تفسیر بخش دوم

أُوصِيکُمَا، وَجَمِيعَ وَلَدِي وَأَهْلِي وَمَنْ بَلَغَهُ کِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ، وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ، وَصَلاحِ ذَاتِ بَيْنِکُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّکُمَا (صلي الله عليه و آله) يَقُولُ: «صَلاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاةِ وَالصِّيَامِ».

ترجمه
من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانى را که اين وصيت نامه ام به آن ها مى رسد به تقواى الهى ونظم در کارهاى خود و اصلاح ذات البين توصيه مى کنم، زيرا من از جدّ شما (صلي الله عليه و آله) شنيدم که مى گفت: «اصلاح ميان مردم از تمام نمازها و روزه ها برتر است».
شرح و تفسیر
برترين اصلاح ذات البين است
امام (عليه السلام) در اين بخش از وصيت نامه مخاطبان خود را گسترش داده و افزون بر فرزندانش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام)، جميع فرزندان و خانواده و خويشاوندان و تمام کسانى را که تا دامنه قيامت اين وصيت نامه به دست آن ها مى رسد، مخاطب قرار داده، مى فرمايد: «من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانى را که اين وصيت نامه ام به آن ها مى رسد، به تقواى الهى ونظم در کارهاى خود و اصلاح ذات البين توصيه مى کنم، زيرا من از جد شما (صلي الله عليه و آله) شنيدم که مى گفت: اصلاح ميان مردم از تمام نمازها و روزه ها برتر است»؛ (أُوصِيکُمَا، وَجَمِيعَ وَلَدِي وَأَهْلِي وَمَنْ بَلَغَهُ کِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ، وَنَظْمِ أَمْرِکُمْ، وَصَلاحِ ذَاتِ بَيْنِکُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّکُمَا (صلي الله عليه و آله) يَقُولُ: «صَلاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاةِ وَالصِّيَامِ»).
در اين بخش از نامه، امام (عليه السلام) به سه امر مهم سفارش فرموده است: نخست بار ديگر بر تقواى الهى و پرهيزکارى تأکيد کرده که راه نجات، هميشه از آن مى گذرد و تنها زاد و توشه انسان در سفر آخرت و معيار شخصيت هرکس و کرامت او در پيشگاه خدا به مقتضاى (إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ أتْقاکُمْ) است.
در دومين سفارش، به نظم کارها به صورت کلى و گسترده اشاره کرده که شامل نظم وامنيّت اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظم در عبادات و امور مربوط به خانواده و تعليم و تربيت مى شود. مى دانيم که بقاى عالم هستى در سايه نظمى است که خدا براى آن مقرّر کرده است. اگر در کرات و افلاک نظمى نبود به زودى از هم متلاشى مى شدند و اگر دستگاه هاى مختلف بدن انسان بر اساس نظم خاص خود حرکت نکنند انسان به زودى بيمار مى شود و چشم از دنيا فرو مى بندد. هر جامعه اى که فاقد نظم لازم بشود منقرض مى گردد و هر انسانى راه بى نظمى را پيش گيرد هرگز به جايى نمى رسد، هرچند داراى استعداد فراوان و امکانات زياد باشد.
به عنوان نمونه در درون خون انسان بيش از بيست نوع فلز و شبه فلز به نسبت خاصى به هم آميخته شده و هرکدام مأموريت خود را انجام مى دهد. اگر اين ترکيب کمى به هم بخورد بيمارى ها شروع مى شود و به همين دليل تمام پزشکان براى پى بردن به ريشه هاى اصلى بيمارى، خون را در آزمايشگاه تجزيه مى کنند تا ببينند در کدامين قسمت نظم به هم خورده است. در مسائل فلکى گاه مى بينيم منجمان خسوف کامل را در فلان ساعت و فلان دقيقه و در فلان نقطه روى زمين از مدت ها قبل پيش بينى مى کنند و گروه عظيمى در آن لحظه و در همان نقطه براى رصد کردن خورشيد در حال کسوف جمع مى شوند. اگر نظم دقيق حاکم نبود چگونه اين پيش بينى ممکن بود؟ آن ها مى گويند: حتى براى هزاران سال بعد هم مى توانيم پديده هاى فلکى را پيش بينى کنيم.
