تفسیر بخش سوم

أَيُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُؤا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ، وَ امْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْکَدَرِ.
عِبَادَ الله، لا تَرْکَنُوا إِلَى جَهَالَتِکُمْ، وَلا تَنْقَادُوا لاَِهْوَائِکُمْ، فَإِنَّ النَّازِلَ بِهذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌ بِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ، يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ، لِرَأْيٍ يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْيٍ؛ يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لا يَلْتَصِقُ، وَ يُقَرِّبَ مَا لا يَتَقَارَبُ! فَاللهَ اللهَ أَنْ تَشْکُوا إِلَى مَنْ لا يُشْکِي شَجْوَکُمْ، وَلايَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَکُمْ.

ترجمه
اى مردم! چراغِ قلبِ خود را از شعله (پرفروغ) واعظ باعمل، روشن سازيد، وظرف وجود خويش را از آب زلال چشمه اى که از آلودگى ها پاک است، پُر کنيد. اى بندگان خدا! بر نادانى هاى خود تکيه نکنيد و تسليم هوس هاى خويش نشويد! زيرا آن کس که در اين مقام برآيد (و تکيه بر جهالت و هوا و هوس ها کند) همچون کسى است که بر لب پرتگاهى که در شُرُف فروريختن مى باشد قرار گرفته است. او بار هلاکت را بر دوش مى کشد و از جايى به جاى ديگر مى برد وبراى توجيه آراى ناپخته و ضدّونقيض خويش، مطالب نامتناسب را به هم پيوند مى دهد. از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد! و شکايت خويش را نزد کسى که نمى تواند مشکل شما را حل کند و توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما بگشايد، نبريد.
شرح و تفسیر
دست از دامن رهبر الهى خود برنداريد
در اين بخش از خطبه، امام (عليه السلام) به پند و اندرز مردم پرداخته و با مواعظ شايسته و نکات پرمعنا، آن ها را اندرز مى دهد و در آغاز براى آماده ساختن روح و جان آن ها مى فرمايد: «اى مردم! چراغِ دلِ خود را از شعله (پرفروغ) واعظ باعمل، روشن سازيد و ظرف وجود خويش را از آب زلال چشمه اى که از آلودگى ها پاک است پر کنيد!»؛ (أَيُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ، وَامْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْکَدَرِ).
همان گونه که چراغ هاى پرنور، مسير انسان را در تاريکى ها روشن مى سازد واز سقوط در پرتگاه، يا رفتن به بى راهه حفظ مى کند؛ بهره گيرى از اندرزهاى «واعظِ متّعظ» نيز در سيروسلوک معنوى و فکرى و اخلاقى، انسان را از انحرافات عقيدتى و اخلاقى نگاه مى دارد و همان گونه که آب صاف و خالى از هرگونه کدورت و آلودگى، مايه حيات جسم انسان و همه موجودات زنده است؛ اندرزهاى شايسته رهروان راه حق، مايه حيات جان و روح آدمى است.
روشن است که منظور از اين چراغ هدايت و چشمه آب حيات، وجود خود امام (عليه السلام) است که مردم حق شناس مى بايست تا زمانى که دسترسى دارند نهايت استفاده را از آن حضرت بکنند: افسوس و صد افسوس! که نکردند. و ما امروز بر سر سفره هدايت او نشسته ايم و از گوشه اى از کلمات آن حضرت که به ما رسيده است، چراغ دل را روشن مى سازيم و از چشمه زلالش سيراب مى شويم.
در ادامه اين سخن، بندگان خدا را به طور عام مخاطب قرار داده و از تکيه بر جهل و نادانى و هوى وهوس و افکار باطل بر حذر مى دارد. مى فرمايد: «اى بندگان خدا! بر نادانى هاى خود تکيه نکنيد و تسليم هوس هاى خويش نشويد!»؛ (عِبَادَ الله، لا تَرْکَنُوا إِلَى جَهَالَتِکُمْ، وَلا تَنْقَادُوا لِأَهْوَائِکُمْ).
سپس دليل روشنى براى اين دستور بيان مى کند و مى فرمايد: «زيرا آن کس که در اين مقام برآيد (وتکيه بر جهالت و هوى وهوس ها کند) همچون کسى است که بر لب پرتگاهى که در شُرُف فروريختن مى باشد، قرار گرفته است»؛ (فَإِنَّ النَّازِلَ بِهذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌ بِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ).
«او بار هلاکت را بر دوش مى کشد و از جايى به جاى ديگر مى برد!»؛ (يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهُ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ).
«و براى توجيه آراى ناپخته و ضدّونقيض خويش، مطالب نامتناسب را به هم پيوند مى دهد!»؛ (لِرَأْيٍ يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْيٍ؛ يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لا يَلْتَصِقُ، وَ يُقَرِّبَ مَا لايَتَقَارَبُ!).
امام (عليه السلام) در اين عبارات، با تشبيهات زيبا و رسايى که فرموده، يک حقيقت مهم را بيان مى کند و آن اين که يکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکيه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غير مستدل است. اين ها گاه ظاهر فريبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، يا پرتگاه هايى که ظاهرش محکم، امّا زير آن خالى شده است! افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، يا قعر درّه سقوط مى کنند.
اين ها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خويش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. و يکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان اين است که براى توجيه افکار باطلِ خود، به امور باطل ديگرى استناد مى کنند و به اين ترتيب، روزبه روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عميق ترى فرو مى روند.
اين ها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز اين بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدايت رهروان راستين، نور مى گيرند و از چشمه هاى زلال علم آن ها سيراب مى شوند.
سپس امام (عليه السلام) در يک نتيجه گيرى مى فرمايد: «از (نافرمانى) خدا بپرهيزيد وشکايت خويش را نزد کسى که نمى تواند مشکل شما را حل کند و توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما بگشايد، مَبَريد!»؛ (فَاللهَ اللهَ أَنْ تَشْکُوا إِلَى مَنْ لايُشْکِي شَجْوَکُمْ، وَ لا يَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَکُمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به يکى از سرچشمه هاى جهالت و گرفتارى در چنگال پندارهاى باطل باشد و آن، مشورت نزد نااهلان بردن است! کسانى که از فکر سليم و رأى قاطع و آگاهى کافى براى حل مشکلات بى بهره اند و مشورت کنندگان را همراه خود به وادى ضلالت مى کشانند.
اين احتمال نيز وجود دارد که اشاره به مطلب تازه اى باشد و آن اين که مردم فريب قدرت هاى کاذب و جبّار را که جز به منافع خويش نمى انديشند (همچون بنى اميّه) نخورند و حلّ مشکلات خويش را از آن ها نخواهند، که نه تنها مشکلى را حل نمى کنند، بلکه در بسيارى از اوقات بر مشکلات نيز مى افزايند.
* * *