خطبه 94

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السِّلامُ

وَفِيْها يَصِفُ اللهَ تَعالى ثُمَّ يُبَيِّنُ فَضْلَ الرَّسُولِ الکَرِيمِ وَأهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ يَعِظُ النَّاسَ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که صفات خداوند، سپس فضيلت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) و اهل بيت گرامى آن حضرت را بيان کرده، آنگاه مردم را موعظه مى کند.

بخش اوّل

فَتَبَارَکَ اللهُ الَّذِي لا يَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَلا يَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ، الأَوَّلُ الَّذِي لا غَايَةَ لَهُ فَيَنْتَهِىَ، وَلا آخِرَ لَهُ فَيَنْقَضِيَ.

پربرکت است خداوندى که افکار بلند، به اوج معرفت او راه نمى يابد و گمان زيرکان به مقام والايش نمى رسد، آغازى است که نهايتى ندارد تا به آن رسد، و آخرى ندارد تا پايان گيرد و سپرى شود.

بخش دوم

(و منها في وصف الانبياء)
فَاسْتَوْدَعَهُمْ فِي أَفْضَلِ مُسْتَوْدَعٍ، وَ أَقَرَّهُمْ فِي خَيْرِ مُسْتَقَرٍّ، تَنَاسَخَتْهُمْ کَرَائِمُ الأَصْلاَبِ إِلَى مُطَهَّرَاتِ الأَرْحَامِ؛ کُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ سَلَفٌ، قَامَ مِنْهُمْ بِدِينِاللهِ خَلَفٌ.

بخش ديگرى از اين خطبه که صفات پيامبران را بيان مى کند.
خداوند پيامبران را در برترين جايگاه قرار داد و در بهترين مکان مستقر ساخت و پيوسته آن ها را از اصلاب باارزش (پدران) به ارحام پاک (مادران) منتقل کرد؛ هر زمان يکى از آن ها بدرود حيات گفت، ديگرى براى پيشبرد آيين خدا به جاى او برخاست!

بخش سوم

حَتَّى أَفْضَتْ کَرَامَةُ اللهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى إِلَى مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه و آله)؛ فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَنْبِتآ، وَ أَعَزِّ الأَرُومَاتِ مَغْرِسآ؛ مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتِي صَدَعَ مِنْهَا أَنْبِيَاءَهُ، وَانْتَجَبَ مِنْهَا أُمَنَاءَهُ. عِتْرَتُهُ خَيْرُ الْعِتَرِ، وَ أُسْرَتُهُ خَيْرُ الأُسَرِ، وَشَجَرَتُهُ خَيْرُ الشَّجَرِ؛ نَبَتَتْ فِي حَرَمٍ؛ وَ بَسَقَتْ فِي کَرَمٍ؛ لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ؛ وَثَمَرٌ لا يُنَالُ؛ فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى، وَ بَصِيرَةُ مَنِ اهْتَدَى، سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ، وَشِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ؛ سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ، وَکَلاَمُهُ الْفَصْلُ، وَ حُکْمُهُ الْعَدْلُ؛ أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ هَفْوَةٍ عَنِ الْعَمَلِ، وَ غَبَاوَةٍ مِنَ الأُمَمِ.

عنايات خداوند متعال در جهت ارسال رسل همچنان ادامه يافت، تا نوبت به محمّد (صلي الله عليه و آله) رسيد؛ در اين هنگام گوهر دانش را از بهترين معادن استخراج کرد ونهال وجودش را از اصيل ترين و عزيزترين سرزمين ها برآورد، و شاخه هستى او را از همان درختى که پيامبرانش را آفريد، و امينان درگاه خود را از آن برگزيد، به وجود آورد. عترتش بهترين عترت ها، خاندانش بهترين خاندان ها، و درخت پربار وجودش بهترين درختان بود. درختى که در حرم (امن خداوند) روييد ودر آسمان کرامت و فضيلت سر برکشيد، درختى با شاخه هاى بلند و ميوه هايى (بسيار شيرين و پرارزش) که دست (فرومايگان) هرگز بدان نمى رسد.
به همين دليل، او پيشواى پرهيزکاران و سبب بينايى هدايت جويان است. چراغى است درخشان، و شهابى است پرفروغ، و آتش زنه اى است که برقش آشکار است. راه و رسم او معتدل، سنّت و روش او صحيح و متين، سخنش روشنگر حق از باطل، و حکمش عين عدالت است. خداوند هنگامى او را به رسالت برگزيد که ميان او و پيامبران پيشين، فاصله زيادى افتاده بود و جهانيان از نيکى ها دورى گزيده، و منحرف گشته و امّت ها به جهل و نادانى گراييده بودند.

بخش چهارم

اعْمَلُوا، رَحِمَکُمُ اللهُ، عَلَى أَعْلاَمٍ بَيِّنَةٍ، فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ، وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ؛ وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَ الأَقْلاَمُ جَارِيَةٌ، وَ الأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ، وَ الأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ.

به عمل بپردازيد، خدا شما را رحمت کند! و بايد اعمال شما بر طبق نشانه هاى روشن (کتاب خدا و سنّت معصومين :) باشد؛ راه، روشن است وشما را به خانه امن و امان (بهشت و سعادت جاويدان) دعوت مى کند. شما در سرايى هستيد که مى توانيد از خطاهاى خود (در پيشگاه خداوند) عذرخواهى کرده و رضايت او را جلب کنيد و مهلت کافى و فراغت خاطر داريد؛ پرونده هاى اعمال گشوده و قلم ها آماده نوشتن است؛ بدن هاى شما سالم و زبان هايتان آزاد است؛ توبه پذيرفته مى شود و اعمال مقبول مى گردد.