خطبه 197

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُنَبِّهُ فيهِ عَلى فَضيلَتِهِ لِقَبُولِ قَوْلِهِ وَاَمْرِهِ وَنَهْيِهِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن فضايل خويش و لزوم پذيرش سخنان و امر و نهيش را يادآور مى شود.

بخش اوّل

وَلَقَدْ عَلِمَ آلْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه و آله) أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى آللهِ وَلا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ. وَلَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي آلْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْکُصُ فِيهَا آلْأَبْطَالُ، وَتَتَأَخَّرُ فِيهَا آلْأَقْدَامُ، نَجْدَةً أَکْرَمَنِي آللهُ بِهَا.

اصحاب و ياران رازدار محمّد (صلي الله عليه و آله) به خوبى مى دانند که من هرگز به معارضه با (احکام و دستورات) خدا و پيامبرش برنخاستم (بلکه پيوسته چشم به امر وگوش به فرمان بودم) من در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هايشان به عقب برمى گشت با جان خود او را يارى کردم. اين شجاعتى است که خداوند مرا با آن اکرام فرمود.

بخش دوم

وَلَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ آللهِ (صلي الله عليه و آله) وَإِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي. وَلَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي کَفِّي، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي. وَلَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَه (صلي الله عليه و آله) وَآلْمَلائِکَةُ أَعْوَانِي، فَضَجَّتِ آلدَّارُ وَالْأَفْنِيَةُ. مَلَأٌ يَهْبِطُ، وَمَلَأٌ يَعْرُجُ، وَمَا فَارَقَتْ سَمْعِي هَيْنَمَةٌ مِنْهُمْ. يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى وَارَيْنَاهُ فِي ضَرِيحِهِ. فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيًّا وَمَيِّتاً؟ فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِکُمْ، وَلْتَصْدُقْ نِيَّاتُکُمْ فِي جِهَادِ عَدُوِّکُمْ. فَوَآلَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ آلْحَقِّ، وَإِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ آلْبَاطِلِ. أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ، وَأَسْتَغْفِرُ آللهَ لِي وَلَکُمْ!

رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در حالى که سرش بر سينه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت. سپس آن را به چهره کشيدم. من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا يارى مى کردند. (گويى) در و ديوار و صحن خانه، به ضجّه درآمده بودند. گروهى (از فرشتگان) به زمين مى آمدند و گروهى به آسمان مى رفتند و گوش من از صداى آنان که آهسته بر آن حضرت نماز مى خواندند، خالى نمى شد! تا زمانى که او را در قبر به خاک سپرديم. چه کسى به (خلافت) آن حضرت در حيات و مرگش از من سزاوارتر است؟ بنابراين با بينش خود حرکت کنيد و صدق نيّت خود را در جهاد با دشمن اثبات سازيد؛ زيرا به خدايى که معبودى جز او نيست قسم ياد مى کنم که من در جادّه حق قرار دارم و آن ها (مخالفان من) در لغزشگاه باطل اند من سخنانم را آشکارا مى گويم وهمگى مى شنويد (و با همه شما اتمام حجّت مى کنم) و براى خود و شما از درگاه خدا درخواست غفران و آمرزش دارم.