خطبه 52

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ وَهِيَ فِي التَّزْهِيدِ فِي الدُّنْيا، وَثَوابِ اللهِ لِلزّاهِدِ، وَنِعْمَ اللهِ عَلَى الْخَلْقِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است درباره ترک دنياپرستى، و پاداش هايى که خدا به زاهدان مى دهد ونعمت هايى که مردم از خالق دريافت مى کنند

بخش اوّل

أَلاَ وَإِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَآذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ، وَتَنَکَّرَ مَعْرُوفُها وَأَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُکَّانَهَا، وَتَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا، وَقَدْ أَمَرَّ فيهَا مَا کَانَ حُلْوآ، وَکَدِرَ مِنْهَا ما کَانَ صَفْوآ، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ سَمَلَةٌ کَسَمَلَةِ آلْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ کَجُرْعَةِ آلْمَقْلَةِ، لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ، لَمْ يَنْقَعْ. فَأَزْمِعُوا عِبَادَاللهِ الرَّحِيلَ عَنْ هذِهِ الدَّارِ المَقْدُورِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوالُ؛ وَلاَيَغْلِبَنَّکُمْ فِيهَا آلْأَمَلُ، وَلاَيَطُولَنَّ عَلَيْکُمْ فِيهَا الْأَمَدُ.

آگاه باشيد که دنيا به آخر رسيده و پايان يافتن خود را اعلام کرده است، زيبايى هايش به زشتى گراييده و روى برگردانده و به سرعت دور مى شود، (آرى) ساکنانش را به سوى فنا مى راند و همسايگانش را با آهنگ مرگ پيش مى برد، آنچه از دنيا شيرين بوده به تلخى گراييده و آنچه صاف و زلال بوده تيرگى يافته است (به گونه اى که) چيزى از آن باقى نمانده، مگر به اندازه ته مانده ظرف آبى، يا جرعه ناچيزى همچون مقدار آبى که به هنگام کمبود و جيره بندى شديد آب به افراد مى دهند، و به اندازه اى که اگر تشنه اى آن را بنوشد هرگز عطش او فرو نمى نشيند! حال که چنين است، اى بندگان خدا! تصميم به کوچ کردن از اين سرا بگيريد (و خود را آماده کنيد) که زوال و نيستى بر اهل آن فرض شده است، نکند آرزوها بر شما چيره شود و مبادا گمان بريد که عمرتان طولانى خواهد بود (و در غفلت فرو رويد).

بخش دوم

فَوَآللهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ آلْوُلَّهِ آلْعِجَالِ، وَدَعَوْتُمْ بِهَدِيلِ آلْحَمَامِ، وَجَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِي الرُّهْبَانِ، وَخَرَجْتُمْ إِلَى آللهِمِنَ آلْأَمْوَالِ وَآلْأَوْلاَدِ، آلْتِمَاسَ آلْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي آرْتِفَاعِ دَرَجَةٍ عِنْدَهُ، أَو غُفْرَانِ سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا کُتُبُهُ، وَحَفِظَتْهَا رُسُلُهُ، لَکَانَ قَلِيلا فِيمَا أَرْجُو لَکُم مِنْ ثَوَابِهِ، وَأَخَافُ عَلَيْکُمْ مِنْ عِقَابِهِ.

به خدا سوگند! اگر همانند شترانى که بچه هاى خود را از دست داده اند، ناله سردهيد و همچون کبوتران، نوحه گرى کنيد و مانند راهبان تارک دنيا، زارى کنيد و دست از اموال و فرزندان بکشيد تا به قرب الهى و مقامات والا نزد او وآمرزش گناهانى که کاتبان الهى آن را ثبت کرده اند و رسولان او آن را نگهدارى مى کنند دست يابيد، (همه اينها) دربرابر ثوابى که من براى شما انتظار دارم وعقوبتى که از آن بر شما بيمناکم بسيار کم و ناچيز است.

بخش سوم

وَتَاللهِ لَوِ آنْمَاثَتْ قُلوبُکُمُ آنْمِيَاثآ، وَسَالَتْ عُيُونُکُمْ مِنْ رَغْبَةٍ إِلَيْهِ أَوْ رَهْبَةٍ مِنْهُ دَماً، ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِي الدُّنْيَا، مَا الدُّنْيَا بَاقِيَةٌ، مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ ـ وَلَوْ لَمْ تُبْقُوا شَيْئآ مِنْ جُهْدِکُمْ ـ أَنْعُمَهُ عَلَيْکُمُ آلْعِظَامَ، وَهُدَاهُ إِيَّاکُمْ لِلْإِيمَانِ.

به خدا سوگند! اگر دل هاى شما به کلّى آب شود و چشم هايتان از شدّت شوق خدا و يا از خوف او خون ببارد سپس تا پايان دنيا زنده بمانيد و تا آن جا که در توان داريد در اطاعت خداوند تلاش و کوشش کنيد، باز اعمال شما پاسخ گوى نعمت هاى عظيم الهى بر شما نيست؛ به ويژه نعمت هدايت شما به سوى ايمان (بنابراين به اعمال ناچيز خود مغرور نشويد).