نامه 1

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن کتابٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
إلَى أهْلِ الْکُوفَةِ، عِنْدَ مَسيرِهِ مِنَ الْمَدينَةِ إلَى الْبَصْرَةِ

از نامه هاى امام (عليه السلام) است
که براى اهل کوفه به هنگام حرکت از مدينه به سوى بصره نگاشته است.

بخش اوّل

مِنْ عَبْدِاللهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ، جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَسَنَامِ الْعَرَبِ. أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَکُونَ سَمْعُهُ کَعِيَانِهِ. إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ، فَکُنْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُهَاجِرِينَ أُکْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ، وَأُقِلُّ عِتَابَهُ، وَکَانَ طَلْحَةُ وَالزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ الْوَجِيفُ، وَأَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِيفُ. وَکَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ، فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ، وَبَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَکْرَهِينَ وَلا مُجْبَرِينَ، بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ.

اين نامه اى است که از بنده خدا على اميرمؤمنان براى اهل کوفه، گروه ياران شرافتمند و بلندپايگان عرب نگاشته شده است:
امام بعد (از حمد و ثناى الهى)، من شما را از جريان کار «عثمان» آگاه مى سازم، آن چنان که شنيدن آن همچون ديدنش باشد: مردم بر او عيب گرفتند وبر او طعنه زدند، من در اين ميان يکى از مهاجران بودم که براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم و تغيير روش هاى نادرستش) نهايت کوشش را به خرج دادم و کمتر او را سرزنش کردم (مبادا مردم تحريک به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت دربرابر او را به آخرين حد رساندند به گونه اى که) آسان ترين فشارى که بر او وارد مى کردند، مانند تند راندن شتر بود و نرم ترين «حُدى ها» (آوازى که شتر را به شتاب وا مى دارد و خسته مى کند)، سخت ترين آن بود و عايشه نيز خشمى ناگهانى داشت (که مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضد او شوريدند و او را کشتند (سپس) مردم بدون اکراه و اجبار بلکه با رغبت و اختيار با من بيعت کردند.

بخش دوم

وَاعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَقَلَعُوا بِهَا، وَجَاشَتْ جَيْشَ الْمِرْجَلِ، وَقَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ، فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِکُمْ، وَبَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ، إِنْ شَاءَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ.

بدانيد سراى هجرت (مدينه) اهل خود را از جا کند و بيرون راند و آن ها هم از آن فاصله گرفتند و (مدينه) همچون ديگى بر آتش در حال غليان است، فتنه به پا خاسته و بر محور خود در گردش است. حال که چنين است به سوى امير وفرمانده خود بشتابيد و به جهاد با دشمنان خويش به خواست خداوند بزرگ، مبادرت ورزيد.