ترجمه
بايد خردسالان شما به بزرگسالانتان تأسّى جويند و از آنان پيروى کنند، و بزرگسالانتان نيز بايد با کودکانتان مهربان باشند؛ همچون سنگ دلان دوران جاهليّت نباشيد که نه آگاهى از دين داشتند و نه به دستورات الهى مى انديشيدند. مبادا همچون تخم (افعى) در محل تخم گذارى پرندگان باشيد که شکستن آن گناه است (زيرا گمان مى رود تخم پرنده باشد) ولى جوجه آن شرّ و زيان بار است (چون در حقيقت، تخم افعى است).
شرح و تفسیر
سه دستور مهم اخلاقى
امام (عليه السلام) در اين عبارت کوتاه و پرمعنا سه دستور مهم اخلاقى و اجتماعى داده است که عمل به آن ها پيوندهاى جامعه را تحکيم مى بخشد؛ نخست مى فرمايد: «بايد خردسالان شما به بزرگسالانتان تأسّى جويند و از آنان پيروى کنند»؛ (لِيَتَأَسَّ صَغِيرُکُمْ بِکَبِيرِکُمْ). زيرا از يک سو بزرگسالان تجربيات بيشترى دارند و سرد و گرم روزگار را چشيده و از خير و شرّ امور آگاه ترند و ازسوى ديگر آن ها دوران پر شور و شرّ جوانى را پشت سر گذاشته و آرامش و آرايش اخلاقى بيشترى پيدا کرده و با سنن و آداب اجتماعى آشناتر شده اند؛ گر چه اين يک قاعده کلى نيست و قطعآ استثنائاتى دارد؛ ولى به صورت يک حکم غالبى، قابل انکار نيست.
در دستور دوم مى فرمايد: «و بزرگسالانتان نيز بايد با کودکانتان مهربان باشند»؛ (وَ لْيَرْأَفْ کَبِيرُکُمْ بِصَغِيرِکُمْ).
ضعف هاى آن ها را جبران کنند و تجربيات خود را به آن ها منتقل سازند و از خطاهاى آنان تا آن جا که ممکن است چشم پوشى نمايند و به آنان در همه چيز کمک کنند.
اگر اين دو اصل در جامعه رعايت شود نسل هاى جديد و قديم چنان به هم مى پيوندند که مى توانند صف واحدى همچون بنيان مرصوص تشکيل دهند. در غير اين صورت، جنگ ميان نسل هاى جديد و قديم، فضاى جامعه را تاريک خواهد کرد.
و در سومين دستور که در واقع تأکيدى است بر دستورهاى پيشين مى فرمايد: «همچون سنگ دلان دوران جاهليّت نباشيد که نه آگاهى از دين داشتند و نه به دستورات الهى مى انديشيدند»؛ (وَ لا تَکُونُوا کَجُفَاةِ آلْجَاهِلِيَّةِ: لا فِي آلدِّينِ يَتَفَقَّهُونَ، وَ لا عَنِ آللهِ يَعْقِلُونَ).
آرى، افراد نادان که نه تربيت دينى يافته اند و نه عقل و خرد خويش را به کار گرفته اند مردمى خشن و بى انصاف و بى ادب و در مجموع براى جامعه مشکل آفرين هستند؛ نه به صغير رحم مى کنند و نه از کبير پند مى پذيرند. سپس امام (عليه السلام) اين گروه را با ذکرمثالى معرفى مى کند، مى فرمايد: «مبادا همچون تخم (افعى) در محل تخم گذارى پرندگان باشيد که شکستن آن گناه است (زيرا گمان مى رود تخم پرنده باشد) ولى جوجه آن شرّ و زيان بار است (چون در حقيقت، تخم افعى است)»؛ (کَقَيْضِ بَيْضٍ فِي أَدَاحٍ يَکُونُ کَسْرُهَا وِزْرآ، وَ يُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّآ).
