وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
قَالَهُ لَمَّا اضْطَرَبَ عَلَيْهِ أَصْحابُهُ فِي أمْرِ الْحُکُومَةِ
أَيُّهَا آلنَّاسُ، إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَکُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ، حَتَّى نَهِکَتْکُمُ آلْحَرْبُ، وَ قَدْ، وَ آللّهِ، أَخَذَتْ مِنْکُمْ وَ تَرَکَتْ، وَ هِيَ لِعَدُوِّکُمْ أَنْهَکُ.
لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً، فَأَصْبَحْتُ آلْيَوْمَ مَأْمُوراً، وَ کُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً، فَأَصْبَحْتُ آلْيَوْمَ مَنْهِيّاً، وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ آلْبَقَاءَ، وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَکُمْ عَلَى مَا تَکْرَهُونَ!
از سخنان امام (عليه السلام) است
که هنگام اضطراب و شورش اصحابش درمورد حکميّت
ايراد فرموده است
اى مردم! پيش از اين، وضع من و شما آن گونه بود که دوست مى داشتم (زيرا همه تسليم فرمان من بوديد) تا اين که جنگ شما را خسته و درهم کوفته ساخت (نافرمانى ها از اين جا آغاز شد و من چاره اى جز پذيرش پيشنهاد حکميّت نداشتم) در حالى که به خدا سوگند اگر جنگ، گروهى را از شما گرفت و گروهى را باقى گذاشت براى دشمنان کوبنده تر و خستگى آفرين تر بود. من ديروز امير وفرمانده بودم؛ ولى امروز مأمور و فرمانبر شدم!! ديروز من شما را نهى مى کردم، ولى امروز شما مرا نهى مى کنيد و اين در حالى است که شما بقا در دنيا را (به قيمت از دست دادن پيروزى بر دشمن) دوست داريد و من نمى توانم شما را به چيزى که دوست نداريد وادار کنم!