خطبه 103

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السِّلامُ فِي التَّزْهِيدِ فِي الدُّنْيا

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که درباره زهد در دنيا ايراد فرموده است.

بخش اوّل

أَيُّهَا النَّاسُ، انْظُرُوا إِلى الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا، الصَّادِفِين عَنْهَا؛ فَإِنَّهَا وَاللهِ عَمَّا قَلِيلٍ تُزِيلُ الثَّاوِيَ السَّاکِنَ، وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الآمِنَ؛ لايَرْجِعُ مَا تَوَلَّى مِنْهَا فَأَدْبَرَ، وَ لا يُدْرى مَا هُوَ آتٍ مِنْهَا فَيُنْتَظَرَ. سُرُورُهَا مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ، وَ جَلَدُ الرِّجَالِ فِيهَا إِلَى الضَّعْفِ وَ الْوَهْنِ، فَلا يَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَةُ مَا يُعْجِبُکُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَآ يَصْحَبُکُمْ مِنْهَا.

اى مردم! به دنيا همچون پارسايان و بى اعتنايان نگاه کنيد؛ زيرا به خدا سوگند! دنيا به زودى مقيمان و ساکنان خود را از ميان برمى دارد، و هوس بازانِ غرق نعمت را ـ که بر آن تکيه کرده اند ـ ناگهان به مصيبت مى کشاند. آنچه از دنيا از دست رفته و پشت کرده، هيچ گاه برنمى گردد، و آينده معلوم نيست چگونه خواهد بود تا در انتظارش باشيم. شادى آن، آميخته با اندوه است و توان واستقامت مردان نيرومند، در آن به ضعف و سستى مى گرايد، زيبايى ها و زرق وبرق هاى فراوان دنيا شما را نفريبد؛ چراکه تنها مدّت کمى با شما خواهد بود.

بخش دوم

رَحِمَ اللّهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ، واعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ، فَکَأَنَّ مَا هُوَ کَائِنٌ مِنَ الدُّنْيَا عَنْ قَلِيلٍ لَمْ يَکُنْ، وَ کَأَنَّ مَا هُوَ کَائِنٌ مِنَ الآخِرَةِ عَمَّا قَلَيلٍ لَمْ يَزَلْ، وَ کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ، وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ، وَ کُلُّ آتٍ قَرِيبٌ دَان.

رحمت خدا بر آن کس باد که انديشه کند عبرت گيرد و بينا شود، آنچه هم اکنون از دنيا موجود است پس از مدّت کوتاهى فکر مى کنيد گويى هرگز وجود نداشته، و آنچه از آخرت به زودى فرامى رسد گويى همواره بوده است. هرچيزى که به شمارش آيد (مانند ساعات عمر،) سرانجام پايان مى گيرد، وهرچيز انتظارش را داريد، خواهد آمد و هر آينده اى قريب و نزديک است.

بخش سوم

ومنها: الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ، وَ کَفَى بِالْمَرءِ جَهْلا أَلاَّ يَعْرِفَ قَدْرَهُ؛ وَإِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ إِلَى اللهِ تَعَالَى لَعَبْدآ وَ کَلَهُ اللهُ إِلَى نَفْسِهِ، جَائِرآ عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ، سَائِرآ بَغَيْرِ دَلِيلٍ؛ إِنْ دُعِىَ إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا عَمِلَ، وَإِنْ دُعِيَ إِلَى حَرْثِ الاْخِرَةِ کَسِلَ! کَأَنَّ مَا عَمِلَ لَهُ وَاجِبٌ عَلَيْهِ؛ وَ کَأَنَّ مَا وَنَى فِيهِ سَاقِطٌ عَنْهُ!

عالم کسى است که قدر و منزلت خويش را بشناسد؛ و براى نادانى انسان همين بس که قدر و منزلت خود را نشناسد! از مبغوض ترين افراد نزد خدا، بنده اى است که خداوند او را به خودش واگذاشته؛ از راه راست منحرف گشته وبدون راهنما گام برمى دارد. او (چنان فريفته دنياست که) اگر به تحصيل دنيا خوانده شود، اجابت مى کند و براى آن مى کوشد و اگر به تحصيل آخرت دعوت شود، سستى مى ورزد؛ گويا آنچه براى آن کار مى کند بر او واجب است و آنچه در آن سستى نشان مى دهد، از او ساقط مى باشد!.

بخش چهارم

ومنها: وَذلِکَ زَمَانٌ لا يَنْجُو فِيهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، «إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَإِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ، أُولَئِکَ مَصَابِيحُ الْهُدَى،» وَ أَعْلاَمُ السُّرَى، لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَلا الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ، أُولَئِکَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ وَ يَکْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ.
أَيُّهَا النَّاسُ، سَيَأْتِي عَلَيْکُمْ زَمَانٌ يُکْفَأُ فِيهِ الإِسْلاَمُ، کَمَا يُکْفَأُ الإِنَاءُ بِمَا فِيهِ، أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللهَ قَدْ أَعَاذَکُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْکُمْ، وَ لَمْ يُعِذْکُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيکُمْ، وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ: «إِنَّ في ذلِکَ لآيَاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِينَ».

(آخر الزّمان) زمانى است که هيچ کس از فتنه ها نجات نمى يابد، مگر مؤمنى که بى نام ونشان است! اگر حاضر باشد، شناخته نمى شود و اگر غايب شود کسى سراغ او را نمى گيرد. آن ها چراغ هاى هدايت و نشانه هاى راه براى حرکت رهروان راه حق در شب هاى تاريک اند. آن ها در ميان مردم اظهار وجود نمى کنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند. آن ها کسانى هستند که خداوند درهاى رحمتش را به رويشان مى گشايد، و سختى ها و مشکلات را از آنان برطرف مى سازد. اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرامى رسد که اسلام واژگون مى شود، همچون ظرفى واژگون که آنچه در آن است بريزد. اى مردم! خداوند به شما امان داده که هرگز بر شما ظلم روا ندارد؛ ولى هرگز امان نداده است که شما را آزمايش نکند، حال آن که خداوند متعال (در قرآن) فرموده: «در اين ماجرا نشانه هايى است (از حق) و ما به يقين همگان را مى آزماييم!».