نامه 49

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن کتابٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
إلى مُعاوِيَةَ أيْضآ
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا، وَلَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلاَّ فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا، وَلَهَجاً بِهَا، وَلَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا، وَمِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ، وَنَقْضُ مَا أَبْرَمَ! وَلَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَا بَقِيَ، وَالسَّلامُ.

نامه ديگرى از امام (عليه السلام) است
به معاويه
اما بعد (از حمد وثناى الهى، بدان که) دنيا انسان را به خود مشغول واز غير خود بيگانه مى سازد. دنياپرست به چيزى از دنيا نمى رسد جز آن که آن چيز درى از حرص را به رويش مى گشايد و آتش عشق او را به دنيا تندتر مى کند در حالى که او (دنياپرست) هرگز به آنچه دارد دربرابر آنچه به آن نرسيده قانع نيست (و دائمآ در آتش حرص مى سوزد) و به دنبال آن جدايى از اموالى است که گردآورى کرده و واتابيدن آنچه تابيده است. اگر از آنچه (در داستان پيشينيان ودر گذشته عمر خودت) وجود داشته است عبرت گيرى آنچه را که باقى است حفظ خواهى کرد، والسّلام.