تفسیر بخش دوم

فَوَآللهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ آلْوُلَّهِ آلْعِجَالِ، وَدَعَوْتُمْ بِهَدِيلِ آلْحَمَامِ، وَجَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِي الرُّهْبَانِ، وَخَرَجْتُمْ إِلَى آللهِمِنَ آلْأَمْوَالِ وَآلْأَوْلاَدِ، آلْتِمَاسَ آلْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي آرْتِفَاعِ دَرَجَةٍ عِنْدَهُ، أَو غُفْرَانِ سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا کُتُبُهُ، وَحَفِظَتْهَا رُسُلُهُ، لَکَانَ قَلِيلا فِيمَا أَرْجُو لَکُم مِنْ ثَوَابِهِ، وَأَخَافُ عَلَيْکُمْ مِنْ عِقَابِهِ.

ترجمه
به خدا سوگند! اگر همانند شترانى که بچه هاى خود را از دست داده اند، ناله سردهيد و همچون کبوتران، نوحه گرى کنيد و مانند راهبان تارک دنيا، زارى کنيد و دست از اموال و فرزندان بکشيد تا به قرب الهى و مقامات والا نزد او وآمرزش گناهانى که کاتبان الهى آن را ثبت کرده اند و رسولان او آن را نگهدارى مى کنند دست يابيد، (همه اينها) دربرابر ثوابى که من براى شما انتظار دارم وعقوبتى که از آن بر شما بيمناکم بسيار کم و ناچيز است.
شرح و تفسیر
هرقدر در اين راه بکوشيد کم است!
به دنبال بحثى که در فراز قبل درمورد کوتاهى عمر دنيا و بى اعتبارى آن گذشت و امام (عليه السلام) با تعبيرات بسيار رسا و گويا اين مطلب را تشريح فرمود، در اين بخش به سراغ اهمّيّت ثواب و عقاب آخرت و سرنوشت انسان ها در زندگىِ ديگر مى رود که هدف نهايى از زندگى دنياست و به تعبير ديگر، آنچه در بخش قبل گذشت مقدّمه اى بود براى بخش دوم، که به هدف نهايى يعنى نيل به قرب خدا و ثواب هاى فوق العاده و پراهمّيّت الهى و پرهيز از عقاب هاى خوفناک او اشاره مى کند.
مى فرمايد: «به خدا سوگند! اگر همانند شترانى که بچه هاى خود را از دست داده اند ناله سردهيد و همچون کبوتران، نوحه گرى کنيد و مانند راهبان تارک دنيا زارى کنيد و دست از اموال و فرزندان بکشيد تا به قرب الهى و مقامات والا نزد اووآمرزش گناهانى که کاتبان الهى آن راثبت کرده اند و رسولان او آن را نگهدارى مى کنند، دست يابيد، (همه اينها) دربرابر ثوابى که من براى شما انتظار دارم وعقوبتى که ازآن بر شما بيمناکم بسيار کم و ناچيز است!»؛ (فَوَآللهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ آلْوُلَّهِ آلْعِجَالِ، وَدَعَوْتُمْ بِهَدِيلِ آلْحَمَامِ، وَجَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِي{6} الرُّهْبَانِ{7}، وَخَرَجْتُمْ إِلَى آللهِ مِنَ آلْأَمْوَالِ وَآلْأَوْلاَدِ، آلْتِمَاسَ آلْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي آرْتِفَاعِ دَرَجَةٍ عِنْدَهُ، أو غُفْرَانِ سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا کُتُبُهُ، وَحَفِظَتْهَا رُسُلُهُ، لَکَانَ قَلِيلا فِيمَا أَرْجُو لَکُم مِنْ ثَوَابِهِ، وَأَخَافُ عَلَيْکُمْ مِنْ عِقَابِهِ).
در اين جا امام (عليه السلام) براى بيان نهايت کوشش در مقام تضرّع و زارى در پيشگاه خدا، سه تشبيه را بيان فرموده است: نخست، ناله اى که شتران به هنگام از دست دادن فرزندان خود سرمى دهند که ناله اى است بسيار جانسوز و رقّت بار، و هر شنونده اى را تحت تأثير خود قرار مى دهد.
تشبيه دوم، نوحه گرى کبوتران است. ديده ايم کبوتران هنگامى که دور هم جمع مى شوند گويى به صورت دسته جمعى نوحه گرى کنند.
ابن منظور در لسان العرب مى نويسد: هديل (که در جمله امام (عليه السلام) آمده است) گاه به معناى صداى کبوتر و گاه به معناى جوجه آن آمده است، سپس از بعضى نقل مى کند: اعراب چنين مى پندارند که هديل جوجه کبوترى در عهد نوح (عليه السلام) بوده که تنها مى مانَد و از شدّت تشنگى مى ميرد و ازآن روز تمام کبوتران براى او نوحه گرى مى کنند.
تشبيه سوم، گريه و زارى راهبان و تارکان دنيا در ديرهايشان است که در مراسم مختلف خود، به صورت فردى يا دسته جمعى نوحه گرى مى کنند و چون رابطه خود را از دنيا بريده اند نوحه آن ها سوز ديگرى دارد.
امام (عليه السلام) تنها به نوحه گرى پرشور، و گريه و زارى به درگاه خدا قناعت نمى فرمايد بلکه با جمله «خَرَجْتُمْ اِلَى اللهِ مِنَ الاَْمْوالِ وَاْلاَوْلاَدِ» اشاره به بالاترين

