خطبه 89

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ فِي الرَّسُولِ الأعْظَمِ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بَلاغِ الإمامِ عَنهُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که درباره چگونگى ظهور پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و انجام رسالت هاى او توسط امام (عليه السلام) بعد از آن حضرت، سخن مى گويد.

بخش اول

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ‏، وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ‏، وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ، وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ، وَ تَلَظٍّ [تلظي] مِنَ الْحُرُوبِ، وَ الدُّنْيَا کَاسِفَةُ النُّورِ، ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ، عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا، وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا، وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا، قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى، وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى، فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا، عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا، ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ، وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ، وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ، وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ.

خداوند پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را هنگامى فرستاد که مدّت ها از بعثت پيامبر پيشين گذشته بود و (لذا) امّت ها در خواب عميقى فرو رفته بودند و فتنه ها مردم را هدف گرفته بود؛ در زمانى که اعمال خلاف در ميان مردم منتشر بود و آتش جنگ ها زبانه مى کشيد؛ دنيا بى نور و پر از مکر و غرور بود؛ در آن زمان که برگ هاى زندگى به زردى گراييده و اميد از بارورى درختانش، قطع شده و آب هايش در زمين فرو رفته بود؛ مناره هاى هدايت، کهنه و فرسوده، و پرچم هاى ضلالت و هلاکت، آشکار گشته بود؛ دنيا در برابر اهلش قيافه اى خشن و در مقابل طالبانش چهره اى عبوس داشت؛ ميوه اش فتنه بود و طعامش مردار؛ در درون، وحشت و اضطراب، و در برون، شمشير حکومت مى کرد.

بخش دوم

فَاعْْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ! وَ اذْکُرُوا تِيکَ الَّتِي آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ، وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ. وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِکُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ، وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ [الدّهور]، وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ کُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَکُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُکُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُکُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِکُمْ بِالْأَمْسِ. وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ، وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِکَ الزَّمَانِ، إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ [الأوان]. وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ، وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ، وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِکُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا، رِخْواً بِطَانُهَا، فَلَا يَغُرَّنَّکُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ، فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ، إِلَى أَجَلٍ مَعْدُود.

اى بندگان خدا! عبرت گيريد، و شرايطى را که پدران و برادرانتان (که از جهان رخت بربسته اند) در گروى آن هستند و در برابر آن محاسبه مى شوند، به ياد آريد. به جانم سوگند! پيمان ويژه اى با شما و آن ها بسته نشده است (و هيچ کس از مجازات الهى مصونيت ندارد) و هنوز روزگار زيادى ميان من و شما و آن ها فاصله نيفتاده است و امروزِ شما از آن روز که در صلب آن ها بوديد، زياد دور نيست (و چيزى نمى گذرد که راهى ديار عدم مى شويد)، به خدا سوگند! رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چيزى به آن ها گوشزد نکرد، مگر اين که من همان را به شما گوشزد مى کنم و شنوايى امروز شما از شنوايى ديروزتان کمتر نيست؛ چشم ها و قلب هايى در آن زمان به آن ها داده نشد، مگر اين که مثل آن، امروز به شما بخشيده شده است (پس چرا نمى بيند و نمى شنويد؟)، به خدا سوگند! بعد از آن ها چيزى به شما نشان داده نشده که بر آنان مجهول باشد و شما به چيزى اختصاص نيافتيد که آنان از آن محروم شده باشند (و خداوند به شما وعده خاصى براى رهايى از عذابش نداده است.) به يقين بلا بر شما نازل شده، بلايى که مهارش رها گرديده و تنگ آن سست است (و قابل کنترل نيست) بنابراين، نعمت ها و پيروزى هاى موقّتى دنيا، که مغرورانِ فريب خورده در آن هستند، شما را نفريبد، که اين سايه اى است گسترده شده تا سرآمدى معيّن (و عمرش بسيار کوتاه است).