خطبه 215

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن دُعَاءٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
کانَ يَدْعُو بِهِ کَثِيرآ

از دعاهاى امام (عليه السلام) است
که غالبآ پروردگار را با آن مى خواند.

بخش اوّل

الْحَمْدُ لِلّهِ آلَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لا سَقِيماً، وَ لا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ، وَ لا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي، وَ لا مَقْطُوعاً دَابِرِي، وَلامُرْتَدًّا عَنْ دِينِي، وَ لا مُنْکِراً لِرَبِّي، وَ لا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي، وَلامُلْتَبِساً عَقْلِي، وَ لا مُعَذَّباً بِعَذَابِ آلْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي. أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسِي، لَکَ آلْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ لا حُجَّةَ لي. وَ لا أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلاَّ مَا أَعْطَيْتَنِي، وَ لا أَتَّقِي إِلاَّ مَا وَقَيْتَنِي.

ستايش ويژه خداوندى است که مرا به صورت مرده و بيمار وارد بامداد نساخت و به امراض گوناگون و بدمنظر گرفتار نکرد (و آفتى بر رگ ها و اعضايم وارد ننمود) به کيفر بدترين اعمالم مجازاتم نکرد و مرا بى فرزند قرار نداد، و (نيز حمد و سپاس مخصوص اوست که) مرا مرتد از دين و منکر پروردگارم ووحشت زاده از ايمانم وگرفتار به اختلال در عقلم نکرد، و به عذاب هايى که امت هاى پيشين را با آن مجازات نمود، مجازات نکرد. شب را به روز آوردم در حالى که بنده مملوکى هستم که به نفس خويش ستم کردم. خداوندا! تو حجّت را بر من تمام کرده اى و من حجّتى (در ارتکاب خلاف دربرابر تو) ندارم. جز آنچه تو بخشيده اى نمى توانم چيزى به دست آورم، و جز از آنچه مرا از آن حفظ کرده اى توان حفظ خود را ندارم.

بخش دوم

اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ في غِنَاکَ، أَوْ أَضِلَّ في هُدَاکَ، أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِکَ، أَوْ أُضْطَهَدَ وَ آلْأَمْرُ لَکَ!
اللَّهُمَّ آجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ کَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِي، وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِکَ عِنْدِي!
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِکَ، أَوْ أَنْ نُفْتَتَنَ عَنْ دِينِکَ، أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ آلْهُدَى الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ!

خداوندا! به تو پناه مى برم از اين که فقير شوم با آن که در سايه بى نيازى تو هستم، و گمراه گردم با آن که در پرتو هدايت تو قرار گرفته ام يا در پناه حکومت تو به من ستم شود يا با آن که همه چيز در دست توست مغلوب و مقهور گردم. خداوندا! نخستين موهبت از مواهب خويش را که از من مى گيرى جان من قرار ده و جانم نخستين وديعه از ودايع نعمتهايت باشد که نزد من دارى و از من بازمى ستانى (چشم و گوش و ساير اعضاى تنم را تا پايان عمر سالم بدار). خداوندا! به تو پناه مى بريم که از گفتارت روى گردان شويم يا به کناره گيرى از آيينت فريفته گرديم يا هوا و هوس هاى سرکش، ما را به پيروى از خود بکشاند واز هدايت هاى تو بازدارد.