خطبه 196
بخش اوّل
بَعَثَهُ حِينَ لا عَلَمٌ قَائِمٌ، وَلا مَنَارٌ سَاطِعٌ، وَلا مَنْهَجٌ وَاضِحٌ.
أُوصِيکُمْ، عِبَادَآللهِ، بِتَقْوَى آللهِ، وَأُحَذِّرُکُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ، وَمَحَلَّةُ تَنْغِيصٍ، سَاکِنُهَا ظَاعِنٌ، وَقَاطِنُهَا بَائِنٌ، تَمِيدُ بِأَهْلِهَا مَيَدَانَ السَّفِينَةِ تَقْصِفُهَا آلْعَوَاصِفُ فِي لُجَجِ آلْبِحَارِ، فَمِنْهُمُ آلْغَرِقُ آلْوَبِقُ، وَمِنْهُمُ آلنَّاجِي عَلَى بُطُونِ آلْأَمْوَاجِ، تَحْفِزُهُ الرِّيَاحُ بِأَذْيَالِهَا، وَتَحْمِلُهُ عَلَى أَهْوَالِهَا، فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَيْسَ بِمُسْتَدْرَکٍ، وَمَا نَجَا مِنْهَا فَإِلَى مَهْلَکٍ!
خداوند پيامبرش را زمانى مبعوث کرد که نه نشانه اى (از دين و ايمان) برپا بود، نه چراغ هدايتى روشن، و نه طريق حقى آشکار.
اى بندگان خدا! شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم و از دنياى فريبنده برحذر مى دارم، زيرا سرايى است ناپايدار، و جايگاه سختى و مشقت است، ساکنانش آماده سفر و مقيمانش ناگزير از جدايى از آن هستند. ساکنان دنيا همچون سرنشينان يک کشتى اند که در دل اقيانوس عميقى گرفتار امواج کوبنده و سنگينى شده و پيوسته طوفان ها و امواج، آن ها را مضطرب مى سازد. (وسرانجام آن کشتى در هم مى شکند) گروهى از سرنشينانش غرق و هلاک مى گردند و بعضى که نجات مى يابند (و به قطعاتى از چوب هاى کشتى مى چسبند) بادها آن ها را به اين سو و آن سو مى برند و بر فراز امواج هولناک مى کشند (و چندين بار مى ميرند و زنده مى شوند تا به ساحل برسند) آن ها که غرق شده اند بازيافتنشان ممکن نيست و آن ها که نجات يافته اند نيز در شرف هلاکت اند.
بخش دوم
عِبَادَ آللهِ، الاْنَ فَاعْلَمُوا، وَآلْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَآلْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ، وَآلْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ، وَآلْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ، وَآلْمَجَالُ عَرِيضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ آلْفَوْتِ، وَحُلُولِ آلْمَوْتِ. فَحَقِّقُوا عَلَيْکُمْ نُزُولَهُ، وَلا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.
اى بندگان خدا! هم اکنون (به هوش باشيد و) اعمال صالح انجام دهيد، در حالى که زبان ها آزاد، بدن ها سالم، اعضا و جوارح نرم و آماده، ميدان عمل وسيع، و فرصت باقى است. (آرى) پيش از آن که اين فرصت از دست برود و مرگ فرارسد (از آن بهره گيريد)؛ نزول مرگ را حق بشمريد و در انتظار آن (در آينده دوردست) نباشيد.