خطبه 188

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السَّلامُ
فِي الْوَصِيَّةِ بِأُمُورٍ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن مردم را به امور مهمّى توصيه مى کند.

بخش اوّل

أُوصِيکُمْ، أَيُّهَا النَّاسُ، بِتَقْوَى اللهِ وَکَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَى آلائِهِ إِلَيْکُمْ، وَنَعْمَائِهِ عَلَيْکُمْ، وَبَلائِهِ لَدَيْکُمْ. فَکَمْ خَصَّکُمْ بِنِعْمَةٍ، وَتَدَارَکَکُمْ بِرَحْمَةٍ! أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَکُمْ، وَتَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَکُمْ!

اى مردم! شما را به تقواى الهى و شکر بسيار خداوند در برابر نعمت هاى معنوى و مادى که به شما بخشيده و در برابر آزمايش هايش (که سبب ترفيع مقام شما مى شود) سفارش مى کنم. چه بسيار نعمت هايى که خداوند ويژه شما قرار داد و شما را مشمول رحمت خاص خود گردانيد، شما عيب هاى خويش را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض مجازاتش قرار داديد، اما او به شما مهلت داد.

بخش دوم

وَأُوصِيکُمْ بِذِکْرِ آلْمَوْتِ وَإِقْلالِ آلْغَفْلَةِ عَنْهُ. وَکَيْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُکُمْ، وَطَمَعُکُمْ فِيمَنْ لَيْسَ يُمْهِلُکُمْ! فَکَفَى واعِظآ بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاکِبِينَ، وَأُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ، فَکَأَنَّهُمْ لَمْ يَکُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّارآ، وَکَأَنَّ آلاْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَارآ. أَوْحَشُوا مَا کَانُوا يُوطِنُونَ، وَأَوْطَنُوا مَا کَانُوا يُوحِشُونَ، وَآشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا، وَأَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ آنْتَقَلُوا. لا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ آنْتِقَالا، وَلا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ آزْدِيَادآ. أَنِسُوا بِالدُّنْيَا فَغَرَّتْهُمْ، وَوَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.

شما را به يادآورى مرگ و کاستن غفلت از آن توصيه مى کنم. چگونه غافل مى شويد از چيزى که از شما غافل نمى شود؟ چگونه طمع مى ورزيد در کسى (اشاره به فرشته مرگ است) که به شما مهلت نمى دهد؟! بهترين واعظ واندرزدهنده براى شما مردگانى هستند که با چشم خود مى بينيدشان که آنان را به سوى قبرهايشان مى برند بى آن که اختيارى از خود داشته باشند و در ميان قبر مى گذارند بى آن که بخواهند! چنان از دنيا بيگانه مى شوند که گويى هرگز به عمران آن نپرداختند و چنان به آخرت مى پيوندند که گويى هميشه وطنشان بوده است! (آرى) از آن جا که وطنشان بود وحشت و دورى مى کنند و آن جا را که از آن وحشت داشتند به عنوان وطن برمى گزينند. آن ها در دنيا به چيزى مشغول شدند که (سرانجام) از آن جدا گشتند، و جايى که به آن منتقل شدند (سراى آخرت) را تباه کردند. نه قدرت دارند از عمل زشتى که انجام داده اند کنار روند و نه مى توانند بر کارهاى نيک خود چيزى بيفزايند، آن ها با دنيا انس گرفتند ولى دنيا فريبشان داد و به آن اعتماد کردند ولى بر زمينشان زد!

بخش سوم

فَسَابِقُوا ـ رَحِمَکُمُ آللهُ ـ إِلَى مَنَازِلِکُمْ الَّتِي أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا، وَالَّتِي رَغِبْتُمْ فِيهَا، وَدُعِيتُمْ إِلَيْهَا. وَآسْتَتِمُّوا نِعَمَ آللهِ عَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَآلْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ، فَإِنَّ غَدآ مِنَ آلْيَوْمِ قَرِيبٌ. مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِي آلْيَوْمِ، وَأَسْرَعَ آلْأَيَّامَ فِي الشَّهْرِ، وَأَسْرَعَ الشُّهُورَ فِي السَّنَةِ، وَأَسْرَعَ السِّنِينَ فِي آلْعُمُرِ!

ـ خدا شما را رحمت کند ـ به سوى منازلى که مأمور عمران آن ها هستيد و به آن ها ترغيب و دعوت شده ايد، بشتابيد. نعمت هاى خدا را با صبر و استقامت ودورى از معصيت، بر خويش کامل کنيد، زيرا فردا به امروز نزديک است، وچقدر ساعات در روز با شتاب و سرعت مى گذرد و روزها در ماه و ماه ها در سال و سال ها در عمر!