تفسیر بخش اول

أَرْسسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ، وَ آنْتِقَاضٍ مِنَ آلْمُبْرَمِ؛ فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ النُّورِ آلْمُقْتَدَى بِهِ. ذلِکَ آلْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ: أَلا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ آلْحَدِيثَ عَنِ آلْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَکُمْ.

ترجمه
خدا او (پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)) را در زمانى فرستاد که مردم از پيامبران پيشين فاصله گرفته بودند (و تعليمات آن ها به فراموشى سپرده شده بود) ملّت هاى جهان به خواب عميقى فرو رفته بودند و تار و پود نظام زندگى انسان ها و حقايق مبرم از هم گسسته بود. او در اين هنگام براى مردم کتابى آورد که کتب آسمانى پيشين را تصديق مى کرد و نورى که بايد به آن اقتدا شود (در پرتو آن پيش روند)، اين کتاب همان قرآن است. آن را به سخن آريد (تا همه چيز را بازگو کند)؛ هر چند هرگز براى شما (درباره همه چيز) سخن نمى گويد؛ ولى من از جانب آن به شما خبر مى دهم (و اسرار مکتومش را فاش مى سازم). آگاه باشيد! در آن، علم آينده و اخبار پيشينيان و داروى بيمارى هاى شما و سامان بخش روابط ميان شماست.
شرح و تفسیر
کتابى که همه چيز در آن است
امام (عليه السلام) در آغاز اين خطبه اشاره اى کوتاه و پرمعنا به وضع زمان جاهليّت، مقارن قيام پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) کرده، مى فرمايد: «خدا او (پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)) را در زمانى فرستاد که مردم از پيامبران پيشين فاصله گرفته بودند (و تعليمات آنان به فراموشى سپرده شده بود) ملّت هاى جهان به خواب عميقى فرو رفته بودند و تار و پود نظام زندگى انسان ها و حقايق مبرم از هم گسسته بود»؛ (أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ، وَ آنْتِقَاضٍ مِنَ آلْمُبْرَمِ).
محتواى اين سه جمله، از قبيل علّت و معلول است. فاصله افتادن در ميان عصر ظهور پيامبران پيشين و پيامبر اسلام، سبب غلبه خواب غفلت بر امّت ها شد و اين خواب، موجب «انتقاض مبرم» يعنى از هم گسستن تار و پود حقايق و نظام زندگى انسان ها گشت و مردم در ظلمت جهل و گناه، گرفتار شدند.
و به دنبال آن مى افزايد: «او در اين هنگام براى مردم کتابى آورد که کتب آسمانى پيشين را تصديق مى کرد و نورى که بايد به آن اقتدا شود (در پرتو آن پيش روند)»؛ (فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ، وَ النُّورِ آلْمُقْتَدَى بِهِ).
در چنان شرايطى پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) دو کار کرد: معارف و احکامى که در اصول کلّى با معارف و احکام انبياى پيشين هماهنگ بود براى مردم تبيين کرد و ديگر اين که براى نجات آن ها از ظلمات جهل و گمراهى، چراغ پرفروغى فرا راه آن ها قرار داد.
سپس به معرفى اين چراغ پرفروغ و اين نور الهى پرداخته و مى فرمايد: «اين همان قرآن است. آن را به سخن آريد (تا همه چيز را بازگو کند)؛ هر چند هرگز براى شما (درباره همه چيز) سخن نمى گويد؛ ولى من از جانب آن به شما خبر مى دهم (و اسرار مکتومش را فاش مى سازم)»؛ (ذلِکَ آلْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَلَنْ يَنْطِقَ، وَلَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ).
