تفسیر بخش دوم
أَمَّا آللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لاَِجْزَاءِ آلْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلاً. يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَيَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ. فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَکَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً، وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً، وَظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ. وَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَشَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ، فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَأَکُفِّهِمْ وَرُکَبِهِمْ، وَأَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، يَطْلُبُونَ إِلَى آللهِ تَعَالَى فِي فَکَاکِ رِقَابِهِمْ.
ترجمه
اما شب هنگام بر پاى خود (به نماز) مى ايستند و آيات قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر مى خوانند، به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند. هنگامى که به آيه اى مى رسند که در آن، تشويق است (تشويق به پاداش هاى بزرگ الهى در برابر ايمان و عمل صالح) با اشتياق فراوان بر آن تکيه مى کنند و چشم جانشان با علاقه بسيار در آن خيره مى شود، گويى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بينند و هنگامى که به آيه اى مى رسند که بيم وانذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش هاى دل خويش را براى شنيدن آن بازمى کنند، گويى فريادها و ناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنين انداز است! آن ها قامت خود را در پيشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پيشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمين مى گسترانند و آزادى خويش را از پيشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند.
شرح و تفسیر
برنامه شبانه پرهيزکاران
امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به ذکر برنامه شبانه پرهيزکاران مى پردازد وانگشت بر جزئيات آن مى نهد و راه را به منظور پيمودن، براى همگان هموار مى سازد و مى فرمايد: «اما در شب بر پاى خود (به نماز) مى ايستند و آيات قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر تلاوت مى کنند. به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند»؛ (أَمَّا آللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لاَِجْزَاءِ آلْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلاً. يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَيَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به تلاوت قرآن در نماز شب باشد، زيرا قرآن را در حال قيام و بعد از سوره حمد نماز مى خوانند و نيز ممکن است اين دو از هم جدا باشند؛ يعنى هنگام شب، هم به نماز برمى خيزند و هم قرآن تلاوت مى کنند.
شايان ذکر است که امام (عليه السلام) روش قرآن خواندن پرهيزکاران را در عبارت کوتاه و پرمعنايى بيان کرده است؛ اوّلا قرآن را به صورت «ترتيل» مى خوانند ومعناى ترتيل، شمرده خواندن و تأمل در مفاهيم آيات است. افزون بر اين مى فرمايد: آن ها خود را کاملا مخاطب قرآن مى دانند، از بشارات قرآن، شاد و از انذارهاى قرآن در اندوه فرو مى روند و داروى همه دردهاى اخلاقى و معنوى خود را در جاى جاى آيات قرآن جست وجو مى کنند که هم طبيب است و هم داروساز.
سپس در تشريح اين معنا مى فرمايد: «هنگامى که به آيه اى مى رسند که در آن تشويق است (تشويق به پاداش هاى بزرگ الهى در برابر ايمان و عمل صالح) با اشتياق فراوان بر آن تکيه مى کنند و چشم جانشان با علاقه بسيار در آن خيره مى شود، گويى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بينند»؛ (فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَکَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً، وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً، وَظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ).
آرى! آن ها قرآن را سرسرى نمى خوانند، بلکه ـ همان گونه که گفته شد ـ خود را مخاطب واقعى آن مى دانند؛ بشارت هاى الهى، آتش شوق را در دل هاى آن ها شعله ور مى سازد و آنچه را که در آخرت است در اين دنيا با چشم دل مى بينند وهمين امر انگيزه آن ها در برنامه «سير الى الله» است.
«و نيز هنگامى که به آيه اى مى رسند که بيم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش هاى دل خويش را براى شنيدن آن بازمى کنند، گويى فريادها وناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنين انداز است»؛ (وَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَشَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ).
آرى، ايمان آن ها به مرحله شهود رسيده و حقايق عالم غيب و جهان آخرت را با چشم مى بينند و با همه وجودشان لمس مى کنند و هر گاه خواندن آيات قرآن بدين گونه باشد بهترين وسيله تربيت انسان هاست.
