تفسیر بخش پنجم
وَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي آلْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ، وَأَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ، وَجَعَلَ لَهَا السَّمْعَ آلْخَفِيَّ، وَفَتَحَ لَهَا آلْفَمَ السَّوِيَّ، وَجَعَلَ لَهَا آلْحِسَّ آلْقَوِيَّ، وَنَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَمِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ. يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ، وَلايَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا، وَلَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّى تَرِدَ آلْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا، وَتَقْضِي مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَخَلْقُهَا کُلُّهُ لايُکَوِّنُ إِصْبَعآ مُسْتَدِقَّةً.
ترجمه
و اگر مى خواهى، درباره ملخ سخن بگو که خداوند براى او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه، آفريده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشيده است. خداوند براى او حس قوى و دو دندان که با آن ها (ساقه وشاخه گياهان و برگ هاى درختان را) مى چيند و دو داس که با آن ها (ساقه ها وبرگ هاى مورد نظر را) مى گيرد قرار داده است. کشاورزان براى زراعت خود از آن ها مى ترسند ولى هرگز قادر بر دفع آن ها نيستند حتى اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ نيرومندانه پيش مى آيد تا با جست وخيز خود به کشتزارها وارد شود وآنچه را که مى خواهد، انجام دهد (و هر زمان مايل بود ـ واحتمالا پس از نابودى کشتزار ـ آن جا را ترک گويد) اين ها همه در حالى است که تمام پيکر او به اندازه يک انگشت باريک نيست!
شرح و تفسیر
به ساختمان ملخ نگاه کن!
حشرات را مى توان بر سه گونه تقسيم کرد: گروهى از آنان خدمتگزار انسان ها هستند مانند زنبوران عسل که شهد گل ها را براى ما جمع آورى مى کنند، و عموم زنبورها، که گردهاى گل ها را جابه جا کرده و آن ها را بارور مى کنند و ميوه هاى درختان را پربرکت مى سازند.
گروه ديگر، حشرات بى آزارند که (در ظاهر) نه خدمتى دارند و نه زحمت و دردسرى، و گروه سومى هستندکه جزء آفات و بلاها محسوب مى شوند؛ مانند ملخ.
امام (عليه السلام) در بخش هاى گذشته اين خطبه شرحى درباره شگفتى هاى آفرينش مورچه بيان فرمود که موجودى است اغلب بى آزار و سخت کوش و مى تواند الگويى براى انسان ها باشد؛ ولى در اين بخش از خطبه درباره حشره اى سخن مى گويد که از مأموران عذاب الهى است و مى تواند لشکرى فراهم کند و به باغ ها و زراعت ها چنان حمله ور شود که هيچ قدرت و لشکرى نتواند با آن مقابله کند وبه اين ترتيب خداوند قدرت نمايى خود را در تمام جهات آشکار مى سازد وخوف و رجا را در انسان ها تقويت مى کند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: «و اگر مى خواهى درباره ملخ گفت وگو کن که خداوند براى او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه آفريده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشيده است»؛ (وَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي آلْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ، وَأَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ، وَجَعَلَ لَهَا السَّمْعَ آلْخَفِيَّ، وَفَتَحَ لَهَا آلْفَمَ السَّوِيَّ). در ادامه سخن مى افزايد: «خداوند براى او حس قوى و دو دندان که با آن ها (ساقه و شاخه گياهان و برگ هاى درختان را) مى چيند و دو وسيله همچون دو داس که با آن ها اشياى مورد نظر را مى گيرد قرار داده است»؛ (وَجَعَلَ لَهَا آلْحِسَّ آلْقَوِيَّ، وَنَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَمِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ).
