خطبه 56

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن کلامٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ
يَصِفُ أصْحَابَ رَسُولِ اللهِ
وذلِکَ يَوْمَ صِفِّينَ حِينَ أمَرَ النَّاسَ بِالصُّلْحِ
وَلَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ آللهِ (صلي الله عليه و آله) نَقْتُلُ آبَاءَنا وَأَبْنَاءَنَا وَإخْوَانَنا وَأَعْمَامَنَا: مَا يَزِيدُنَا ذلِکَ إلاَّ إِيمَانآ وَتَسْلِيمآ، وَمُضِيّآ عَلَى اللَّقَمِ، وَصَبْرآ عَلى مَضَضِ آلاَْلَمِ، وَجِدّآ عَلَى جِهَادِ آلْعَدُوِّ؛ وَلَقَدْ کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَآلاْخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلاَنِ تَصَاوُلَ آلْفَحْلَيْنِ، يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا: أيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ کَأْسَ آلْمَنُونِ، فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا، وَمَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَى آللهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا آلْکَبْتَ، وَأَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ، حَتَّى آسْتَقَرَّ الإِسْلامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ، وَمُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ. وَلَعَمْرِي لَوْ کُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ، مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ، وَلاَ آخْضَرَّ لِلاِْيمَانِ عُودٌ. وَأَيْمُ اللهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً، وَلَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً!

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در ايام جنگ صفين، هنگامى که مردم را به صلح دعوت مى کرد درباره اصحاب رسول الله (صلي الله عليه و آله) (و اطاعت بى قيد و شرط آنان ازآن بزرگوار) بيان فرمود
ما در رکاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله) (مخلصانه مى جنگيديم و در راه پيشبرد اهداف آن حضرت گاه) پدران و فرزندان و برادرها و عموهاى خود را از پاى درمى آورديم و اين کار (نه تنها از ايمان و استقامت ما نمى کاست بلکه) بر ايمان وتسليم ما مى افزود و ما را در شاهراه حقّ و صبر و استقامت دربرابر درد ورنج ها و در طريق جهاد پيگير در مقابل دشمن، ثابت قدم مى ساخت، گاهى يکى از ما با فرد ديگرى از دشمن به صورت دو قهرمان با هم نبرد مى کردند؛ به گونه اى که هر يک مى خواست کار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به او بنوشاند (آرى) گاه ما بر دشمن پيروز مى شديم و گاه دشمن بر ما (ولى نه پيروزى مقطعى ما را مغرور مى کرد و نه آن شکست نوميدمان مى ساخت) و هنگامى که خداوند، صدق و اخلاص ما را ديد ذلّت و خوارى را بر دشمنان ما نازل کرد و پيروزى و نصرت را به ما عنايت فرمود، تا آن جا که اسلام در همه جا استقرار يافت و در کشور پهناور خود جاى گرفت. به جانم سوگند! اگر ما (در مبارزه با دشمنان اسلام) همانند شما بوديم هرگز ستونى از دين بر پا نمى شد و شاخه اى از درخت ايمان سبز نمى گشت (و به ثمر نمى نشست) به خدا سوگند! شما (با اين پراکندگى ونفاق و عدم اطاعت از رهبرى) سرانجام از شتر خلافت، به جاى شير، خون مى دوشيد و به زودى پشيمان مى شويد (اما در زمانى که پشيمانى سودى نخواهد داشت).