خطبه 194

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَصِفُ فيهَا الْمُنافِقِينَ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن منافقان را توصيف مى فرمايد.

بخش اوّل

نَحْمَدُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ آلطَّاعَةِ، وَذَادَ عَنْهُ مِنَ آلْمَعْصِيَةِ، وَنَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً، وَبِحَبْلِهِ آعْتِصَاماً. وَنَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ آللهِ کُلَّ غَمْرَةٍ، وَتَجَرَّعَ فِيهِ کُلَّ غُصَّةٍ. وَقَدْ تَلَوَّنَ لَهُ آلْأَدْنَوْنَ، وَتَأَلَّبَ عَلَيْهِ آلْأَقْصَوْنَ، وَخَلَعَتْ إِلَيْهِ آلْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا، حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَها، مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ، وَأَسْحَقِ آلْمَزَارِ.

خداوند را به دليل توفيقى که بر اطاعتش داده و حمايتى که در جلوگيرى از معصيتش کرده، سپاس مى گوييم و از او مى خواهيم که نعمتش را (بر ما) کامل کند و چنگ زدن به ريسمان محکمش را نصيب ما گرداند و گواهى مى دهيم که محمّد9 بنده و فرستاده اوست، همان کسى که در راه رضاى خدا در درياى مشکلات غوطه ور شد و جام هر مصيبتى را جرعه جرعه نوشيد. نزديکانش ناپايدار، و بيگانگان، در دشمنى اش مصمّم بودند. عرب براى نبرد با او زمام مرکب ها را رها ساخت و با شتاب به سوى او راند تا اين که از دورترين نقطه ودورافتاده ترين خانه، عداوت خويش را در برابر او ظاهر ساخت.

بخش دوم

أُوصِيکُمْ عِبَادَ آللهِ بِتَقْوَى آللهِ، وَأُحَذِّرُکُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ آلْمُضِلُّونَ، وَالزَّالُّونَ آلْمُزِلُّونَ، يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً، وَيَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً، وَيَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِمَادٍ، وَيَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصَادٍ. قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ، وَصِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ. يَمْشُونَ الْخَفَاءَ، وِ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ. وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ، وَقَوْلُهُمْ شِفَاءٌ، وَفِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ. حَسَدَةُ آلرَّخَاءِ، وَمُؤَکِّدُو آلْبَلاءِ، وَمُقْنِطُو آلرَّجَاءِ. لَهُمْ بِکُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ، وَإِلَى کُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ، وَلِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ. يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ، وَيَتَرَاقَبُونَ آلْجَزَاءَ: إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا، وَإِنْ عَذَلُوا کَشَفُوا، وَإِنْ حَکَمُوا أَسْرَفُوا.

اى بندگان خدا! شما را به پرهيزکارى سفارش مى کنم و از منافقان بر حذر مى دارم، زيرا آن ها گمراه اند و گمراه کننده، خطاکارند و به خطاانداز، هر زمان به رنگى درمى آيند و به قيافه هاى ديگرى خودنمايى مى کنند. از هر وسيله اى براى فريفتن شما استفاده کرده، و در هر کمينگاهى به کمين شما مى نشينند، دل هايشان آلوده و بيمار است، و ظاهرشان را (براى فريب شما) پاک نگه مى دارند، در پنهانى گام برمى دارند، و همچون خزنده اى که در ميان بوته هاى درهم پيچيده خود را مخفى ساخته، پيش مى روند. بيانشان (در ظاهر) درمان، گفتارشان (به ظاهر) شفابخش، ولى کردارشان درد بى درمان است. آنان بر رفاه و آسايش مردم حسد مى ورزند و بر بلا و ناراحتى آنان مى افزايند و پيوسته تخم نااميدى بر دل ها مى پاشند. آن ها در هر راهى کشته اى را به خاک افکنده اند و به هر دلى راهى دارند، و بر هر مصيبتى اشک دروغينى مى ريزند، پيوسته مدح و ثنا به هم وام مى دهند، وانتظار پاداش و جزا مى کشند، هر گاه چيزى را طلب کنند اصرار مى ورزند، اگر کسى را ملامت کنند پرده درى مى کنند، و اگر مقامى به آن ها سپرده شود راه اسراف پيش مى گيرند.

بخش سوم

قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً، وَلِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً،وَلِکُلِّ حَيٍّ قَاتِلاً، وَلِکُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً،وَلِکُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً. يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأَسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ،وَيُنْفِقُوابِهِ أَعْلاقَهُمْ، يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ، وَيَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ. قَدْ هَوَّنُوا آلطَّرِيقَ، وَأَضْلَعُوا آلْمَضِيقَ، فَهُمْ لُمَةُ آلشَّيْطَانِ، وَحُمَةُ النِّيْرَانِ: (أُولئِکَ حِزْبُ آلشَّيْطَانِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ آلشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ).

(منافقان) در برابر هر حقّى، باطلى آماده ساخته اند، و در برابر هر دليل محکمى شبهه اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى کليدى، و براى هر شبى چراغى (تا به مقاصد شوم خود نايل شوند). آن ها با اظهار يأس (از دنيا) و بى رغبتى (به دنيا) تلاش مى کنند به مطامع خويش برسند و بازار خود را گرم کنند و کالاى مورد علاقه خويش (ضلالت و گمراهى) را به فروش برسانند.
آنان سخنانى مى گويند که مردم را به اشتباه مى افکند، و توصيفاتى بيان مى کنند که ديگران را مى فريبد. راه ورود به خواسته هاى خود را آسان، و طريق خروج از آن را تنگ و پر پيچ و خم مى سازند (تا مردم را در دام خود گرفتار کنند) آن ها دار و دسته شيطان اند و شراره هاى آتش دوزخ. (همان گونه که خدا مى فرمايد:) آن ها حزب شيطان اند و بدانيد حزب شيطان زيان کاران اند.