تفسیر خطبه 32

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
وَ فِيها يَصِفُ زَمانَهُ بِالْجَوْرِ، و يُقَسِّمُ النَّاسَ فِيهِ خَمْسَةَ أصْنَافٍ، ثمَّ يُزَهِّدُ فِي الدُّنْيا

ترجمه

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که ستمگرى زمانه را وصف کرده و مردم را به پنج دسته تقسيم مى فرمايد همچنين در آن از زهد در دنيا سخن به ميان آمده است

شرح و تفسیر

خطبه در يک نگاه
اين خطبه از چهار بخش تشکيل شده است:
در بخش نخست، از وضع تأسف انگيز جامعه در زمان امام (عليه السلام) و مشکلاتى که بر سر راه نيکوکاران و پاک دلان وجود داشته سخن به ميان آمده است.
در بخش دوم، امام (عليه السلام) مردم آن زمان را (و احتمالا مردم هر عصر و زمان را) به چهار گروه تقسيم مى کند:
الف) گروهى که چون قدرت ندارند، دست به فساد نمى آلايند. در واقع «از غم بى آلتى افسرده اند».
ب) گروهى که داراى قدرت اند و از قدرتشان براى ايجاد فساد و رسيدن به مال و مقام دنيا بهره مى گيرند.
ج) گروهى که به ظاهر، اعمال الهى و اخروى انجام مى دهند، ولى در حقيقت با اين اعمال، دنيا را مى طلبند، نه آخرت را.
د) گروه ديگرى که چون دستشان به قدرت نمى رسد، خود را به زهد و قناعت مى زنند، در صورتى که نه زاهدند و نه اهل قناعت.
امام (عليه السلام) ويژگى هاى هر يک از اين چهار گروه را ـ که در هر اجتماعى وجود دارند ـ بيان مى کند.
در بخش سوم، سخن از گروه ديگرى است که حضرت از آن ها به طور جداگانه ياد مى کند.
مردان شريف و پاک طينتى که به خدا دل بسته اند و در راه او گام برمى دارند.
امام على (عليه السلام) آن ها را نيز به چند دسته تقسيم مى فرمايد و به طور دقيق و ظريف ويژگى هاى هر دسته را شرح مى دهد.
در بخش چهارم ـ که بخش پايانى خطبه است ـ مردم را به زهد و بى اعتنايى به دنيا که عشق به آن، سرچشمه همه گناهان و بدبختى هاست، دعوت مى فرمايد و در جمله هاى کوتاه حقّ سخن را ادا مى کند.