در يکى از سخنان مولا (عليه السلام) آمده است: «ألا لا خَيْرَ فِي قِراءَةٍ لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ، ألا لاخَيْرَ فِي عِبادَةٍ لَيْسَ فِيها تَفَقُّهٌ؛ آگاه باشيد! تلاوتى که در آن تدبّر نيست منشأ خير و برکتى نيست و عبادتى که در آن فهم و آگاهى نباشد، خيرى ندارد». در حديث ديگرى از امام سجاد (عليه السلام) آمده است: «آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ فَکُلَّما فَتَحْتَ خِزانَةً يَنْبَغي لَکَ اَنْ تَنْظُرَ مَا فِيهَا؛ آيات قرآن گنجينه هاى الهى است هر گاه گنجينه اى گشوده شود، سزاوار است با دقّت در آن نظر افکنى (و از گوهرهاى گران بهايش بهره گيرى)».
از آن جا که امام (عليه السلام) در جمله هاى قبل، کيفيّت نماز پرهيزکاران را در حال قيام، بيان فرمود که با تلاوت آيات قرآن و توأم با خضوع و خشوع و تدبّر و حضور قلب همراه است، در جمله هاى بعد به بيان دو رکن ديگر، يعنى رکوع و سجود مى پردازد، مى فرمايد: «آن ها قامت خود را در پيشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پيشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمين مى گسترانند و آزادى خويش را از پيشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند»؛ (فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَأَکُفِّهِمْ وَرُکَبِهِمْ، وَأَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، يَطْلُبُونَ إِلَى آللهِ تَعَالَى فِي فَکَاکِ{6} رِقَابِهِمْ).
تعبيراتى که امام (عليه السلام) درباره رکوع و سجود بيان فرموده، تعبيرات زيبا و جالبى است که انسان را با عمق اين عبادات آشناتر مى سازد؛ خم شدن در پيشگاه خدا وفرش کردن پيشانى و دست و پاها بر زمين در برابر عظمت او با توجّه و حضور قلب، دنيايى از معنويت را به همراه دارد و جالب اين که هدف نهايى آن را آزادسازى گردن ها از زنجير اسارت بيان فرموده است؛ آيا تنها آزاد ساختن از اسارت در چنگال آتش دوزخ است يا آزادسازى از هر گونه اسارت در چنگال هواى نفس و شيطان و انسان هاى شيطان صفت؟ تعبير امام (عليه السلام)، مطلق است وهمه را شامل مى شود، هر چند در دعاها يا روايات، به طور مرتب ديده شده که بعد از «فِکاکَ رَقَبَةٍ» واژه «مِنَ النّارِ» ذکر مى شود.
آرى! آزادى انسان فقط در بندگى خداست، هم در دنيا و هم در آخرت وناپرهيزکاران، اسير چنگال هوا و هوس و شيطان و مال و ثروت و مقام وشهوت اند.
آنچه امام (عليه السلام) در اين فراز درباره پرهيزکاران بيان فرموده درواقع برگرفته از صفاتى است که قرآن مجيد در بخش آخر سوره فرقان درباره «عباد الرحمان» بيان کرده است. آن جا که مى فرمايد: (وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدآ وَقِيَامآ * وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامآ)؛ «کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى کنند و کسانى که مى گويند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است». نکته
حضور قلب و تلاوت قرآن
امام (عليه السلام) بعد از اوصاف ويژه اى که براى پرهيزکاران در ابتداى اين خطبه بيان کرده، به برنامه شبانه آن ها اشاره مى کند، برنامه اى که مملوّ از درس هاى سعادت است.
نخست، برنامه شبانه آن ها را شرح مى دهد که به طور کامل در جهت خودسازى و قرب به خدا پيش مى روند. اساس اين برنامه را در دو چيز ذکر مى کند: 1. نماز با حضور قلب کامل، نمازى که معراج مؤمن و نردبان ترقّى و «قُرْبانُ کُلُّ تَقِىٍّ» و سبب قرب پرهيزکاران در دادگاه خدا و نهى کننده از فحشا و منکر است.