حال اگر انسان بخواهد در روابط اجتماعى راه بى نظمى را پيش گيرد، به يقين وصله اى ناهمرنگ در جهان هستى خواهد بود وچنين امر استثنايى و ناهماهنگ با آفرينش، محکوم به فناست.
اما صلاح ذات البين که امام (عليه السلام) از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل فرموده که از نماز وروزه هم بالاتر است دليل روشنى دارد، زيرا اگر مسأله اصلاح در ميان دوستان و رفع کدورت ها و زدودن دشمنى ها و تبديل آن به صميميت و دوستى نباشد منجر به تشتت و تزلزل ميان آن ها مى شود و به تعبير قرآن به فشل وسستى مى انجامد.
به همين دليل اصلاح ذات البين از برترين عبادت ها شمرده شده و حتى در روايتى به منزله «جهاد فى سبيل الله» عنوان گرديده است: «جَعَلَ النَّبِىُّ (صلي الله عليه و آله) اَجْرَ المُصْلِحِ بَيْنَ النّاسِ کَاَجْرِ المُجاهِدِ عِنْدَ النّاسِ؛ پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) پاداش کسى را که در ميان مردم صلح و صفا برقرار سازد، همچون کسى که در راه خدا جهاد مى کند، قرار داد».
بى شک جهاد موجب عزّت اسلام است و کار کسى نيز که ميان مردم تفاهم ايجاد مى کند و جامعه اسلامى را به وحدت و اتّحاد سوق مى دهد موجب عزت اسلام و مسلمانان است. امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللهُ إِصْلاحٌ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَتَقَارُبٌ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا؛ بخششى که خداوند دوست دارد همان اصلاح ميان مردم است هنگامى که ميان آن ها فسادى شود و نزديک ساختن آن ها به يکديگر است به هنگامى که از هم دور شوند».
اين حديث از امام صادق (عليه السلام) معروف است که به مفضل (يکى از ياران آن حضرت) دستور داده بود: «إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي؛ هنگامى که بين دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى (که مربوط به امور مالى باشد) از مال من بپرداز (و آن ها را با هم صلح ده)» لذا در روايتى مى خوانيم که روزى دو نفر از شيعيان با هم اختلافى داشتند مفضل آن ها را به منزل خود دعوت و چهارصد درهم به مدعى پرداخت کرد و نزاع را خاتمه داد سپس به آن ها گفت: بدانيد که اين از مال من نبود، از مال امام صادق (عليه السلام) بود که براى حل اين گونه مشکلات در اختيار من گذاشته است.
با حديث ديگرى از احاديث فراوانى که در اين زمينه وارد شده اين بحث را پايان مى دهيم: رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «ألا أُخْبِرُکُمْ بِأفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّيَامِ وَالصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ إصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ فَإنَّ فَسادَ ذاتِ الْبَيْنِ هِيَ الْحَالِقَةُ؛ آيا به شما خبر بدهم درباره چيزى که از روزه و نماز و صدقه (و زکات) بالاتر است؟ آن، اصلاح ذات البين است، زيرا فساد و اختلاف در ميان مردم نابوده کننده است».
مرحوم علّامه مجلسى پس از نقل روايت نبوى که در کلام امام (عليه السلام) به آن اشاره شده، از امالى شيخ طوسى نقل مى کند که پس از ذکر اين روايت مى نويسد: «منظور از «عامَّة الصلاة وَالصيام» در اين جا نمازها و روزه هاى مستحب و مندوب است» گويا اين توضيح شيخ طوسى به قرينه روايت معتبرى از پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) است که فرمود: «هيچ کس بعد از انجام واجبات، عملى بهتر از اصلاح در ميان مردم انجام نداده است».

* * *

.