تفسیر بخش ششم

وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاکَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِکَ فَقَدْ عَدَلَ بِکَ، وَ الْعَادِلُ بِکَ کَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آيَاتِکَ، وَ نَطَقَتْ عَنْه‏ ُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَيِّنَاتِکَ، وَ إِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لَمْ تَتَنَاهَ فِي الْعُقُولِ، فَتَکُونَ فِي مَهَبِّ فِکْرِهَا مُکَيَّفاً، وَ لَا فِي رَوِيَّاتِ خَوَاطِرِهَا فَتَکُونَ مَحْدُوداً مُصَرَّفاً.

ترجمه
و گواهى مى دهم آنان که تو را با چيزى از مخلوقات مساوى شمردند، همتايى براى تو قائل شده اند؛ و آن کس که براى تو همتايى قائل شود، به آنچه «آيات محکمات» تو آورده و شواهد «دلايل آشکار» تو از آن سخن مى گويد، کافر شده است! تو همان خدايى هستى که عقل ها به تو احاطه نمى يابد، تا در مسير وزش افکار در کيفيّت خاصى قرار گيرى! و در خاطره ها و انديشه ها جاى نمى گيرى، تا محدود و قابل تغيير باشى!
شرح و تفسیر
فراتر از احاطه عقل ها
امام (عليه السلام) در اين فراز بار ديگر به مسئله انحراف مشرکان و اهل تشبيه بازمى گردد و در پيشگاه خداوند شهادتى ديگر به انحراف آن ها مى دهد، تا مخاطبين بشنوند و در دام تشبيه گرفتار نشوند.
مى فرمايد: «و گواهى مى دهم آنان که تو را با چيزى از مخلوقاتت مساوى شمردند، همتايى براى تو قائل شده اند و آن کس که براى تو همتايى قائل شود به آنچه «آيات محکمات» تو آورده و شواهد «دلايل آشکار» تو از آن سخن مى گويد، کافرشده است!»؛ (وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاکَ بِشَيْءٍ مِنْ خَلْقِکَ فَقَدْ عَدَلَ بِکَ، وَ الْعَادِلُ بِکَ کَافِرٌبِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آيَاتِکَ، وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَيِّنَاتِکَ).
به نظر مى رسد اين شهادتى که امام (عليه السلام) در اين فراز، درباره انحراف مشرکان داده، با شهادتى که در فراز قبل بود، متفاوت و ناظر به دو گروه باشد؛ شهادت جمله هاى پيشين مربوط به بت پرستانى است که خدا را تشبيه به بت ها مى کردند و بت ها را در مقام ربوبيّت قرار مى دادند؛ يعنى حاجات خود را از آن ها مى طلبيدند و به همين دليل، آن ها را پرستش مى کردند. ولى آنچه در اين فراز آمده، ناظر به کسانى است که براى خدا همتايى در جميع جهات قرار مى دادند؛ همچون «وثنيّين» (دوگانه پرستان)، که معتقد به خداى خير و خداى شرّ بودند و مسيحيان که قائل به «تثليث» (خدايان سه گانه) بودند و آن ها را «اب» و «ابن» و «روح القدس» مى ناميدند. امام (عليه السلام) آن ها را کافر به آيات محکمات و حجّت هاى بيّنات دانسته است.
ممکن است تعبير به «آيات محکمات» و «حجج بيّنات» هر دو اشاره به آياتى باشد که با صراحت، هر گونه همتايى را براى خداوند نفى مى کند، مانند: (قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِى خَلَقَ الأَرْضَ فِى يَوْمَينِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادآ)؛ «بگو آيا شما به آن کس که زمين را در دو روز [= دو دوران] آفريد، کافر مى شويد و براى او همانندهايى قرار مى دهيد؟!». و آيه (فَلا تَجْعَلُؤا للهِ أَنْدَادَآ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)؛ «براى خدا همتايانى قرار ندهيد در حالى که مى دانيد (هيچ يک از آن ها نه شما را آفريده و نه روزى مى دهند)».
اين احتمال نيز وجود دارد که «آيات محکمات» اشاره به آيات توحيدى صريح قرآن مجيد باشد و «حجج بيّنات» اشاره به دلايل عقلى، که هرگونه شبيه و مانند و همتايى را براى خدا نفى مى کند.
جمله هاى بعد گواه بر همين احتمال است؛ آن جا که مى فرمايد: «تو همان خدايى هستى که عقل ها به تو احاطه نمى يابد، تا در مسير وزش افکار، در کيفيت خاصّى قرار گيرى! و در خاطره ها و انديشه ها جاى نمى گيرى، تا محدود و قابل تغيير باشى!»؛ (وَ أِنَّکَ أَنْتَ اللهُ الَّذِي لَمْ تَتَنَاهَ فِي الْعُقُولِ، فَتَکُونَ في مَهَبِّ فِکْرِهَا مُکَيَّفآ، وَ لا فِي رَوِيَّاتِ خَوَاطِرِهَا فَتَکُونَ مَحْدُودآ مُصَرَّفآ).
امام (عليه السلام) در جمله اوّل، اشاره به ناتوانى عقل ها از درک کنه ذات و صفات خدا مى کند که در آغاز اين خطبه نيز با عبارات ديگرى به آن اشاره شده بود و مى فرمايد: اگر عقل قادر به درک تو بود، بايد کيفيّت خاصّى در ذات پاک تو باشد؛ ولى از آن جا که بالاتر از کيفيّت مى باشى و هستىِ محض و خالصى، عقل، قادر به درک کنه ذات و صفاتت نيست.
در جمله دوم، به عدم احاطه انديشه ها به ذات پاک او اشاره مى کند، چرا که اگر انديشه به او احاطه يابد، حتمآ بايد محدود باشد و هر چيز که محدود باشد، در معرض تغييرات زمانى و مکانى و جهات ديگر قرار مى گيرد. .