اشاره به اين که نکند در عين اين که ظاهر شما اسلام است باطنتان همچون جفات و سنگ دلان دوران جاهليّت باشد و افراد صالح در برخورد با شما گرفتار شک و ترديد شوند: اگر معامله صدق و امانت اسلامى کنند مى ترسند باطن، بوى نفاق جاهليّت دهد و اگر برخوردى همچون برخورد با منافقان داشته باشند از آن بيم دارند که باطن شما باطن نيکان و پاکان باشد.
معروف است که شترمرغ و همچنين مرغ سنگ خواره (مرغى که در بيابان ها زندگى مى کند و با منقار خود سنگ ها را مى شکند) رمل هاى بيابان را کنار مى زنند و در آن تخم مى گذارند و نيز افعى ها و مارها در چنين جاهايى تخم گذارى مى کنند؛ از اين رو هنگامى که انسان با چنين تخم هايى در بيابان روبرو مى شود، نمى داند تخم مار افعى است يا تخم سنگ خواره و شترمرغ و در طرز رفتار با آن گرفتار شک و ترديد مى شود يا به تعبير ديگر: انسان خشن و سنگ دل صورتش صورت انسان است و درونش مملوّ از شرّ و فساد؛ همچون تخم هايى که صورتش تخم پرندگان است و درونش افعى خطرناک. امام (عليه السلام) با اين تشبيه جالب و کم نظير، مشکلات زندگى با افراد منافق را ترسيم فرموده است. .
امام (عليه السلام) در اين عبارت کوتاه و پرمعنا سه دستور مهم اخلاقى و اجتماعى داده است که عمل به آن ها پيوندهاى جامعه را تحکيم مى بخشد؛ نخست مى فرمايد: «بايد خردسالان شما به بزرگسالانتان تأسّى جويند و از آنان پيروى کنند»؛ (لِيَتَأَسَّ صَغِيرُکُمْ بِکَبِيرِکُمْ). زيرا از يک سو بزرگسالان تجربيات بيشترى دارند و سرد و گرم روزگار را چشيده و از خير و شرّ امور آگاه ترند و ازسوى ديگر آن ها دوران پر شور و شرّ جوانى را پشت سر گذاشته و آرامش و آرايش اخلاقى بيشترى پيدا کرده و با سنن و آداب اجتماعى آشناتر شده اند؛ گر چه اين يک قاعده کلى نيست و قطعآ استثنائاتى دارد؛ ولى به صورت يک حکم غالبى، قابل انکار نيست.
در دستور دوم مى فرمايد: «و بزرگسالانتان نيز بايد با کودکانتان مهربان باشند»؛ (وَ لْيَرْأَفْ کَبِيرُکُمْ بِصَغِيرِکُمْ).
ضعف هاى آن ها را جبران کنند و تجربيات خود را به آن ها منتقل سازند و از خطاهاى آنان تا آن جا که ممکن است چشم پوشى نمايند و به آنان در همه چيز کمک کنند.
اگر اين دو اصل در جامعه رعايت شود نسل هاى جديد و قديم چنان به هم مى پيوندند که مى توانند صف واحدى همچون بنيان مرصوص تشکيل دهند. در غير اين صورت، جنگ ميان نسل هاى جديد و قديم، فضاى جامعه را تاريک خواهد کرد.
و در سومين دستور که در واقع تأکيدى است بر دستورهاى پيشين مى فرمايد: «همچون سنگ دلان دوران جاهليّت نباشيد که نه آگاهى از دين داشتند و نه به دستورات الهى مى انديشيدند»؛ (وَ لا تَکُونُوا کَجُفَاةِ آلْجَاهِلِيَّةِ: لا فِي آلدِّينِ يَتَفَقَّهُونَ، وَ لا عَنِ آللهِ يَعْقِلُونَ).
