خطبه 150
بخش اول
وَ أََخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالاً ظَعْناً فِي مَسَالِکِ الْغَيِّ، وَ تَرْکاً لِمَذَاهِبِ الرُّشْدِ. فَلاتَسْتَعْجِلُوا مَا هُوَ کَائِنٌ مُرْصَدٌ، وَ لا تَسْتَبْطِئُوا مَا يَجِيءُ بِهِ الْغَدُ. فَکَمْ مِنْ مُسْتَعْجِلٍ بِمَا إنْ أَدْرکَهُ وَدَّ أَنَّهُ لَمُ يُدْرِکْهُ. وَ مَا أَقْرَبَ الْيَوْمَ مِنْ تَبَاشِيرِ غَدٍ! يَا قَوْمِ، هذَا إبَّانُ وُرُودِ کُلِّ مَوْعُودٍ، وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَةِ مَا لا تَعْرِفُونَ. أَلا وَ إنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ، وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ، لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً، وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً، وَ يَصْدَعَ شَعْباً، وَ يَشْعَبَ صَدْعاً، فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ. ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ. تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ، وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهمْ، وَ يُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ!
آن ها (مردم آن زمان) به چپ و راست متمايل شده، در مسير ضلالت و گمراهى گام نهاده و راه هاى مستقيم را رها کرده اند، درباره آنچه بايد رخ دهد و مورد انتظار است، عجله مکنيد و آنچه را که فردا با خود مى آورد، دور مشمريد. چه بسيارند کسانى که براى چيزى عجله مى کنند که اگر آن را به دست آورند، (پشيمان مى شوند و) دوست دارند به آن نمى رسيدند و چه نزديک است امروز به آغاز فردا.
اى جماعت! اکنون هنگام فرارسيدن تمام آن چيزى است که (به شما) وعده داده شده است، و نيز هنگام نزديک شدن طلوع چيزى است که از آن آگاهى
نداريد. بدانيد! آن کس از ما (اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله) ) که آن فتنه ها را دريابد، با چراغ روشنى بخش، در آن گام مى نهد و به سيره و روش صالحان (پيامبر و ائمه اهل بيت (عليهم السلام)) رفتار مى کند. او مى آيد تا در آن ميان گره ها را بگشايد، بردگان را آزاد سازد، گمراهان و ستمگران متحد را پراکنده کند، و حق جويان متفرّق را گرد هم آورد، او (مدّتى) در پنهانى از مردم به سر مى برد آن گونه که پى جويان، اثر قدمش را نبينند، هر چند براى يافتن او بسيار جست وجو کنند. سپس گروهى (براى يارى او) آماده مى شوند همچون آماده شدن شمشير به دست آهنگر تيزگر. چشم آنان با قرآن روشنى مى گيرد و تفسير آياتش به گوش آن ها افکنده مى شود و هر صبح و شام از جام حکمت سيراب مى شوند!
بخش دوم
منها:: وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِم لِيَسْتَکْمِلُوا الْخِزْيَ، وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ؛ حَتَّى إذا اخْلَوْلَقَ الْأَجَل، وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إلَى الْفِتَنِ، وَ أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ، لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللهِ بِالصَّبْرِ، وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي الْحَقِّ؛ حَتَّى إذا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلاَءِ، حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهمْ، وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ.
مدتى طولانى به آنان مهلت داده شد، تا رسوايى را به حدّ نهايى برسانند و مستحق دگرگونى (نعمت هاى الهى و مجازات او) گردند و هنگامى که اجل آن ها به سر آمد، گروه ديگرى با فتنه ها مماشات کردند و دست از مبارزه با آن ها کشيدند (ولى گروه ديگرى از مسلمانان راستين به پا خاستند که) به دليل صبر و استقامتشان منّتى بر خدا نمى نهادند و بذل جان را در راه حق، بزرگ نمى شمردند، تا آن که به فرمان خدا دوران آزمايش به پايان رسيد و (اين گروه مبارز) آگاهى و بينايى خود را بر شمشيرها حمل کردند (و آگاهانه با دشمن به مبارزه برخاستند) و به فرمان واعظ خويش (پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) قيام کرده و) به پرستش پروردگارشان پرداختند.
بخش سوم
حَتََّى إذا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلي الله عليه و آله)، رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَاب، وَ غَالَتْهُمُ السُّبُلُ، وَ اتَّکَلُوا عَلَى الْوَلاَئِجِ، وَ وَصَلُوا غَيْرَ الرَّحِمِ، وَ هَجَرُوا السَّبَبَ الَّذِي أُمِرُوا بِمَوَدَّتِهِ، وَ نَقَلُوا الْبِنَاءَ عَنْ رَصِّ أَسَاسِهِ، فَبَنَوْهُ فِي غَيْرِ مَوْضِعِه. مَعَادِنُ کُلِّ خَطِيئَةٍ، وَ أَبْوَابُ کُلِّ ضَارِبٍ فِي غَمْرَةٍ. قَدْ مَارُوا فِي الْحَيْرَةِ ، وَ ذَهَلُوا فِي السَّکْرَةِ، عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَونَ: مِنْ مُنْقَطِعٍ إلَى الدُّنْيَا رَاکِنٍ، أَوْ مُفَارِقٍ لِلدِّينِ مُبَايِنٍ.
(اين وضع قيام صالحان به پيشوايى پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) همچنان ادامه داشت) تا خداوند پيامبرش را برگرفت و قبض روح کرد، گروهى به قهقرا برگشتند و اختلاف و پراکندگى، آن ها را هلاک ساخت، تکيه بر غير خدا کردند، و با غير خويشاوندان (يعنى عترت رسول الله :) پيوند برقرار ساختند، و از وسيله اى که مأمور به مودّت آن بودند دورى گزيدند. آن ها بنا (ى خلافت و ولايت) را از اساس و محل اصلى آن برداشته، در غير جايگاهش نصب کردند. آن ها معدن تمام خطاها، و درهاى هرگونه گمراهى بودند. در حيرت و سرگردانى غوطه ور شدند و در مستى و غرور از حق بيگانه گشتند و بر روش آل فرعون حرکت کردند: گروهى به دنيا پرداختند و بر آن تکيه کردند و گروهى از دين جدا گشتند.