2. تلاوت قرآن در نماز و خارج نماز در دل شب، در سکوت مطلق و شرايطى که هيچ چيز مانع از حضور در محضر قرآن نيست، همراه با تدبّر در جاى جاى قرآن، به گونه اى که خود را مخاطب آيات ثواب و عقاب بداند، سرنوشت بهشتيان و دوزخيان را در لابه لاى آياتش با چشم خود ببيند، از معارفش درس بياموزد، از مواعظش پند بگيرد و از احکامش برنامه زندگى بسازد.
به يقين چنين نماز و تلاوت قرآنى در دل شب آن ها را آن گونه تربيت مى کند که به هنگام روز بتوانند برنامه هاى سازنده و درخشان خود را به نحو احسن اجرا کنند.
سپس به برنامه روزانه آن ها مى پردازد که در بخش بعد خواهد آمد.
* * *
امام (عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به ذکر برنامه شبانه پرهيزکاران مى پردازد وانگشت بر جزئيات آن مى نهد و راه را به منظور پيمودن، براى همگان هموار مى سازد و مى فرمايد: «اما در شب بر پاى خود (به نماز) مى ايستند و آيات قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر تلاوت مى کنند. به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند»؛ (أَمَّا آللَّيْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِينَ لاَِجْزَاءِ آلْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلاً. يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَيَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ).
اين جمله ممکن است اشاره به تلاوت قرآن در نماز شب باشد، زيرا قرآن را در حال قيام و بعد از سوره حمد نماز مى خوانند و نيز ممکن است اين دو از هم جدا باشند؛ يعنى هنگام شب، هم به نماز برمى خيزند و هم قرآن تلاوت مى کنند.
شايان ذکر است که امام (عليه السلام) روش قرآن خواندن پرهيزکاران را در عبارت کوتاه و پرمعنايى بيان کرده است؛ اوّلا قرآن را به صورت «ترتيل» مى خوانند ومعناى ترتيل، شمرده خواندن و تأمل در مفاهيم آيات است. افزون بر اين مى فرمايد: آن ها خود را کاملا مخاطب قرآن مى دانند، از بشارات قرآن، شاد و از انذارهاى قرآن در اندوه فرو مى روند و داروى همه دردهاى اخلاقى و معنوى خود را در جاى جاى آيات قرآن جست وجو مى کنند که هم طبيب است و هم داروساز.
سپس در تشريح اين معنا مى فرمايد: «هنگامى که به آيه اى مى رسند که در آن تشويق است (تشويق به پاداش هاى بزرگ الهى در برابر ايمان و عمل صالح) با اشتياق فراوان بر آن تکيه مى کنند و چشم جانشان با علاقه بسيار در آن خيره مى شود، گويى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بينند»؛ (فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَکَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً، وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً، وَظَنُّوا أَنَّها نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ).
آرى! آن ها قرآن را سرسرى نمى خوانند، بلکه ـ همان گونه که گفته شد ـ خود را مخاطب واقعى آن مى دانند؛ بشارت هاى الهى، آتش شوق را در دل هاى آن ها شعله ور مى سازد و آنچه را که در آخرت است در اين دنيا با چشم دل مى بينند وهمين امر انگيزه آن ها در برنامه «سير الى الله» است.
«و نيز هنگامى که به آيه اى مى رسند که بيم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش هاى دل خويش را براى شنيدن آن بازمى کنند، گويى فريادها وناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنين انداز است»؛ (وَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَشَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ).
آرى، ايمان آن ها به مرحله شهود رسيده و حقايق عالم غيب و جهان آخرت را با چشم مى بينند و با همه وجودشان لمس مى کنند و هر گاه خواندن آيات قرآن بدين گونه باشد بهترين وسيله تربيت انسان هاست.
