خطبه 100

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السِّلامُ
فِي رَسُولِ اللهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ (عليهم السلام)

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که درباره رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت گرامى او سخن مى گويد

بخش اوّل

الْحَمْدُ لِلهِ النَّاشِرِ فِي الْخَلْقِ فَضْلَهُ، وَ الْبَاسِطِ فِيهمْ بِالْجُودِ يَدَهُ. نَحْمَدُهُ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ، وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى رِعَايَةِ حُقُوقِهِ، وَ نَشْهَدُ أَنْ لاإِلهَ غَيْرُهُ وَأَنَّ مُحَمَّدآ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بَأَمْرِهِ صَادِعآ، وَ بَذِکْرِهِ نَاطِقآ، فَأَدَّى أَمِينآ، وَمَضَى رَشِيدآ؛ وَ خَلَّفَ فِينَا رَايَةَ الْحَقِّ، مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ، وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ، دَلِيلُهَا مَکِيثُ الْکَلامِ، بَطِيءُ الْقِيَامِ، سَرِيعٌ إِذَا قَامَ، فَإِذَا أَنْتُمْ أَلَنْتُمْ لَهُ رِقَابَکُمْ، وَ أَشَرْتُمْ إِلَيْهِ بِأَصَابِعِکُمْ، جَاءَهُ الْمَوْتُ فَذَهَبَ بِهِ، فَلَبِثْتُمْ بَعْدَهُ مَا شَاءَ اللهُ حَتَّى يُطْلِعَ اللهُ لَکُمْ مَنْ يَجْمَعُکُمْ وَ يَضُمُّ نَشْرَکُمْ، فَلا تَطْمَعُوا فِي غَيْرِ مُقْبِلٍ، وَلاتَيْأَسُوا مِنْ مُدْبِرٍ، فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَى أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَى قَائِمَتَيْهِ، وَتَثْبُتَ الأُخْرى، فَتَرْجِعَا حَتَّى تَثْبُتَا جَمِيعآ.

ستايش مخصوص خداوندى است که فضل و بخشش خود را در تمامى مخلوقات منتشر ساخته، و دست جود و سخايش را به سوى آنان گشوده است! او را در تمام کارهايش ستايش مى کنيم و براى رعايت حقوقش از او يارى مى طلبيم؛ و گواهى مى دهيم که جز او معبودى نيست و محمّد بنده و فرستاده اوست. او را فرستاد تا فرمان حق را آشکارا بيان کند، و به تبيين اوصافش بپردازد.
او با امانت، رسالت خويش را ادا کرد و با راستى و درستى به راه خود ادامه داد و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذاشت. پرچمى که هرکس از آن پيشى گيرد از دين خارج شود! و هرکس از آن عقب بماند، هلاک گردد! و آن کس که همراه و ملازم آن باشد (به سرمنزل سعادت) مى رسد. راهنماى اين پرچم، با تأنّى سخن مى گويد و دير به پا مى خيزد؛ امّا هنگامى که به پا خاست، با سرعت و قاطعيّت پيش مى رود. امّا زمانى که شما تحت فرمان او درآييد و با انگشت به سوى او اشاره کنيد (و همه تسليم فرمان او گرديد) مرگ او فرا مى رسد و دورانش سپرى مى شود و بعداز او، مدتى در انتظار خواهيد بود، تا خداوند شخصى را ظاهر سازد که شما را جمع کند و پراکندگى تان را به جمعيّت مبدّل سازد. بنابراين، به چيزى که نيامده دل نبنديد و درباره آنچه گذشته مأيوس و نگران نباشيد! زيرا آن کس که پشت کرده، ممکن است يکى از پاهايش بلغزد و ديگرى برقرار ماند. سپس هر دو با هم به جاى خود بازگردد وثابت شود (و پيروزى بيافريند).

بخش دوم

أَلا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه و آله) ، کَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ: إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ، فَکَأَنَّکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ الله فِيکُمُ الصَّنَائِعُ، وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ.

آگاه باشيد! آل محمّد (عليهم السلام) همانند ستارگان آسمان اند که هرگاه يکى از آن ها غروب کند، ديگرى طلوع مى کند. گويا (مى بينم در پرتو خاندان پيامبر (عليهم السلام)) نعمت هاى الهى بر شما کامل شده، و آنچه را آرزو داشته ايد، خدا به شما ارزانى داشته است.