تفسیر بخش دوم

فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى آللهِ، فَإِنَّ لَهَا حَبْلاً وَثِيقاً عُرْوَتُهُ، وَمَعْقِلاً مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ. وَبَادِرُوا آلْمَوْتَ وَغَمَرَاتِهِ، وَآمْهَدُوا لَهُ قَبْلَ حُلُولِهِ، وَأَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ: فإِنَّ آلْغَايَةَ آلْقِيَامَةُ؛ وَکَفَى بِذلِکَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ، وَمُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ! وَقَبْلَ بُلُوغِ آلْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ آلْأَرْمَاسِ، وَشِدَّةِ آلْإِبْلاسِ، وَهَوْلِ آلْمُطَّلَعِ، وَرَوْعَاتِ آلْفَزَعِ، وَآخْتِلافِ آلْأَضْلاعِ، وَآسْتِکَاکِ آلْأَسْمَاعِ، وَظُلْمَةِ اللَّحْدِ، وَخيفَةِ آلْوَعْدِ، وَغَمِّ الضَّرِيحِ، وَرَدْمِ الصَّفِيحِ.

ترجمه
به رشته تقوا چنگ زنيد، زيرا رشته اى است با دستاويزهاى محکم وپناهگاهى است که قله آن بلند و اطمينان بخش است، (با اعمال صالح) به استقبال مرگ و سختى هايش برويد، و پيش از فرارسيدنش آماده آن شويد وهرگونه وسيله نجات را قبل از نزول مرگ فراهم سازيد، زيرا پايان کار همه قيامت است، و مرگ براى اندرز خردمندان کفايت مى کند و وسيله عبرتى براى جاهلان است و پيش از فرارسيدن قيامت، مشکلاتى است که مى دانيد، ازجمله تنگى قبرها، شدت غم و اندوه، ترس از حوادث قيامت، بيم و وحشت پى درپى، درهم فرو رفتن استخوان ها (براثر فشار قبر)، کر شدن گوش ها، تاريکى لحد، ترس از وعده عذاب، غم و اندوه تنگناى گور و پوشانده شدن آن از سنگ ها (وسرانجام، خفتن در زير خروارها سنگ و خاک!).
شرح و تفسیر
مشکلاتى که در پيش رو داريد!
امام (عليه السلام) در اين بخش بعد از حمد و سپاس الهى و شهادت به رسالت پيامبر (صلي الله عليه و آله)، به مهمترين موضوع سرنوشت ساز در زندگى انسان ها، يعنى تقوا مى پردازد و مى فرمايد: «به رشته تقوا چنگ زنيد، زيرا رشته اى است با دستاويزهاى محکم و پناهگاهى است که قلّه آن بلند و اطمينان بخش است»؛ (فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى آللهِ، فَإِنَّ لَهَا حَبْلاً وَثِيقاً عُرْوَتُهُ، وَمَعْقِلاً مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ).
در حقيقت، عالم دنيا به منزله چاهى فرض شده که نجات از مشکلات آن جز با چنگ زدن به ريسمانى محکم که همان تقواست ممکن نيست و بار ديگر به محلّى تشبيه شده که مرکز طوفان هاست و براى نجات از عوارض منفى آن بايد به دامنه کوه بلندى پناه برد و به اين ترتيب، تقوا، هم وسيله نجات است، از حضيض ذلّت به اوج سعادت و عزّت، و هم عاملى است براى دفاع در مقابل طوفان شهوات و هوا و هوس ها.
سپس امام (عليه السلام) يکى از مهم ترين وسايل عبرت و اندرز را نام مى برد و آن را به صورت دقيق و تکان دهنده ترسيم مى کند، مى فرمايد: «و (با اعمال صالح) به استقبال مرگ و سختى هايش برويد، پيش از فرارسيدنش آماده آن شويد وهرگونه وسيله نجات را قبل از نزول مرگ فراهم سازيد چراکه پايان کار همه قيامت است و مرگ براى اندرز خردمندان کفايت مى کند و وسيله عبرتى براى جاهلان است»؛ (وَبَادِرُوا آلْمَوْتَ وَغَمَرَاتِهِ، وَآمْهَدُوا لَهُ قَبْلَ حُلُولِهِ، وَأَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ: فإِنَّ آلْغَايَةَ آلْقِيَامَةُ؛ وَکَفَى بِذلِکَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ، وَمُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ!).
بديهى است کسى که سفر پرخوف وخطر و غير قابل بازگشتى در پيش دارد، بايد حداکثر آمادگى را براى آن پيدا کند و اسباب آن را از هر نظر فراهم سازد، آن هم سفرى همچون سفر سرنوشت ساز آخرت، و بى شک اگر انسان با پرونده اى پاک و نامه اعمالى پر از حسنات و خالى از سيّئات به سراغ آن رود، جاى نگرانى نيست.
آنگاه امام (عليه السلام) به ذکر بخشى از حوادث تکان دهنده مرگ و قبر مى پردازد و مى فرمايد: «و پيش از فرارسيدن قيامت، امورى است که مى دانيد، ازجمله: تنگى قبرها، شدت غم و اندوه، ترس از حوادث قيامت، بيم و وحشت پى درپى، درهم فرو رفتن استخوان ها (براثر فشار قبر)، کر شدن گوش ها، تاريکى لحد، ترس از وعده عذاب، غم و اندوه تنگناى گور و پوشانده شدن آن از سنگ ها (وسرانجام، خفتن در زير خروارها سنگ و خاک)»؛ (وَقَبْلَ بُلُوغِ آلْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ آلْأَرْمَاسِ، وَشِدَّةِ آلْإِبْلاسِ، وَهَوْلِ آلْمُطَّلَعِ، وَرَوْعَاتِ آلْفَزَعِ، وَآخْتِلافِ آلْأَضْلاعِ، وَآسْتِکَاکِ{6} آلْأَسْمَاعِ، وَظُلْمَةِ اللَّحْدِ،