بعضى از دانشمندان مى گويند: ملخ موجود عجيبى است که هر بخشى از اعضاى بدنش شبيه يکى از حيوانات است و به تعبير ديگر، با اين که ظاهرآ حيوان ضعيفى است، ده شباهت به ده حيوان نيرومند دارد: صورتش همچون صورت اسب است، چشمانش مانند چشمان فيل، گردنش همانند گردن گاو، شاخک هايش همچون شاخ هاى گوزن، سينه اش همچون سينه شير، شکمش همچون شکم عقرب، بال هايش همانند بال هاى عقاب، ران هايش همچون ران هاى شتر، پاهايش مانند پاهاى شترمرغ و دم او مانند دم مار است و امام (عليه السلام) در کلام خود، به هفت ويژگى شگفت آور آن اشاره فرموده است؛ چشم ها، حدقه ها، گوش پنهان، دهان مخصوص، احساس قوى، دندان هاى نيرومند و دو عضو شبيه دو داس در دو طرف دهان.
درباره عجايب خلقت اين حشره در نکته ها بحث جالبى خواهد آمد.
سپس امام (عليه السلام) به خطرات عظيم اين حشره ظاهرآ ضعيف پرداخته، مى افزايد: «کشاورزان براى زراعت خود از آن ها مى ترسند ولى هرگز قادر بر دفع آن ها نيستند، حتى اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ نيرومندانه پيش مى آيد تا با جست وخيز خود در کشتزارها وارد شود و آنچه را که مى خواهد، انجام دهد (و هر زمان مايل بودـ و احتمالا پس از نابودى کشتزار ـ آن جا را ترک گويد) اين ها همه در حالى است که تمام پيکر او به اندازه يک انگشت باريک نيست»؛ (يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ، وَلا يَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا، وَلَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّى تَرِدَ آلْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا، وَتَقْضِي مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَخَلْقُهَا کُلُّهُ لا يُکَوِّنُ إِصْبَعآ مُسْتَدِقَّةً).
راستى عجيب است! اگر فرماندهان بزرگ تاريخ، لشکر خود را براى مبارزه با اين حشره کوچک بسيج کنند قادر بر دفع آن نيستند؛ دسته هاى ملخ ها همچون قطعات بزرگ ابر در آسمان ظاهر مى شوند و ناگهان بر باغ ها و زراعت هاى وسيع فرود مى آيند و در مدّت کوتاهى ساقه هاى گياهان و شاخه ها و برگ ها را مى خورند و بيابانى خشک يا درختانى عريان از هرگونه برگ و ميوه از خود به جاى مى گذارند.
حتى امروزه که با هواپيماى سم پاشى و وسايل ديگر به مبارزه با آن ها برمى خيزند تنها در بعضى از موارد ممکن است توفيقى نصيبشان شود، اگر حمله ملخ ها شديد باشد وسايل امروزى نيز قادر به مبارزه با آن ها نيست. نکته
زندگى عجيب ملخ ها
يکى از حشرات شگفت انگيز ملخ است حيوانى که در حال عادى به صورت بى ضرر و غير مزاحم در گوشه و کنار مزارع، باغ ها، درّه ها و کوه ها زندگى مى کند؛ ولى هنگامى که فرمان مرموزى به او داده شود به سرعت توليد مثل مى کند و به صورت دسته جات عظيم، مانند قطعات ابر در آسمان به پرواز درمى آيد و بر هر زراعت و باغى فرود آيد آن را نابود مى کند.
به گفته دانشمندان ساختمان اين حشره بسيار پيچيده و عجيب است؛ ازجمله اين که داراى دو زوج چشم مرکّب و سه چشم بسيط است، چشم هاى مرکّب او از چهار هزار قسمت تشکيل شده و هر يک ساختمان مخصوص به خود را دارد و از مجموع آن ها چشم مرکب با ديد واحد تشکيل مى شود. اما چشم هاى سه گانه بسيط او در بالاى سرش قرار گرفته، سينه اش از سه حلقه وشکمش از ده حلقه شبيه به يکديگر تشکيل شده است.
