خطبه 31

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (عليه السلام)
لَمّا أنْفَذَ عَبدَاللهِ بْنَ عَبّاسٍ إلَى الزُّبَيْرِ يَسْتَفِيئُهُ إلىَ طَاعَتِهِ قَبْلَ حَرْبِ الجَمَلِ
لاتَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ، فَإِنَّکَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ کَالثَّوْرِ عَاقِصآ قَرْنَهُ. يَرْکَبُ الصَّعْبَ وَ يَقُولُ: «هُوَ الذَّلُولُ» وَ لکِنِ آلْقَ الزُّبَيْرَ، فَإِنَّهُ أَليَنُ عَرِيکَةً فَقُلْ لَهُ: «يَقُولُ لَکَ آبْنُ خَالِکَ: عَرَفْتَني بِالْحِجَازِ وَ أَنْکَرْتَنِي بِالْعِرَاقِ، فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا؟»

از سخنان امام (عليه السلام) است
(اين قسمت در واقع خطبه نيست، بلکه بخشى از کلامى است) که به ابن عباس هنگامى که او را در روز جنگ جمل، قبل از آغاز جنگ، به سوى زبير فرستاد، فرمود. حضرت با اين کلمات زبير را به اطاعت از خود دعوت کرد (و چنانکه خواهد آمد اين سخنان در او مؤثّر واقع شد و وى از جنگ کناره گيرى کرد)
با طلحه ملاقات نکن! که اگر با او روبرو شوى او را مانند گاوى خواهى يافت که شاخ هايش در اطراف گوش هايش پيچ خورده باشد (او مردى سرکش و خيره سر و انعطاف ناپذير است). او کسى است که بر مرکبِ سرکشِ (هوى و هوس) سوار است و مى گويد: «مرکبِ راهوارى است!» (آرى او به دليل هوى پرستى، آمادگى شنيدن سخن حق را ندارد) ولى «زبير» را ملاقات کن! چراکه او نرم خوتر است (و براى پذيرش حق آمادگى بيشترى دارد) و به او بگو : «پسر دايى تو (على (عليه السلام)) مى گويد: تو در حجاز مرا شناختى و در عراق نشناخته انگاشتى؟ چه شد که از پيمان خود بازگشتى؟ و چه امرى تو را از آنچه درباره من مى دانستى منصرف ساخت...؟».