در يکى از سخنان مولا (عليه السلام) آمده است: «ألا لا خَيْرَ فِي قِراءَةٍ لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ، ألا لاخَيْرَ فِي عِبادَةٍ لَيْسَ فِيها تَفَقُّهٌ؛ آگاه باشيد! تلاوتى که در آن تدبّر نيست منشأ خير و برکتى نيست و عبادتى که در آن فهم و آگاهى نباشد، خيرى ندارد». در حديث ديگرى از امام سجاد (عليه السلام) آمده است: «آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ فَکُلَّما فَتَحْتَ خِزانَةً يَنْبَغي لَکَ اَنْ تَنْظُرَ مَا فِيهَا؛ آيات قرآن گنجينه هاى الهى است هر گاه گنجينه اى گشوده شود، سزاوار است با دقّت در آن نظر افکنى (و از گوهرهاى گران بهايش بهره گيرى)».
از آن جا که امام (عليه السلام) در جمله هاى قبل، کيفيّت نماز پرهيزکاران را در حال قيام، بيان فرمود که با تلاوت آيات قرآن و توأم با خضوع و خشوع و تدبّر و حضور قلب همراه است، در جمله هاى بعد به بيان دو رکن ديگر، يعنى رکوع و سجود مى پردازد، مى فرمايد: «آن ها قامت خود را در پيشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پيشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمين مى گسترانند و آزادى خويش را از پيشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند»؛ (فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَأَکُفِّهِمْ وَرُکَبِهِمْ، وَأَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ، يَطْلُبُونَ إِلَى آللهِ تَعَالَى فِي فَکَاکِ{6} رِقَابِهِمْ).
تعبيراتى که امام (عليه السلام) درباره رکوع و سجود بيان فرموده، تعبيرات زيبا و جالبى است که انسان را با عمق اين عبادات آشناتر مى سازد؛ خم شدن در پيشگاه خدا وفرش کردن پيشانى و دست و پاها بر زمين در برابر عظمت او با توجّه و حضور قلب، دنيايى از معنويت را به همراه دارد و جالب اين که هدف نهايى آن را آزادسازى گردن ها از زنجير اسارت بيان فرموده است؛ آيا تنها آزاد ساختن از اسارت در چنگال آتش دوزخ است يا آزادسازى از هر گونه اسارت در چنگال هواى نفس و شيطان و انسان هاى شيطان صفت؟ تعبير امام (عليه السلام)، مطلق است وهمه را شامل مى شود، هر چند در دعاها يا روايات، به طور مرتب ديده شده که بعد از «فِکاکَ رَقَبَةٍ» واژه «مِنَ النّارِ» ذکر مى شود.
آرى! آزادى انسان فقط در بندگى خداست، هم در دنيا و هم در آخرت وناپرهيزکاران، اسير چنگال هوا و هوس و شيطان و مال و ثروت و مقام وشهوت اند.
آنچه امام (عليه السلام) در اين فراز درباره پرهيزکاران بيان فرموده درواقع برگرفته از صفاتى است که قرآن مجيد در بخش آخر سوره فرقان درباره «عباد الرحمان» بيان کرده است. آن جا که مى فرمايد: (وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدآ وَقِيَامآ * وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامآ)؛ «کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى کنند و کسانى که مى گويند: پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است». نکته
حضور قلب و تلاوت قرآن
امام (عليه السلام) بعد از اوصاف ويژه اى که براى پرهيزکاران در ابتداى اين خطبه بيان کرده، به برنامه شبانه آن ها اشاره مى کند، برنامه اى که مملوّ از درس هاى سعادت است.
نخست، برنامه شبانه آن ها را شرح مى دهد که به طور کامل در جهت خودسازى و قرب به خدا پيش مى روند. اساس اين برنامه را در دو چيز ذکر مى کند: 1. نماز با حضور قلب کامل، نمازى که معراج مؤمن و نردبان ترقّى و «قُرْبانُ کُلُّ تَقِىٍّ» و سبب قرب پرهيزکاران در دادگاه خدا و نهى کننده از فحشا و منکر است.