او داراى دو زوج بال است؛ يک زوج بال هاى جلو که سخت است وبه صورت قابى درآمده و براى پرواز به کار نمى رود و کارش حفاظت از بال هاى ظريف پرواز است که در حالت غير پرواز چند مرتبه چين مى خورد وزير بال هاى سخت جلو قرار مى گيرد.
پاهاى عقب ملخ رشد زيادى کرده و براى جهش و پرش به او کمک مى کند. ملخ ها در فصل تابستان يا بهار تخم ريزى مى کنند، ملخ ماده اين تخم ها را از انتهاى دُم خود، به داخل سوراخ هايى که در زمين بوجود آورده مى ريزد، نوزادان پس از خروج از تخم بسيار پرخور و حريص اند و هرچه سر راه خود بيابند مى خورند، به همين دليل، در مبارزه با ملخ هميشه بايد محلّ تخم ريزى آن ها را دانست و وسيله نابودى نوزادها را قبل از خروج از تخم فراهم کرد.
ملخ انواع و اقسامى دارد: ملخ هاى دريايى، ملخ هاى مراکشى، ملخ هاى ايتاليايى و... که اين سه نوع اوّل بيش از ديگر انواع ملخ ها به زراعت ها خسارت وارد مى کنند.
از شگفتى هاى زندگى ملخ اين است که از هنگامى که از تخم بيرون مى آيد تا زمانى که کامل شود و به پرواز درآيد شش بار تغيير شکل مى دهد.
توده هاى ملخ گاهى به قدرى زياد و گسترده مى شوند که هزاران کيلومتر مربع از آسمان را مى پوشانند! .
حشرات را مى توان بر سه گونه تقسيم کرد: گروهى از آنان خدمتگزار انسان ها هستند مانند زنبوران عسل که شهد گل ها را براى ما جمع آورى مى کنند، و عموم زنبورها، که گردهاى گل ها را جابه جا کرده و آن ها را بارور مى کنند و ميوه هاى درختان را پربرکت مى سازند.
گروه ديگر، حشرات بى آزارند که (در ظاهر) نه خدمتى دارند و نه زحمت و دردسرى، و گروه سومى هستندکه جزء آفات و بلاها محسوب مى شوند؛ مانند ملخ.
امام (عليه السلام) در بخش هاى گذشته اين خطبه شرحى درباره شگفتى هاى آفرينش مورچه بيان فرمود که موجودى است اغلب بى آزار و سخت کوش و مى تواند الگويى براى انسان ها باشد؛ ولى در اين بخش از خطبه درباره حشره اى سخن مى گويد که از مأموران عذاب الهى است و مى تواند لشکرى فراهم کند و به باغ ها و زراعت ها چنان حمله ور شود که هيچ قدرت و لشکرى نتواند با آن مقابله کند وبه اين ترتيب خداوند قدرت نمايى خود را در تمام جهات آشکار مى سازد وخوف و رجا را در انسان ها تقويت مى کند. امام (عليه السلام) مى فرمايد: «و اگر مى خواهى درباره ملخ گفت وگو کن که خداوند براى او دو چشم سرخ رنگ و دو حدقه همچون دو قرص ماه آفريده و گوش پنهان و دهان مرتب و متناسب به او بخشيده است»؛ (وَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي آلْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ، وَأَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ، وَجَعَلَ لَهَا السَّمْعَ آلْخَفِيَّ، وَفَتَحَ لَهَا آلْفَمَ السَّوِيَّ). در ادامه سخن مى افزايد: «خداوند براى او حس قوى و دو دندان که با آن ها (ساقه و شاخه گياهان و برگ هاى درختان را) مى چيند و دو وسيله همچون دو داس که با آن ها اشياى مورد نظر را مى گيرد قرار داده است»؛ (وَجَعَلَ لَهَا آلْحِسَّ آلْقَوِيَّ، وَنَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَمِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ).
