خطبه 90

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ وَ تَشْتَمِلُ على قِدَمِ الخَالِقِ وَ عِظَمِ مَخْلُوقَاتِه، وَ يَخْتِمُهَا بِالوَعْظِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که درباره ازلى بودن خداوند و عظمت مخلوقات او سخن مى گويد و آن را با موعظه و اندرز پايان مى بخشد.

بخش اول

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ، وَ الْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ، الَّذِي لَمْ يَزَلْ قَائِماً دَائِماً؛ إِذْ لَا سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ، وَ لَا حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ، وَ لَا لَيْلٌ دَاجٍ، وَ لَا بَحْرٌ سَاجٍ، وَ لَا جَبَلٌ ذُو فِجَاجٍ، وَ لَا فَجٌّ ذُو اعْوِجَاجٍ، وَ لَا أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ، وَ لَا خَلْقٌ ذُو اعْتِمَادٍ: ذَلِکَ مُبْتَدِعُ الْخَلْقِ وَ وَارِثُهُ، وَ إِلَهُ الْخَلْقِ وَ رَازِقُهُ، وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ دَائِبَانِ فِي مَرْضَاتِهِ: يُبْلِيَانِ کُلَّ جَدِيدٍ، وَ يُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِيدٍ.

حمد و سپاس ويژه خداوندى است که بى آن که ديده شود شناخته شده است و در آفرينش موجودات، به فکر و انديشه نيازى ندارد؛ خداوندى که هميشه بوده و تا ابد خواهد بود؛ در آن هنگام که نه آسمانى داراى برج ها وجود داشت و نه حجاب هاى فرو بسته اى؛ نه شبى تاريک، نه دريايى آرام، نه کوهى در کنار درّه هاى وسيع، نه راهى پرپيچ وخم، نه زمينى آرام، نه مخلوقى صاحب قدرت؛ اين است پديد آورنده موجودات و وارث آن ها و معبود خلايق و روزى دهنده آن ها؛ خورشيد و ماه در طريق اطاعتش پيوسته در حرکت اند: هر تازه اى را (با گردش پياپى خود) کهنه مى سازند و هر دورى را نزديک مى کنند.

بخش دوم

قَسََمَ أَرْزَاقَهُمْ، وَ أَحْصَى آثَارَهُمْ، وَ أَعْمَالَهُمْ، وَ عَدَدَ أَنْفُسِهِمْ، وَ خَائِنَةَ أَعْيُنِهِمْ، وَ مَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ مِنَ الضَّمِيرِ، وَ مُسْتَقَرَّهُمْ وَ مُسْتَوْدَعَهُمْ مِنَ الْأَرْحَامِ وَ الظُّهُورِ، إِلَى أَنْ تَتَنَاهَى بِهِمُ الْغَايَاتُ.

خداوند روزى آن ها (مخلوقات) را در ميانشان تقسيم کرد و آثار و اعمال آن ها، تعداد نفوس (نَفَس ها)، خيانت چشم ها و آنچه در سينه ها پنهان مى دارند، همه را شمارش کرده و حساب آن ها را دارد؛ و (نيز) محلّ استقرار انسان ها را در رحم مادران و جايگاه آن ها را در صُلب پدران و ادامه زندگى شان را تا هنگام مرگ، همه را مى داند.

بخش سوم

هُوََ الَّذِي اشْتَدَّتْ نِقْمَتُهُ عَلَى أَعْدَائِهِ فِي سَعَةِ رَحْمَتِهِ، وَ اتَّسَعَتْ رَحْمَتُهُ لِأَوْلِيَائِهِ فِي شِدَّةِ نِقْمَتِهِ، قَاهِرُ مَنْ عَازَّهُ، وَ مُدَمِّرُ مَنْ شَاقَّهُ، وَ مُذِلُّ مَنْ نَاوَاهُ، وَ غَالِبُ مَنْ عَادَاهُ. مَنْ تَوَکَّلَ عَلَيْهِ کَفَاهُ، وَ مَنْ سَأَلَهُ أَعْطَاهُ، وَ مَنْ أَقْرَضَهُ قَضَاهُ، وَ مَنْ شَکَرَهُ جَزَاهُ.

او کسى است که عقابش بر دشمنانش شديد است، در عين اين که رحمت او نيز گسترده است؛ و رحمتش دوستانش را فراگرفته، در عين حال که کيفرش (براى دشمنانش) شديد است؛ هر کس قصد همتايى او کند، مغلوبش مى سازد و هر کس به منازعه با او برخيزد، هلاکش مى کند و آن کس که از درِ مخالفت درآيد، خوارش مى کند و هرکس به دشمنى او قيام کند، مغلوبش مى سازد. آن کس که بر او توکّل کند، مشکلاتش را کفايت مى کند و هر کس از او چيزى بخواهد به او عطا مى نمايد و آن کس که به او قرض دهد (در راهش انفاق کند) به او بازمى گرداند و آن کس که شکر نعمتش را به جا آورد، به او پاداش مى دهد.

بخش چهارم

عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا، وَ تَنَفَّسُوا قَبْلَ ضِيقِ الْخِنَاقِ، وَ انْقَادُوا قَبْلَ عُنْفِ السِّيَاقِ، وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى يَکُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ، لَمْ يَکُنْ لَهُ مِنْ غَيْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ.

اى بندگان خدا! خويشتن را وزن کنيد (و ارزش خود را بسنجيد) پيش از آن که شما را وزن کنند؛ و به حساب خود برسيد، پيش از آن که شما را به پاى حساب آورند. و تا راه نفس گرفته نشده، تنفّس کنيد؛ (تا فرصت ها باقى است به اعمال صالح بپردازيد) و پيش از آن که شما را وادار به تسليم کنند (در برابر حق) تسليم شويد و بدانيد کسى که بر ضدّ هواى نفسش کمک نشود، تا واعظ و رادعى از درون جانش براى او فراهم گردد، مانع و واعظى از غير خودش نخواهد يافت.