خطبه 121

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ بَعْدَ لَيْلَةِ الهَرِيرِ وَقَدْ قامَ إلَيْهِ رَجُلٌ مِن أصْحَابِهِ فَقَالَ: نَهَيْتَنَا عَنِ الحُکومَةِ ثُمَّ أمَرْتَنا بِها فَلَمْ نَدْرِ أيّ الأمْرَينِ أرْشَدُ؟ فَصَفَقَ (عليه السلام) إحْدى يَدَيْهِ على الاُخُرى ثُمّ قالَ:

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که بعد از «ليلة الهرير» (يکى از شب هاى بسيار پرحادثه جنگ صفين) ايراد شده، هنگامى که يکى از همراهان امام (عليه السلام) برخاست و عرض کرد: تو ما را از قبول حکميّت نهى کردى، سپس ما را به آن امر فرمودى ما نفهميديم کدام يک از اين دو دستور صحيح است؟ امام (عليه السلام) (از اين سخن سخت ناراحت شد) دست بر پشت دست زد، سپس (اين خطبه را ايراد) فرمود.

بخش اوّل

هَذَا جَزَاءُ مَنْ تَرَکَ الْعُقدَةَ! أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنِّي حِينَ أَمَرْتُکُمْ بِهِ حَمَلْتُکُمْ عَلَى الْمَکْرُوهِ الَّذِي يَجْعَلُ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً، فَإنِ اسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُکُمْ وَإنِ اعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُکُمْ، وَإنْ أبَيْتُمْ تَدَارَکْتُکُمْ، لَکَانَتِ الْوُثقَى، وَلکِنْ بِمَنْ وَإلَى مَنْ؟ أُرِيدُ أَنْ أُدَاوِيَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ دَائِي، کَنَاقِشِ الشَّوْکَةِ بِالشَّوْکَةِ، وَهُوَ يَعْلَمُ أَنَّ ضَلْعَهَا مَعَهَا! اللَّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ أطِبَّاءُ هَذَا الدَّاءِ الدَّوِيِّ، وَکَلَّتِ النَّزْعَةُ بِأَشْطَانِ الرَّکِيِّ!

اين (گرفتارى ناشى از حکميّت که دامان شما را گرفته)، کيفر کسى است که رأى صواب و پيمان اطاعت را رها سازد. به خدا سوگند! اگر هنگامى که من به شما دستور قبول حکميّت (از روى ناچارى) دادم (به جاى آن) شما را وادار (به ادامه جهاد) مى کردم ـ کارى که خوشايندتان نبود، ولى خدا خير فراوانى در آن قرار مى داد ـ و در اين حال اگر شما در مسير حق گام برمى داشتيد هدايتتان مى کردم، و اگر منحرف مى شديد شما را به راه، بازمى گرداندم، اگر گروهى از شما خوددارى مى کردند کسان ديگرى را به جاى آن ها مى گماردم، اين کار صحيح واساسى بود، ولى (افسوس که تسليم فرمان من نبوديد)، من با کمک چه کسى مى جنگيدم؟ و به که اعتماد مى کردم؟ من مى خواهم به وسيله شما دردم را درمان کنم در حالى که شما خود، درد من هستيد. من در اين حال به کسى مى مانم که مى خواهد خار را به وسيله خار، بيرون بياورد با اين که مى داند خار همچون خار است.
خداوندا! طبيبان اين بيمارى سخت و جانکاه، خسته شده اند، و کِشندگان آب از چاه (براى آبيارى اين زمين بى حاصل) درمانده گشته اند.

بخش دوم

أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إلَى الإسْلاَمِ فَقَبِلُوهُ، وَقَرَوُوا الْقَرْآنَ فَأَحْکَمُوهُ، وَهِيجُوا إلى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إلَى أَوْلاَدِهَا، وَسَلَبُوا السُّيُوفَ أغْمَادَهَا، وَأَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً، وَصَفًّا صَفًّا. بَعْضٌ هَلَکَ، وَبَعْضٌ نَجَا. لا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ، وَلا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتى. مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُکَاءِ، خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ، ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ، صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ. عَلَى وَجُوهِهمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ. أُولئِکَ إخْوَاني الذَّاهِبُونَ. فَحَقَّ لَنَا أَنْ نَظْمَأَ إلَيْهِمْ، وَنَعَضَّ الْأَيْدِيَ عَلَى فِرَاقِهِمْ.

کجايند آن ها که به اسلام دعوت شدند، و (از جان و دل) آن را پذيرفتند، قرآن را تلاوت کردند و به خوبى آن را شناختند و به کار بستند، به جهاد دعوت شدند و عاشقانه به سوى آن حرکت کردند، همچون عشق ناقه به بچه هايش، غلاف شمشيرها را کنار انداختند (و فکر عقب نشينى را از سر به در کردند) و گرداگرد زمين را (در جبهه هاى مختلف) گروه گروه و صف درصف احاطه کردند سرانجام بعضى شهيد شدند و بعضى رهايى يافتند؟
آن ها کسانى بودند که هيچ گاه از زنده ماندن در ميدان جنگ، ابراز شادى نمى کردند و در مرگ شهيدان به يکديگر تسليت نمى گفتند! آن ها براثر گريه (از خوف خدا) چشمانشان ناراحت و به سبب روزه شکم هايشان تهى و لب ها از کثرت دعا خشک شده و رنگ چهره ها براثر شب زنده دارى پريده و غبار خشوع بر چهره هايشان نشسته بود، (آرى) برادران من آن ها بودند که رفتند، پس سزاوار است که تشنه ديدار آن ها باشيم و از فراقشان انگشت حسرت به دندان بگزيم!

بخش سوم

إنَّ الشَّيْطَانَ يُسَنِّي لَکُمْ طُرُقَهُ، وَيُرِيدُ أَنْ يَحُلَّ دِينَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً، وَيُعْطِيَکُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ، وَبِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ. فَاصْدِفُوا عَنْ نَزَغَاتِهِ وَنَفَثَاتِهِ، وَاقْبَلُوا النَّصِيحَةَ مِمَّنْ أَهْدَاهَا اِلَيْکُمْ، وَاعْقِلوهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ.

شيطان راه هاى انحرافى خويش را براى شما آسان جلوه مى دهد، ومى خواهد (رشته هاى محکم) دين شما را گره گره بگشايد و به جاى اتحاد وهماهنگى، ايجاد تفرقه کند و به وسيله تفرقه، فتنه بر پا سازد. حال که چنين است: از وسوسه ها و فريب هاى او روى بگردانيد و نصيحت را از کسى که به شما هديه مى کند، پذيرا شويد، و آن را محکم در درون جان خويش نگهدارى کنيد.