2. تلاوت قرآن در نماز و خارج نماز در دل شب، در سکوت مطلق و شرايطى که هيچ چيز مانع از حضور در محضر قرآن نيست، همراه با تدبّر در جاى جاى قرآن، به گونه اى که خود را مخاطب آيات ثواب و عقاب بداند، سرنوشت بهشتيان و دوزخيان را در لابه لاى آياتش با چشم خود ببيند، از معارفش درس بياموزد، از مواعظش پند بگيرد و از احکامش برنامه زندگى بسازد.
به يقين چنين نماز و تلاوت قرآنى در دل شب آن ها را آن گونه تربيت مى کند که به هنگام روز بتوانند برنامه هاى سازنده و درخشان خود را به نحو احسن اجرا کنند.
سپس به برنامه روزانه آن ها مى پردازد که در بخش بعد خواهد آمد.
* * *
پاورقی ها
«يستثيرون» از ريشه «ثور» بر وزن «غور» و «ثوران» بر وزن «فوران» در اصل به معناى به هيجان آمدن و «استثارة» به معناى به هيجان درآوردن است و در جمله بالا به معناى جست و جوگرى در آيات قرآن براى يافتن داروى بيمارى هاى اخلاقى و معنوى است.
«تطلعت» از طلوع گرفته شده و «تطلع» به معناى سرکشيدن براى يافتن چيزى است. «زفير» و «شهيق»: «زفير» در اصل به معناى بازدم (بيرون فرستادن نفس) و «شهيق» به معناى دَم (فرو بردن نفس) است؛ ولى بعضى گفته اند: «زفير»، بيرون فرستادن نفس توأم با فرياد کشيدن و «شهيق» فرو بردن نفس توأم با ناله است. معانى الأخبار، ج 226، ح 1. کافى، ج 2، باب فى قرائته، کتاب فضل القرآن، ص 609، ح 2. «حانون» از ريشه «حنو» به معناى پيچيدن و دو لا کردن چيزى است، بنابراين «حانون» جمع «حانى» به معناى کسى است که کمر خود را خم مى کند. انحنا از همين ريشه گرفته شده است. «اوساط» جمع «وسط» در اين جا به معناى کمر است. «جباه» جمع «جبهه» يعنى پيشانى. «اطراف» جمع «طرف» کرانه و نوک هر چيزى را مى گويند و در اين جا، يعنى نوک انگشتان که در موقع سجده بر زمين مى گذارند. «فکاک» و «فک» به معناى رها کردن و آزاد ساختن و جدا کردن است. فرقان، آيات 64 و 65.
«تطلعت» از طلوع گرفته شده و «تطلع» به معناى سرکشيدن براى يافتن چيزى است. «زفير» و «شهيق»: «زفير» در اصل به معناى بازدم (بيرون فرستادن نفس) و «شهيق» به معناى دَم (فرو بردن نفس) است؛ ولى بعضى گفته اند: «زفير»، بيرون فرستادن نفس توأم با فرياد کشيدن و «شهيق» فرو بردن نفس توأم با ناله است. معانى الأخبار، ج 226، ح 1. کافى، ج 2، باب فى قرائته، کتاب فضل القرآن، ص 609، ح 2. «حانون» از ريشه «حنو» به معناى پيچيدن و دو لا کردن چيزى است، بنابراين «حانون» جمع «حانى» به معناى کسى است که کمر خود را خم مى کند. انحنا از همين ريشه گرفته شده است. «اوساط» جمع «وسط» در اين جا به معناى کمر است. «جباه» جمع «جبهه» يعنى پيشانى. «اطراف» جمع «طرف» کرانه و نوک هر چيزى را مى گويند و در اين جا، يعنى نوک انگشتان که در موقع سجده بر زمين مى گذارند. «فکاک» و «فک» به معناى رها کردن و آزاد ساختن و جدا کردن است. فرقان، آيات 64 و 65.