خطبه 133
بخش اوّل
وَانْقَادَتْ لَهُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا، وَقَذَفَتْ إلَيْهِ السَمَاوَاتُ وَالْأَرَضُونَ مَقَالِيدَها، وَسَجَدَتْ لَهُ بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ الْأَشْجَارُ النَّاضِرَةُ، وَقَدَحَتْ لَهُ مِنْ قُضْبَانِهَا النِّيرَانَ الْمُضِيئَةَ، وَآتَتْ أُکُلَهَا بِکَلِمَاتِهِ الثِّمَارُ الْيَانِعَةُ.
دنيا و آخرت، زمام هاى خود را به خداوند سپرده و مطيع او هستند، آسمانها و زمين ها کليدهاى خود را به دست قدرت او افکنده اند، و درختان سرسبز هر صبحگاهان و شامگاهان دربرابر او سجده مى کنند و به فرمان او از شاخه هاى خود آتش هاى پرنور مى افروزند، و ميوه هاى رسيده آن ها به فرمان خدا (در هر زمان) غذا (ى انسان ها) را فراهم ساخته اند.
بخش دوم
منها: وَ کِتَابُ اللهِ بَيْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لا يَعْيَا لِسَانُهُ، وَبَيْتٌ لاتُهْدَمُ أَرْکَانُهُ، وَعِزٌّ لا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ.
کتاب خداوند در ميان شماست. سخن گويى است که هرگز زبانش (از حق گويى) خسته نمى شود، و خانه اى است که پايه هايش هرگز فرو نمى ريزد، وقدرتى است که هيچ گاه يارانش شکست نمى خورند!
بخش سوم
منها: أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَتَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ، فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ، وَخَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ، فَجَاهَدَ فِي اللهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ، وَالْعَادِلِينَ بِهِ.
خداوند، او (پيامبر اسلام) را پس از يک دوران فترت و فاصله از پيامبران پيشين فرستاد، به هنگامى که هرکسى به گونه اى (از مذهب خود) سخن مى گفت (و نزاع در ميان آن ها درگرفته بود) او را به دنبال رسولان (پيشين) فرستاد (تا برنامه هاى آن ها را کامل کند) و وحى (خود) را با او پايان داد. و او در راه خدا با کسانى که به خدا پشت کرده و آن ها که براى او همتايى قرار داده بودند به جهاد پرداخت.
بخش چهارم
منها: وَإنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَالْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ، وَيَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا. فَالبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ، وَالْأَعْمَى إلَيْهَا شَاخِصٌ. وَالْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ، وَالْأَعْمَى لَهَا متْزَوِّدٌ.
به راستى که دنيا منتهاى ديد کوردلان است، و ماوراى آن، چيزى نمى بينند، در حالى که شخص بصير و روشن ضمير، ديدش در آن نفوذ مى کند و از آن مى گذرد، و مى داند که سراى جاويدان وراى آن است. ازاين رو، شخص بصير و بينا آماده کوچ کردن از دنياست، حال آن که، کوردلِ اعمى، چشمش را به آن دوخته و به سوى آن حرکت مى کند. انسان بصير و بينا از آن، زاد و توشه برمى گيرد، در حالى که کوردل براى آن، زاد و توشه مى اندوزد!
بخش پنجم
منها : وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْءٍ إلاَّ وَيَکَادُ صَاحِبُهُ يَشْبَعُ مِنْهُ وَيَمَلُّهُ إلاَّ الْحَيَاةَ فَإنَّهُ لا يَجِدُ فِي الْمَوْتِ رَاحَةً. وَإنَّمَا ذلِکَ بِمَنْزِلَةِ الْحِکْمَةِ الَّتي هِيَ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ، وَبَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيَاءِ، وَسَمْعٌ لِلْأُذُنِ الصَّمَّاءِ، وَرِيٌّ لِلظَّمْآنِ، وَفِيهَا الْغِنَى کُلُّهُ والسَّلاَمَةُ. کِتَابُ اللهِ تُبْصِرُونَ بِهِ، وَتَنْطِقُونَ بِهِ، وَتَسْمَعُونَ بِهِ، وَيَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَيَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ، وَلا يَخْتَلِفُ فِي اللهِ، وَلا يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللهِ. قَدْ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيمَا بَيْنَکُمْ، وَنَبَتَ الْمَرْعَى عَلَى دِمَنِکُمْ. وَتَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ الاْمالِ، وَتَعَادَيْتُمْ فِي کَسْبِ الْأَمْوَالِ. لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکُمُ الْخَبِيثُ، وَتَاهَ بِکُمُ الْغُرُورُ، وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَأَنْفُسِکُمْ.
بدانيد که در دنيا انسان ممکن است از هرچيزى سير شود جز از حيات و زندگى (که هرگز از آن سير نخواهد شد)؛ چراکه در فقدان آن احساس راحتى نمى کند. اين (حيات و زندگى) همانند علم و دانش است که حياتِ قلبِ مُرده، و بينايىِ چشمِ نابينا، و شنوايىِ گوشِ ناشنوا، و مايه سيراب شدن تشنگان است، و بى نيازى و سلامت کامل، تنها در آن مى باشد.
اين کتاب خداست که به وسيله آن (حقايق را) مى بينيد و با آن سخن مى گوييد و به وسيله آن مى شنويد، بخشى از آن، از بخش ديگر سخن مى گويد، (و متشابهات در پرتو محکمات تفسير مى شود) بعضى گواه بعضى ديگر است (و يکديگر را تأييد مى کنند). آنچه درباره خدا مى گويد، هماهنگ است
(و اختلافى در آن نيست) و آن کس را که دوستش مى باشد از خدا جدا نمى سازد.
شما در ميان خود بر خيانت و حسد و کينه ورزى توافق کرده ايد، و گياهان متعفن بر مزبله (افکار) شما روييده است. در محبّت و دلبستگى به آرزوها هماهنگ شده ايد، ولى در کسب اموال به دشمنى پرداخته ايد. شيطان شما را سرگردان ساخته (و راه سعادت و نجات را گم کرده ايد) و اين فريب کار شما را به هلاکت افکنده است!
از خدا براى (نجات) خويش و شما يارى مى طلبم.