بعضى از دانشمندان مى گويند: ملخ موجود عجيبى است که هر بخشى از اعضاى بدنش شبيه يکى از حيوانات است و به تعبير ديگر، با اين که ظاهرآ حيوان ضعيفى است، ده شباهت به ده حيوان نيرومند دارد: صورتش همچون صورت اسب است، چشمانش مانند چشمان فيل، گردنش همانند گردن گاو، شاخک هايش همچون شاخ هاى گوزن، سينه اش همچون سينه شير، شکمش همچون شکم عقرب، بال هايش همانند بال هاى عقاب، ران هايش همچون ران هاى شتر، پاهايش مانند پاهاى شترمرغ و دم او مانند دم مار است و امام (عليه السلام) در کلام خود، به هفت ويژگى شگفت آور آن اشاره فرموده است؛ چشم ها، حدقه ها، گوش پنهان، دهان مخصوص، احساس قوى، دندان هاى نيرومند و دو عضو شبيه دو داس در دو طرف دهان.
درباره عجايب خلقت اين حشره در نکته ها بحث جالبى خواهد آمد.
سپس امام (عليه السلام) به خطرات عظيم اين حشره ظاهرآ ضعيف پرداخته، مى افزايد: «کشاورزان براى زراعت خود از آن ها مى ترسند ولى هرگز قادر بر دفع آن ها نيستند، حتى اگر همه دست به دست هم دهند. ملخ نيرومندانه پيش مى آيد تا با جست وخيز خود در کشتزارها وارد شود و آنچه را که مى خواهد، انجام دهد (و هر زمان مايل بودـ و احتمالا پس از نابودى کشتزار ـ آن جا را ترک گويد) اين ها همه در حالى است که تمام پيکر او به اندازه يک انگشت باريک نيست»؛ (يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ، وَلا يَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا، وَلَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّى تَرِدَ آلْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا، وَتَقْضِي مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَخَلْقُهَا کُلُّهُ لا يُکَوِّنُ إِصْبَعآ مُسْتَدِقَّةً).
راستى عجيب است! اگر فرماندهان بزرگ تاريخ، لشکر خود را براى مبارزه با اين حشره کوچک بسيج کنند قادر بر دفع آن نيستند؛ دسته هاى ملخ ها همچون قطعات بزرگ ابر در آسمان ظاهر مى شوند و ناگهان بر باغ ها و زراعت هاى وسيع فرود مى آيند و در مدّت کوتاهى ساقه هاى گياهان و شاخه ها و برگ ها را مى خورند و بيابانى خشک يا درختانى عريان از هرگونه برگ و ميوه از خود به جاى مى گذارند.
حتى امروزه که با هواپيماى سم پاشى و وسايل ديگر به مبارزه با آن ها برمى خيزند تنها در بعضى از موارد ممکن است توفيقى نصيبشان شود، اگر حمله ملخ ها شديد باشد وسايل امروزى نيز قادر به مبارزه با آن ها نيست. نکته
زندگى عجيب ملخ ها
يکى از حشرات شگفت انگيز ملخ است حيوانى که در حال عادى به صورت بى ضرر و غير مزاحم در گوشه و کنار مزارع، باغ ها، درّه ها و کوه ها زندگى مى کند؛ ولى هنگامى که فرمان مرموزى به او داده شود به سرعت توليد مثل مى کند و به صورت دسته جات عظيم، مانند قطعات ابر در آسمان به پرواز درمى آيد و بر هر زراعت و باغى فرود آيد آن را نابود مى کند.
به گفته دانشمندان ساختمان اين حشره بسيار پيچيده و عجيب است؛ ازجمله اين که داراى دو زوج چشم مرکّب و سه چشم بسيط است، چشم هاى مرکّب او از چهار هزار قسمت تشکيل شده و هر يک ساختمان مخصوص به خود را دارد و از مجموع آن ها چشم مرکب با ديد واحد تشکيل مى شود. اما چشم هاى سه گانه بسيط او در بالاى سرش قرار گرفته، سينه اش از سه حلقه وشکمش از ده حلقه شبيه به يکديگر تشکيل شده است.
