وَمِن کلامٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ
وَقَدِ اسْتَبْطَأَ أصْحابُهُ إِذْنَهُ لَهُمْ فِي الْقِتَالِ بِصِفِّينَ
أمَّا قَوْلُکُمْ: أَکُلَّ ذلِکَ کَرَاهِيَةَ آلْمَوْتِ؟ فَوَآللهِ مَا أُبَالِي؛ دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ آلْمَوْتُ إِلَيَّ. وَأَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّآ في أَهْلِ الشَّامِ! فَوَاللهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْمآ إِلاَّ وَأَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي، وَتَعْشُوَ إِلى ضَوْئِي، وَذلِکَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلالِهَا، وَإِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا.
از سخنان امام (عليه السلام) است
که آن را هنگامى ايراد فرمود که يارانش در صفّين از تأخير فرمان
جنگ ناراحت بودند
اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ به دليل ناخشنودى از مرگ است»، به خدا سوگند! باک ندارم از اين که من به سوى مرگ بروم يا مرگ به سوى من آيد.
و اما اين که مى گوييد: «تأخير در جنگ به سبب اين است که من در مبارزه با شاميان ترديد دارم»، به خدا سوگند! (اين تصوّر باطل و خيال خامى است) من اگر هر روز جنگ را به تأخير مى اندازم به اين دليل است که اميدوارم گروهى از آنان به ما بپيوندند و هدايت شوند و در لابه لاى تاريکى ها پرتوى از نور مرا ببينند وبه سوى من آيند. و اين براى من بهتر است از کشتن آن ها در حالى که گمراه اند، هر چند در اين صورت نيز گرفتار گناهان خويشتن مى شوند (و من مسئول بدبختى آن ها نيستم).