربت.
* * * .
پاورقی ها
«آنس» صيغه افعل التفضيل از ريشه «اُنس» و در اين جا به معناى مأنوس ترين مونس هاست و حقيقت انس، به دست آوردن آرامش در کنار چيزى و يا با چيزى است و بعضى معتقدند که انسان را بدين علت انسان مى گويند که روح اجتماعى دارد و انس مى گيرد.
«ملهوفة» به معناى مشتاق يا داغدار است و از ريشه «لهف» بر وزن «کهف» گرفته شده و در اين جا معناى اوّل مناسب تر است. ق، آيه 16.
«ملهوفة» به معناى مشتاق يا داغدار است و از ريشه «لهف» بر وزن «کهف» گرفته شده و در اين جا معناى اوّل مناسب تر است. ق، آيه 16.