خطبه 129

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي ذِکْرِ المَکَاييلِ و المَوَازينِ

از خطبه هاى امام (علیه السلام) است
درباره رعایت عدالت در پیمانه و وزن

بخش اوّل

عِبَادَ اللهِ، إنَّکُمْ ـ وَمَا تَأْمُلُونَ مِنْ هذِهِ الدُّنْيَا ـ أَثْوِيَاءُ مُوَجَّلُونَ، وَمَدِينُونَ مُقْتَضَوْنَ: أَجَلٌ مَنْقُوصٌ، وَعَمَلٌ مَحْفُوظٌ. فَرُبَّ دَائِبٍ مُضَيَّعٌ، وَرُبَّ کَادِحٍ خَاسِرٌ. وَقَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إلاَّ إدْبَاراً، وَلا الشَّرُّ فِيهِ إلاَّ إقْبَالاً، وَلا الشَّيْطَانُ فِي هَلاَکِ النَّاسِ إلاَّ طَمَعاً. فَهذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ، وَعَمَّتْ مَکِيدَتُهُ، وَأَمْکَنَتْ فَرِيسَتُهُ. اضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إلاَّ فَقِيراً يُکَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِيًّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْراً، أَوْ بَخِيلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْراً، أَوْ مُتَمَرِّداً کَأَنَّ بِأذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً!

اى بندگان خدا! شما و آنچه در اين دنيا به آن اميد داريد، مهمانانى هستيد براى مدتى معين، و بدهکارانى که مورد بازخواست و مطالبه قرار مى گيريد، سرآمدى کوتاه داريد، و اعمالى که (نزد خدا) محفوظ است. چه بسيار کوشش کننده اى که به جايى نرسيد، وزحمت کشنده اى که جز زيان، چيزى نصيبش نشد، شما در زمانى زندگى مى کنيد که خير و نيکى پشت کرده و رو به کاستى گذاشته، شر و بدى روى آورده و رو به فزونى است، و شيطان طمعش در گمراهى مردم بيشتر شده است.
(آرى) زمانى است که وسايل پيشرفت شيطان قوى گشته، و نيرنگ و فريبش همه را فراگرفته، و به چنگ آوردن شکار برايش آسان شده است!
به هر سو که مى خواهى نگاه کن! آيا جز فقيرى که با فقر دست به گريبان است، يا ثروتمندى که نعمت خدا را کفران کرده، يا بخيلى که بخل را در اداى حقوق الهى سبب فزونى ثروت شمرده، يا گردن کشى که گوش او براى شنيدن اندرزها کر است، شخص ديگرى را مى بينى؟!

بخش دوم

أَيْنَ أَخْيَارُکُمْ وَصُلَحَاوُکُمْ! وَأَيْنَ أَحْرَارُکُمْ وَسُمَحَاوُکُمْ! وَأَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَکَاسِبِهِمْ، وَالْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهمْ! أَلَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاً عَنْ هذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ، وَالْعَاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ، وَهَلْ خُلِقْتُمْ إلاَّ فِي حُثَالَةٍ لا تَلْتَقِي إلاَّ بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ، اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ، وَذَهَاباً عَنْ ذِکْرِهِمْ! فَـ (إنَّا للهِ وَإنَّا إلَيْهِ رَاجِعُونَ!) (ظَهَرَ الْفَسَادُ)، فَلا مُنْکِرٌ مُغَيِّرٌ، وَلا زَاجرٌ مُزْدَجِرٌ. أَفَبِهذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ، وَتَکُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ؟ هَيْهَاتَ! لا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ، وَلا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إلاَّ بِطَاعَتِهِ. لَعَنَ اللَّهُ الاْمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِکِينَ لَهُ، وَالنَّاهِينَ عَنِ الْمُنْکَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ!

کجايند خوبان شما و صالحان و آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ کجا هستند آن ها که در کسب و کارشان تقوا و ورع داشتند؟ و آن ها که در عقيده و رفتار خود از بدى ها دورى مى جستند؟ مگر همه آن ها از اين دنياى پست و بى ارزش وزندگى زودگذر و پر از درد و رنج کوچ نکردند؟ آيا جز اين است که شما در ميان گروهى بى ارزش ـ که لب ها جز به نکوهش آن ها حرکت نمى کند، تا قدر ومقام آن ها را کوچک بشمرد، و براى هميشه آن ها را به فراموشى بسپارد ـ آفريده شده ايد؟ إنّا للهِ وإنّا إلَيْهِ رَاجِعُونَ (آرى!) فساد آشکار شده، (و همه جا را فراگرفته) نه انکارکننده اى ديده مى شود که براى تغيير آن برخيزد، و نه نهى کننده اى که خود، نهى را پذيرفته باشد، آيا با اين حال مى خواهيد در سراى قدس پروردگار، وجايگاه رحمتش منزل گزينيد و عزيزترين اولياى خدا نزد او باشيد؟! هيهات! هرگز نمى توان خدا را درمورد بهشت جاويدانش فريب داد ورضاى او جز با اطاعتش به دست نمى آيد. خدا لعنت کند کسانى را که امر به معروف مى کنند وخود، آن را ترک مى گويند، و نهى از منکر مى کنند و خود مرتکب آن مى شوند!