هَذَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْعُقدَةَ! أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنِّي حِينَ أَمَرْتُکُمْ بِهِ حَمَلْتُکُمْ عَلَى الْمَکْرُوهِ الَّذِي يَجْعَلُ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً، فَإنِ اسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُکُمْ وَإنِ اعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُکُمْ، وَإنْ أبَيْتُمْ تَدَارَکْتُکُمْ، لَکَانَتِ الْوُثقَى، وَلکِنْ بِمَنْ وَإلَى مَنْ؟ أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ دَائِي، کَنَاقِشِ الشَّوْکَةِ بِالشَّوْکَةِ، وَهُوَ يَعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَهَا مَعَهَا! اللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أطِبَّاءُ هَذَا الدَّاءِ الدَّوِيِّ، وَکَلَّتِ النَّزْعَةُ بِأَشْطَانِ الرَّکِيِّ!
اين (گرفتارى ناشى از حکميّت که دامان شما را گرفته)، کيفر کسى است که رأى صواب و پيمان اطاعت را رها سازد. به خدا سوگند! اگر هنگامى که من به شما دستور قبول حکميّت (از روى ناچارى) دادم (به جاى آن) شما را وادار (به ادامه جهاد) مى کردم ـ کارى که خوشايندتان نبود، ولى خدا خير فراوانى در آن قرار مى داد ـ و در اين حال اگر شما در مسير حق گام برمى داشتيد هدايتتان مى کردم، و اگر منحرف مى شديد شما را به راه، بازمى گرداندم، اگر گروهى از شما خوددارى مى کردند کسان ديگرى را به جاى آن ها مى گماردم، اين کار صحيح واساسى بود، ولى (افسوس که تسليم فرمان من نبوديد)، من با کمک چه کسى مى جنگيدم؟ و به که اعتماد مى کردم؟ من مى خواهم به وسيله شما دردم را درمان کنم در حالى که شما خود، درد من هستيد. من در اين حال به کسى مى مانم که مى خواهد خار را به وسيله خار، بيرون بياورد با اين که مى داند خار همچون خار است.
خداوندا! طبيبان اين بيمارى سخت و جانکاه، خسته شده اند، و کِشندگان آب از چاه (براى آبيارى اين زمين بى حاصل) درمانده گشته اند.