در آيات بسيارى، قرآن به نور تشبيه شده است. در سوره مائده مى فرمايد (عليهم السلام) (قَدْ جَاءَکُمْ مِّنَ اللهِ نُورٌ وَ کِتَابٌ مُّبِينٌ)؛ «(آرى) از طرف خدا نور وکتاب روشنگرى به سوى شما آمد».، در سوره اعراف مى فرمايد: (فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ «پس کسانى که به او ايمان آوردند و حمايت و يارى اش کردند و از (هدايت و) نورى که با او نازل شده پيروى نمودند تنها آنان رستگاران اند».
همان گونه که نور، فضاى زندگى را روشن مى سازد و انسان را از گمراهى و سقوط در پرتگاه ها حفظ مى کند، گياهان را مى روياند و تمام موجودات زنده را پرورش مى دهد، قرآن مجيد نيز در جنبه هاى معنوى و مادّى، نجات بخش و پرورش دهنده است.
منظور از «تَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ» (با توجّه به اين که «بين يديه» در اين گونه موارد به معناى «قبل» است) اين نيست که تورات و انجيلِ تحريف يافته را تصديق مى کند؛ بلکه اشاره به آن کتب آسمانى اى است که بر موسى و مسيح (عليهما السلام) نازل شد و نيز منظور از تصديق اين نيست که اسلام در تمام جزئيات با آن ها هماهنگ است؛ بلکه مقصود، همان اصول کلّى اى است که بر تمام اديان آسمانى حاکم بوده؛ هر چند اسلام در سطحى برتر و بالاتر آن ها را پياده کرده است.
جمله «وَ لَنْ يَنْطِقَ» مفهومش اين نيست که قرآن با هيچ کس (جز با امامان معصوم (عليهم السلام)) سخن نمى گويد؛ چراکه قرآن به «لسان عربى مبين» و با منطق روشن و آشکار نازل شده و همگان مأمور به تدبّر در قرآن اند، و دستور داده شده که وقتى به مواعظ قرآن مى رسند گوش جان به آن فرادهند تا آيات بشارت آن سبب تشويق و آيات بيم و ترس، سبب وحشت آنان گردد.
بنابراين، منظور از جمله «لَنْ يَنْطِقَ»، بطون قرآن و اسرار نهفته اى است که اضافه بر ظواهر آن دارد. اين بطون در اختيار پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و جانشينان معصوم او (عليهم السلام) است.
به همين دليل، در جمله بعد چنين اضافه مى فرمايد: «آگاه باشيد! در آن، علم آينده و اخبار پيشينيان و داروى بيمارى هاى شما و سامان بخش روابط ميان شماست»؛ (أَلا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ آلْحَدِيثَ عَنِ آلْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَکُمْ).
جمله «عِلْمَ مَا يَأْتِي» به گفته بعضى از شارحان اشاره به مسائل مربوط به آخرت است، از حساب و کتاب و صراط و بهشت و دوزخ؛ ولى ظاهر اين است که اشاره به حوادث آينده اين جهان است که در بطون اين قرآن قرار دارد و معصومين (عليهم السلام) از آن آگاه اند؛ به قرينه جمله بعد: «وَ آلْحَدِيثَ عَنِ آلْمَاضِي» که اشاره به اُمم پيشين و شرح سرگذشت آن هاست. گاه گفته اند: اشاره به آغاز آفرينش و دوران هاى نخستين خلقت اين جهان نيز مى باشد.
تعبير به «دَوَاءَ دَائِکُمْ»، اشاره به تعليمات و معارف و دستوراتى است که داروى انواع بيمارى هاى اخلاقى و اجتماعى است و در سايه آن مى توان در عافيت و سلامت زندگى کرد. قرآن مجيد نيز مى گويد: (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ).
و آخرين تعبير يعنى «وَ نَظْمَ مَا بَيْنَکُمْ» اشاره به تمام قوانينى است که نظام اجتماع انسانى را حفظ مى کند و به نابسامانى ها و بى نظمى ها پايان مى دهد و امنيّت و آرامش را براى جامعه به ارمغان مى آورد و قيام به قسط را که رکن اساسى حفظ نظام است، تأمين مى کند.