او داراى دو زوج بال است؛ يک زوج بال هاى جلو که سخت است وبه صورت قابى درآمده و براى پرواز به کار نمى رود و کارش حفاظت از بال هاى ظريف پرواز است که در حالت غير پرواز چند مرتبه چين مى خورد وزير بال هاى سخت جلو قرار مى گيرد.
پاهاى عقب ملخ رشد زيادى کرده و براى جهش و پرش به او کمک مى کند. ملخ ها در فصل تابستان يا بهار تخم ريزى مى کنند، ملخ ماده اين تخم ها را از انتهاى دُم خود، به داخل سوراخ هايى که در زمين بوجود آورده مى ريزد، نوزادان پس از خروج از تخم بسيار پرخور و حريص اند و هرچه سر راه خود بيابند مى خورند، به همين دليل، در مبارزه با ملخ هميشه بايد محلّ تخم ريزى آن ها را دانست و وسيله نابودى نوزادها را قبل از خروج از تخم فراهم کرد.
ملخ انواع و اقسامى دارد: ملخ هاى دريايى، ملخ هاى مراکشى، ملخ هاى ايتاليايى و... که اين سه نوع اوّل بيش از ديگر انواع ملخ ها به زراعت ها خسارت وارد مى کنند.
از شگفتى هاى زندگى ملخ اين است که از هنگامى که از تخم بيرون مى آيد تا زمانى که کامل شود و به پرواز درآيد شش بار تغيير شکل مى دهد.
توده هاى ملخ گاهى به قدرى زياد و گسترده مى شوند که هزاران کيلومتر مربع از آسمان را مى پوشانند! .
پاورقی ها
«الجرادة» يعنى ملخ. ريشه اصلى آن «جرد»، بر وزن «فرد» به معناى پوست کندن است که ظاهرآ اين کلمه از آن گرفته شده است.
«قمراوين» تثنيه «قمراء» از ريشه «قمر» گرفته شده و قمراء جنبه وصفى دارد؛ يعنى نورانى. «سوىّ» به معناى موجود کاملى است که عيبى در آن نباشد. «نابين» تثنيه «ناب» دندان جلو است. «منجلين» تثنيه «منجل» به معناى داس است و در اين جا کنايه از عضوى در دو طرف دهان ملخ است که قوسى شکل است و با آن برگ ها و ساقه ها را مى گيرد و با دندانش مى چيند. «نزوات» جمع «نزوه» به معناى پرش است. «مستدقة» از ريشه «دقّت» به معناى باريک بودن گرفته شده و «مستدقّه» به معناى باريک است. رجوع شود به الزوولوجى الحديث تأليف و ترجمه محمد کاظم الملکى، ج 2، ص 329 و فرهنگ معين، واژه ملخ.
«قمراوين» تثنيه «قمراء» از ريشه «قمر» گرفته شده و قمراء جنبه وصفى دارد؛ يعنى نورانى. «سوىّ» به معناى موجود کاملى است که عيبى در آن نباشد. «نابين» تثنيه «ناب» دندان جلو است. «منجلين» تثنيه «منجل» به معناى داس است و در اين جا کنايه از عضوى در دو طرف دهان ملخ است که قوسى شکل است و با آن برگ ها و ساقه ها را مى گيرد و با دندانش مى چيند. «نزوات» جمع «نزوه» به معناى پرش است. «مستدقة» از ريشه «دقّت» به معناى باريک بودن گرفته شده و «مستدقّه» به معناى باريک است. رجوع شود به الزوولوجى الحديث تأليف و ترجمه محمد کاظم الملکى، ج 2، ص 329 و فرهنگ معين، واژه ملخ.