خطبه 123
بخش اوّل
وَأَيُّ امْرِىءٍ مِنْکُمْ أَحَسَّ مِنْ نَفْسِهِ رَبَاطَةَ جَأْش عِنْدَ اللِّقَاءِ. وَرَأَى مِنْ أَحَدٍ مِنْ إخْوَانِهِ فَشَلاً فَلْيَذُبَّ عَنْ أَخِيهِ بِفَضْلِ نَجْدَتِهِ الَّتي فُضِّلَ بِهَا عَلَيْهِ کَمَا يَذُبُّ عَنْ نَفْسِهِ. فَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُ مِثْلَهُ. إنَّ الْمَوْتَ طَالِبٌ حَثِيثٌ لا يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ، وَلا يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ. إنَّ أَکْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ! وَالَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ، لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ!
هرکدام از شما که در صحنه جنگ، قوت قلب بيشترى در خود احساس مى کند، و در بعضى از برادرانش ضعف و سستى مى بيند، بايد به شکرانه برترى و شجاعتى که خدا به او بخشيده است، از وى دفاع کند، آن گونه که از خود دفاع مى کند، چراکه اگر خدا مى خواست، او را همانند برادرش ضعيف قرار مى داد (حال که قوت و قدرت بيشترى به او بخشيده، بايد شکر آن را ادا کند).
(بدانيد!) مرگ، طلب کننده سريعى است، که نه آن ها که بر جاى خود ايستاده اند از چنگال او رهايى مى يابند، و نه آن ها که فرار مى کنند مى توانند از دستش بگريزند. به يقين بهترين مرگ، شهادت (در راه خدا) است. سوگند به آن کس که جان فرزند ابوطالب در دست اوست! تحمل هزار ضربه شمشير بر من، آسان تر است از مرگ در بستر در غير طاعت خدا!
بخش دوم
ومنه: وَکَأَنِّي أَنْظُرُ إلَيْکُمْ تَکِشُّونَ کَشِيشَ الضِّبَابِ: لا تَأْخُذُونَ حَقًّا، وَلا تَمْنَعُونَ ضَيْماً. قَدْ خُلِّيتُمْ وَالطَّرِيقَ، فَالنَّجَاةُ لِلْمُقْتَحِمِ، وَالْهَلَکَةُ لِلْمُتَلَوِّمِ.
گويا مى بينم (در آينده نه چندان دور) در صحنه نبرد از برابر دشمن فرار مى کنيد، و صداى همهمه شما هنگام فرار، همچون صداى سوسماران به هنگام حرکت است، نه قادر بر گرفتن حقى هستيد، و نه توان جلوگيرى از ظلم و ستمى را داريد، اين شما و اين راه راست، نجات براى کسى است که خود را داخل ميدان افکند (و از حوادث نترسد) و هلاکت و بدبختى نصيب کسى است که سستى و تنبلى کند.