آرى، افراد نادان که نه تربيت دينى يافته اند و نه عقل و خرد خويش را به کار گرفته اند مردمى خشن و بى انصاف و بى ادب و در مجموع براى جامعه مشکل آفرين هستند؛ نه به صغير رحم مى کنند و نه از کبير پند مى پذيرند. سپس امام (عليه السلام) اين گروه را با ذکرمثالى معرفى مى کند، مى فرمايد: «مبادا همچون تخم (افعى) در محل تخم گذارى پرندگان باشيد که شکستن آن گناه است (زيرا گمان مى رود تخم پرنده باشد) ولى جوجه آن شرّ و زيان بار است (چون در حقيقت، تخم افعى است)»؛ (کَقَيْضِ بَيْضٍ فِي أَدَاحٍ يَکُونُ کَسْرُهَا وِزْرآ، وَ يُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّآ).
اشاره به اين که نکند در عين اين که ظاهر شما اسلام است باطنتان همچون جفات و سنگ دلان دوران جاهليّت باشد و افراد صالح در برخورد با شما گرفتار شک و ترديد شوند: اگر معامله صدق و امانت اسلامى کنند مى ترسند باطن، بوى نفاق جاهليّت دهد و اگر برخوردى همچون برخورد با منافقان داشته باشند از آن بيم دارند که باطن شما باطن نيکان و پاکان باشد.
معروف است که شترمرغ و همچنين مرغ سنگ خواره (مرغى که در بيابان ها زندگى مى کند و با منقار خود سنگ ها را مى شکند) رمل هاى بيابان را کنار مى زنند و در آن تخم مى گذارند و نيز افعى ها و مارها در چنين جاهايى تخم گذارى مى کنند؛ از اين رو هنگامى که انسان با چنين تخم هايى در بيابان روبرو مى شود، نمى داند تخم مار افعى است يا تخم سنگ خواره و شترمرغ و در طرز رفتار با آن گرفتار شک و ترديد مى شود يا به تعبير ديگر: انسان خشن و سنگ دل صورتش صورت انسان است و درونش مملوّ از شرّ و فساد؛ همچون تخم هايى که صورتش تخم پرندگان است و درونش افعى خطرناک. امام (عليه السلام) با اين تشبيه جالب و کم نظير، مشکلات زندگى با افراد منافق را ترسيم فرموده است. .
پاورقی ها
«ليتأسّ» از ريشه «اسوه» بر وزن «عروه» به معناى پيروى کردن از ديگرى است.
«ليرأف» از ريشه «رأفت» به معناى مهربانى گرفته شده است. «جفاة» جمع «جافى» از ريشه «جفا» به معناى خشونت گرفته شده است و به افراد خشن «جافى» مى گويند. «قيض» به معناى پوست تخم مرغ و نيز به معناى شکافته شدن و ترکيدن (پوست تخم مرغ) نيز آمده است. «أداح» جمع «أدحى» (به ضمّ همزه و کسر حاء) به معناى محل تخم گذارى شتر مرغ در شن هاست و از ريشه «دحو» بر وزن «نهر» به معناى گسترش گرفته شده است. «حضان» به معناى تخمى است که براى جوجه شدن زير شکم پرنده قرار گرفته است؛ از ريشه «حضانت» به معناى زير بال و پر گرفتن گرفته شده است.
«ليرأف» از ريشه «رأفت» به معناى مهربانى گرفته شده است. «جفاة» جمع «جافى» از ريشه «جفا» به معناى خشونت گرفته شده است و به افراد خشن «جافى» مى گويند. «قيض» به معناى پوست تخم مرغ و نيز به معناى شکافته شدن و ترکيدن (پوست تخم مرغ) نيز آمده است. «أداح» جمع «أدحى» (به ضمّ همزه و کسر حاء) به معناى محل تخم گذارى شتر مرغ در شن هاست و از ريشه «دحو» بر وزن «نهر» به معناى گسترش گرفته شده است. «حضان» به معناى تخمى است که براى جوجه شدن زير شکم پرنده قرار گرفته است؛ از ريشه «حضانت» به معناى زير بال و پر گرفتن گرفته شده است.