ايثار و فداکارى در اين راه کرده و مى فرمايد: اگر از تمام امکانات زندگى نيز براى رسيدن به قرب خدا و ثواب و پاداش او و نجات از عذاب الهى، صرف نظر کنيد باز هم کم و ناچيز است.
دليل اين سخن کاملا روشن است، زيرا تمام عمر دنيا از آغاز تا پايان وتمام نعمت ها و ثروت هاى مادى از ازل تا ابد دربرابر عمر آخرت و مواهب ونعمت هاى آن جهان، لحظه اى زودگذر و نعمتى ناچيز و قطره اى دربرابر درياست و بديهى است که تا اين معرفت و شناخت درباره دنيا و آخرت پيدا نشود آن گذشت و ايثار و آن تضرّع و زارى جانسوز حاصل نخواهد شد.
در خطبه «همّام» (خطبه 193) درباره پرهيزکاران مى خوانيم: «صَبَرُوا اَيَّامآ قَصِيْرَةً اَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً؛ ايّام کوتاهى را صبر و شکيبايى (و ايثار وفداکارى) کردند، همين امر، راحتى و آرامش طولانى براى آن ها به دنبال آورد».

* * *

پاورقی ها
«حنين» در اصل به معناى دلسوزى و مهربانى و ترحّم است و معمولا در جايى گفته مى شود که همراه با ناله دردناکى باشد و «اُستن حنّانه» به ستونى چوبى گفته شده که در روايت آمده است: پيامبر (صلي الله عليه و آله) به آن تکيه مى کرد و براى مردم خطبه مى خواند؛ هنگامى که منبرى براى پيامبر (صلي الله عليه و آله) ساختند و حضرت روى آن منبر مى نشست و خطبه مى خواند، آن ستون از فراق پيامبر (صلي الله عليه و آله) ناله مى کرد.
«ولّه» جمع «واله» و «والهه» از ريشه «وَلَه» بر وزن «ولع» به معناى شدّت غم يا شادى است که هوش را از سر مى برد. «عجال» جمع «عجول» از ريشه «عجله» به معناى سرعت در انجام کارى است و گاه به زنانى که فرزند خود را از دست داده و مضطربانه ناله سر مى دهند اطلاق مى شود. «هديل» گاه به جوجه کبوتر و گاه به صداى کبوتر اطلاق شده است و در اصل از ريشه «هدل» بر وزن «عدل» به معناى سستى يا صداى ملايم است. «جؤار» معناى مصدرى دارد و به معناى فرياد آميخته با تضرّع و کمک خواستن است. «متبتّل» از ريشه «تبتّل» به معناى جدا شدن و کناره گيرى کردن است و به حالت رهبان هايى که از جامعه دورى مى گزينند و در گوشه اى به عبادت مشغول مى شوند، اطلاق مى شود و اگر به بانوى اسلام فاطمه زهرا (عليها السلام) «بتول» گفته شده، به اين دليل است که به حالت انقطاع رسيده بود و از نظر فضل و معرفت جدا و برتر از ديگر زنان بود و در بعضى از روايات آمده است که «تبتّل» به معناى بلند کردن دست به درگاه خدا (هنگام تضرّع و زارى کردن) است. «رهبان» جمع «راهب» از ريشه «رهب» بر وزن «رحم» در اصل به معناى ترسيدن است؛ ترسى که آميخته با خويشتن دارى باشد و «رهبانيت» به معناى شدّت تعبّد و ترک دنيا آمده است و آن، بدعتى بوده که گروهى از مسيحيان در آيين مسيح گذاشتند: به اين صورت که زنان و مردان تارک دنيا، از ازدواج براى هميشه چشم مى پوشند و از فعاليت هاى اجتماعى کناره گيرى کرده و به معابدى که نام آن «دير» است پناه مى برند و مشغول عبادت مى شوند، و در اسلام به شدّت از اين کار نهى شده است. نهج البلاغة، ص 304، خطبه 193.