خطبه 64
بخش اوّل
فَاتَّقُوا اللّهَ عِبَادَ اللّهِ، وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ، وَابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَکُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْکُم، وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ، وَاسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّکُمْ، وَکُونُوا قَوْمآ صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا، وَ عَلِمُوا أنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا؛ فَإِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْکُمْ عَبَثآ، وَ لَمْ يَتْرُکْکُمْ سُدًى.
از نافرمانى خدا بپرهيزيد اى بندگان خدا! و با اَعمال نيکِ خود، بر مرگتان پيشى گيريد و به وسيله چيزى که از دست شما مى رود، چيزى را که براى شما جاودان مى ماند خريدارى کنيد، از اين منزلگاهِ دنيا کوچ کنيد که به شدّت براى کوچ دادن شما اقدام شده است و آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است واز کسانى باشيد که بر آن ها بانگ زدند و آنان بيدار شدند و دانستند که دنيا سراى ابدى آن ها نيست، لذا آن را با سراى آخرت مبادله کردند؛ اين ها همه به دليل آن است که خداى سبحان شما را بيهوده نيافريده و بى هدف رها نکرده است.
بخش دوم
وَ مَا بَيْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلاَّ الْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ. وَ إِنَّ غـَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ، وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ، لَجَدِيرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ. وَ إِنَّ غَائِبآ يَحْدُوهُ الْجَدِيدانِ: اللَّيْلُ و النَّهَارُ، لَحَرِىٌّ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ. وَ إِنَّ قَادِمآ يَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ. فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا، مِنَ الدُّنيَا، مَا تَحْرُزُونَ [تجوزون] بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَدآ.
ميان شما، و بهشت و دوزخ، فاصله اى جز فرارسيدن مرگ نيست. و مسلّمآ مقصدى که گذشتنِ لحظات، فاصله آن را مى کاهد، و عبور ساعت ها آن فاصله را نابود مى کند، سزاوار است که بسيار کوتاه باشد. و امر غايبى که گذشتِ شب وروز، آن را به پيش مى راند، (اشاره به سرآمدِ زندگى است،) سزاوار است به سرعت فرارسد. و مسافرى که به زودى با سعادت و خوشبختى يا با شقاوت وبدبختى از راه مى رسد بايد بهترين آمادگى را براى استقبال از او داشت؛ حال که چنين است در اين جهان، از اين جهان، براى خود زاد و توشه اى برگيريد که فرداى قيامت، خود را با آن حفظ کنيد.
بخش سوم
فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ، نَصَحَ نَفْسَهُ، وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ، وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ، فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ، وَأَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ، وَ الشَّيْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ، يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْکَبَهَا، وَيُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا، إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَکُونُ عَنْهَا. فَيَا لَهَا حَسْرةً عَلَى کُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَکُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً، وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ! نَسْأَلُ اللّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَإِيَّاکُمْ مِمَّنْ لاَتُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لاَتُقَصِّرُ ]تقتصروا[ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ، وَ لاَتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ کَآبَةٌ.
بنده بايد از پروردگارش بترسد! خويشتن را اندرز دهد، توبه را مقدّم دارد، وبر شهوات خود چيره شود؛ زيرا مرگ او، ازنظرش پنهان است و آرزويش او را فريب مى دهد؛ شيطان همواره مراقب اوست و گناه را در نظرش جلوه مى دهد، تا مرتکب شود؛ و او را در آرزوى توبه نگه مى دارد، تا آن را به تأخير اندازد وهنگامى که مرگ بر او هجوم مى آورد در غافل ترين حالت باشد! اى واى بر انسان غافلى که عمرش حجتى بر ضدّ اوست! (و در قيامت گواهى مى دهد که همه امکانات در اختيار او بود امّا از آن بهره نگرفت) و واى به حال انسانى که روزگارش (که بايد سرچشمه سعادت او شود) او را به شقاوت کشانَد! از خداوند سبحان مى خواهيم که ما و شما را از کسانى قرار دهد که هيچ نعمتى آنان را مست و مغرور نمى سازد و هيچ هدفى آن ها را از اطاعت فرمان پروردگار بازنمى دارد و بعد از فرارسيدن مرگ، پشيمانى و اندوه به آنان روى نمى آورد.