وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُرِيدُ الشَّيْطَانَ أو يُکَنِّي بِه عَن قَوْمٍ
اَلا وَ اِنَّ الشَّيْطانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ، وَ اسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجِلَهُ، وَ اِنَّ مَعي لَبَصيرَتي: ما لَبَّسْتُ عَلى نَفْسي، وَ لا لُبِّسَ عَلَيَّ. وَ اَيْمُ اللهِ لاَفْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضآ اَنَا ماتِحُهُ! لا يَصْدِرُونَ عَنْهُ، وَ لا يَعُودُونَ اِلَيْهِ
از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
منظور حضرت از اين سخن شيطان است يا جمعيّت خاصّى (که خوى هاى شيطانى داشتند)!
آگاه باشيد كه شيطان، حزب خود را گرد آورده و سواره و پيادههاى لشكرش را فراخوانده است؛ ولى من آگاهى و بصيرت خود را همراه دارم، نه خودم حقيقت را بر خويش مشتبه ساخته ام و نه ديگرى بر من مشتبه ساخته است، به خدا سوگند گردابى براى آنان فراهم سازم كه جز من كسى نتواند آن را چاره كند! هرگز از آن بيرون نمىآيند و (آن عدّه كه از آن بگريزند) هرگز به سوى آن بازنمىگردند (و براى هميشه قدم نهادن در چنين صحنههايى را فراموش مى كنند).