تفسیر بخش اول

إِنَّ آللهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَابآ هَادِيآ بَيَّنَ فِيهِ آلْخَيْرَ وَ آلشَّرَّ؛ فَخُذُوا نَهْجَ آلْخَيْرِ تَهْتَدُوا، وَ آصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا.
آلْفَرَائِضَ آلْفَرَائِضَ! أَدُّوهَا إِلَى آللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى آلْجَنَّةِ. إِنَّ آللهَ حَرَّمَ حَرَامآ غَيْرَ مَجْهُولٍ، وَ أَحَلَّ حَلالاً غَيْرَ مَدْخُولٍ، وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ آلْمُسْلِمِ عَلَى آلْحُرَمِ کُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالإِخْلاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ آلْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا، «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ آلْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ» إِلاَّ بِالْحَقِّ، وَ لا يَحِلُّ أَذَى آلْمُسْلِمِ إِلاَّ بِمَا يَجِبُ.

ترجمه
خداوند سبحان، کتابى هدايتگر فرستاد که نيکى ها و بدى ها را در آن تبيين فرموده است؛ بنابراين (عذر و بهانه اى براى هيچ کس باقى نمانده است،) راه خير و نيکى را در پيش گيريد تا هدايت شويد و از شرّ و بدى روى گردانيد تا در راه مستقيم قرار گيريد. واجبات! واجبات! در انجام دادن آن ها براى خدا کوتاهى نکنيد که شما را به سوى بهشت مى برد. خداوند حرام هايى قرار داده که (حکمتش) بر کسى پوشيده نيست، و امورى را حلال کرده که در آن عيبى وجود ندارد. خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمين را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين کرده است؛ مسلمان کسى است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند، جز در آن جا که حق اقتضا مى کند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست، جز به آن مقدار که (به حکم خدا) واجب مى شود.
شرح و تفسیر
مسير حق را بشناسيد
از آن جا که قرآن مجيد مهم ترين منبع تعليمات اسلام و بيان کننده همه نيکى هاست، امام (عليه السلام) قبل از هر چيز، مردم را به سوى قرآن و عمل به دستورات آن فرامى خواند؛ مى فرمايد: «خداوند سبحان، کتابى هدايتگر (براى انسان ها) فرستاد که نيکى ها و بدى ها را در آن تبيين فرموده است؛ بنابراين (عذر و بهانه اى براى هيچ کس باقى نمانده است)، راه خير و نيکى را در پيش گيريد، تا هدايت شويد و از شرّ و بدى روى گردانيد تا در طريق مستقيم قرار گيريد»؛ (إِنَّ آللهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کِتَابآ هَادِيآ بَيَّنَ فِيهِ آلْخَيْرَ وَ آلشَّرَّ؛ فَخُذُوا نَهْجَ آلْخَيْرِ تَهْتَدُوا، وَ آصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا).
اين سخن دلالت مى کند که اصول تمام نيکى ها و بدى ها، واجبات و محرمات، فضايل و رذايل، و اعتقادات صحيح و انحرافى، در قرآن مجيد بيان شده و در واقع تعبير ديگرى از (تِبْيَانآ لِّکُلِّ شَىْءٍ) است که در خود قرآن آمده؛ هر چند شرح آن ها به سنّت و تفسير معصومين (عليهم السلام) واگذار شده است.
در ادامه اين سخن، امام (عليه السلام) از ميان تمام نيکى ها فرائض و واجبات را برگزيده و بر آن تأکيد مى کند؛ مى فرمايد: «واجبات! واجبات! در انجام دادن آن ها براى خدا کوتاهى نکنيد که شما را به سوى بهشت مى برد»؛ (آلْفَرَائِضَ آلْفَرَائِضَ! أَدُّوهَا إِلَى آللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى آلْجَنَّةِ).
اشاره به اين که خيراتى که قرآن به آن دعوت کرده بر دو گونه است: واجبات و غير واجبات (مستحبّات و فضايل)؛ شما بايد قبل از هرچيز نيروى خود را صرف اداى واجبات کنيد. هرگاه نيرويى افزون بر آن داشتيد به سراغ مستحبّات و فضايل برويد؛ زيرا آنچه قبل از هر چيز انسان را به سوى بهشت مى برد، اداى فرائض و واجبات است.
ناگفته پيداست که فرائض، هم شامل عبادات مى شود و هم شامل واجبات ديگرى که خداوند بر دوش انسان قرار داده است؛ درباره خود انسان يا ديگران و يا حتّى محيط زندگانى اش.