وَخيفَةِ آلْوَعْدِ، وَغمِّ الضَّرِيحِ، وَرَدْمِ الصَّفِيحِ).
با توجّه به اين که مرگ در نزد ما به معناى پايان همه چيز نيست و روح بعد از آن، هوشيار مى ماند و بسيارى از مسائل بعد از مرگ را لمس مى کند، قبرهاى تنگ و تاريکى که در مقايسه با خانه هاى وسيع و زيبا بسيار وحشت انگيز است و نگرانى هاى مربوط به فشار قبر و وحشت از آينده، جدايى از دوستان و عزيزان و احساس تنهايى مطلق و متلاشى شدن اعضاى پيکر در زير خاک و در يک کلمه، منتقل شدن از محيطى آرام و مرفه به محيطى بسيار وحشتناک، همه اين ها امورى هستند که فکر آن ها لرزه بر اندام انسان مى اندازد و به همگان هشدار مى دهد که براى چنين سفر پرخوف وخطرى آماده شوند.
شايان توجّه است که امام (عليه السلام) ضمن ده تعبير گويا و کوتاه و تکان دهنده، گويى همه چيز را درباره مرگ و قبر، در مقابل چشم مخاطبان مجسم مى سازد؛ امورى که همه بدون استثنا بايد در انتظار آن باشند و انديشه در آن انسان را از خواب غفلت، هر چند عميق باشد بيدار مى سازد و او را به اصلاح برنامه هاى زندگى اش وادار مى کند.
شايد به همين دليل در دستورات اسلامى آمده است که وقتى ميّت را به سوى قبر مى بريد قبل از رسيدن به قبر او را به زمين بگذاريد، اندکى صبر کنيد باز جلوتر ببريد و به زمين بگذاريد و اندکى صبر کنيد و به اين ترتيب او را براى ورود به جايگاه وحشتناکش آماده کنيد.

* * *

پاورقی ها
«معقل» به معناى ملجأ و پناهگاه و کوه بلند است، از «عقل» به معناى منع گرفته شده است.
«منيع» از «منع» به معناى نفوذناپذير، دست نيافتنى، و برج و باروى بلند است. «ذروته» به قله کوه ها و قسمت بلند هر چيزى اطلاق مى شود. «غمرات» جمع «غمره» بر وزن «ضربه» به معناى از بين بردن آثار چيزى است. سپس به هر چيزى که همه چهره زمين يا غير آن را بپوشاند، اطلاق شده است. در خطبه بالا غمرات موت، شدايد آن است که بر همه وجود انسان مسلّط مى شود. «ارماس» جمع «رمس» به معناى قبر و خاکى است که قبر را با آن پر مى کنند. در اين خطبه به همان معناى قبر است. «ابلاس» در اصل به معناى غم و اندوهى است که در مواقع ناگوار به انسان دست مى دهد. «مطّلع» در اصل به معناى محل بلندى است که وقتى انسان از آن جا نگاه مى کند از وضع اطراف آگاه مى شود. سپس به مواقف روز قيامت يا عالم برزخ که انسان از نتيجه اعمالش آگاه مى شود، اطلاق شده است. «روعات» جمع «روع» به معناى ترس و وحشت است. «اضلاع» جمع «ضلع»، دنده هايى است که اطراف سينه را گرفته است. «استکاک» از ريشه «سکّ» به معناى مسدود کردن چيزى است و به بستن در و ناشنوا شدن گوش نيز اطلاق مى شود و «استکاک الاستماع» يعنى کر شدن گوش ها در آستانه مرگ. «ضريح» قبر يا شکافى است که در وسط قبر براى «لحد» ايجاد مى کنند. «ردم» بستن چيزى است و اين واژه به پر کردن گودال با خاک و همچنين به سدهاى بزرگ نيز اطلاق شده است. «صفيح» به معناى سنگ هاى عريض و الواح پهن است. وسائل الشيعه، ج 2، باب استحباب وضع الميت دون القبر...، ص 838، ح 6.