سپس امام (عليه السلام) به نکته اى اشاره مى کند که گويى دليل بر جمله قبل است؛ مى فرمايد: «خداوند حرام هايى قرار داده که (حکمتش) بر کسى پوشيده نيست، و امورى را حلال کرده که در آن عيبى وجود ندارد»؛ (إِنَّ آللهَ حَرَّمَ حَرَامآ غَيْرَ مَجْهُولٍ، وَ أَحَلَّ حَلالا غَيْرَ مَدْخُولٍ).
اين تعبير اشاره لطيفى است به مصالح و مفاسد احکام شرع که خداوند حکيم آن ها را در واجبات و محرماتش رعايت فرموده است؛ به تعبير ديگر، گرچه بايد فرمان خدا را در اجراى واجبات و ترک محرمات اطاعت کرد ولى اين اطاعت کورکورانه نيست؛ چرا که همه واجبات، مصالح مهمى در بر دارند و همه محرّمات، مفاسدى دارند که به خود آن ها بازمى گردد. قرآن مجيد مى فرمايد: (يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ)؛ «اشياى پاکيزه را براى آن ها حلال مى شمرد و ناپاکى ها را تحريم مى کند».
و از آن جا که در ميان فرائض و احکام اسلام کمتر چيزى به اندازه حرمت و حقوق مسلمانان اهمّيّت دارد، امام (عليه السلام) در ادامه سخن، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمين را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين کرده است»؛ (وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ آلْمُسْلِمِ عَلَى آلْحُرَمِ کُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالإِخْلاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ آلْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا).
يک نگاه اجمالى به سراسر کتاب هاى فقه ـ از عبادات گرفته تا حدود و ديات ـ شاهد و گواه اين معناست که اسلام، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ حرمت و حقوق مسلمانان قائل شده است؛ تا آن جا که امام کاظم (عليه السلام) در مقابل کعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّکِ يا کَعْبَةُ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لاأَعْظَمُ مِنْ حَقِّکِ؛ چه بزرگ است حق تو اى کعبه و به خدا سوگند! حق مؤمن از حق تو هم عظيم تر است».
تعبير امام (عليه السلام) به «شدّ بالاخلاص و التوحيد حقوق المسلمين» ممکن است اشاره به اين باشد که انسان موحد و مخلص، کسى است که حقوق مسلمين را رعايت کند. اين تفسير را بسيارى از شارحان نهج البلاغه و بزرگان ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده که هر مسلمانى به دليل اخلاص و توحيدى که دارد بايد حقوقش محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوم، صفت حفظ شدگان). تفسير سومى نيز وجود دارد: منظور اين است که احترام حقوق مسلمين، همسنگ و هم طراز اخلاص و توحيد است. سپس در يک نتيجه گيرى مى فرمايد: «مسلمان کسى است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند؛ جز در آن جا که حق اقتضا مى کند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار که (به حکم خدا) واجب مى شود»؛ («فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ آلْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ» إِلاَّ بِالْحَقِّ، وَ لا يَحِلُّ أَذَى آلْمُسْلِمِ إِلاَّ بِمَا يَجِبُ). اين نتيجه گيرى امام (عليه السلام) نشان مى دهد که تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه اى که براى جمله قبلى امام (عليه السلام) گفته شد مناسب تر است؛ زيرا هنگامى که حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ کنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: مسلمان کسى است که همه مسلمين از دست و زبان او در امان باشند.
قابل توجّه اين که در تعبير مذکور يک بار «الا بالحق» مى گويد و بار ديگر «الا بما يجب»؛ اين تفاوت در تعبير ممکن است از اين نظر باشد: اوّلى اشاره به اين است که تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست و دومى اشاره به اين مى کند که در فرض جواز، بايد ازنظر کيفيّت و کميّت، به آن مقدار که خداوند اجازه داده اکتفا شود.
از بعضى احاديث استفاده مى شود که قنبر با تمام احترامى که داشت، هنگامى که براثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، امام (عليه السلام) فرمود: بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود! «إِنَّ اَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ اَمَرَ قَنْبرآ أَنْ يَضْرِبَ رَجُلا حَدّآ فَغَلِطَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلاثَةَ أَسْواطٍ فَأقادَهُ عَلِىٌّ (عليه السلام) مِنْ قَنْبَرٍ بِثَلاثَةِ أَسْواطٍ». .