خطبه 106

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السِّلام وَفِيها يُبَيِّنُ فَضْلَ الاْسْلامِ وَ يَذْکُرُ الرَّسُولَ الْکَرِيمَ، ثُمَّ يَلُومُ أصْحَابَهُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که مزاياى اسلام را بيان کرده و به فضايل پيامبر (صلي الله عليه وآله) اشاره مى فرمايد، سپس يارانش را (به دليل خلاف هايى که مرتکب شده اند) سرزنش مى کند.

بخش اوّل

الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي شَرَعَ الإَسْلاَمَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ، وَ أَعَزَّ أَرْکَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ، فَجَعَلَهُ أَمْنآ لِمَنْ عَلِقَهُ، وَ سِلْمآ لِمَنْ دَخَلَهُ، وَبُرْهَانآ لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَشَاهِدآ لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ، وَ نُورآ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ، وَ فَهْمآ لِمَنْ عَقَلَ، وَ لُبّآ لِمَنْ تَدَبَّرَ، وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَ تَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ، وَ عِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ، وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَکَّلَ، وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ، وَجُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ، فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهجِ، وَ أَوْضَحُ الْوَلاَئِجِ؛ مُشْرَفُ الْمَنَارِ، مُشْرِقُ الْجَوَادِّ، مُضِيءُ الْمَصَابِيحِ، کَرَيمُ الْمِضْمارِ، رَفِيعُ الْغَايَةِ، جَامِعُ الْحَلْبَةِ، مُتَنَافِسُ السُّبْقَةِ، شَرِيفُ الْفُرْسَانِ. التَّصْدِيقُ مِنْهَاجُهُ، وَ الصَّالِحَاتُ مَنَارُهُ، وَ الْمَوْتُ غَايَتُهُ، وَالدُّنْيَا مِضْمارُهُ، وَالْقِيَامَةُ حَلْبَتُهُ، وَالْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ.

ستايش مخصوص خداوندى است که اسلام را تشريع کرد، راه هاى ورود به آن را آسان ساخت و ارکانش را دربرابر کسانى که به ستيز برمى خيزند، استوار کرد. و آن را براى کسانى که دست به دامنش زنند، پناهگاه امنى قرار داد. براى آن ها که به حريمش گام نهند، وسيله سلامت و صلح؛ و براى آن ها که از منطقش پيروى کنند، دليل و برهان روشن؛ و براى آن ها که از آن دفاع کنند، گواه (آشکار). اسلام براى کسانى که از آن روشنايى بجويند نور است و براى آن ها که آن را درک کنند، مايه فهم و شعور؛ و براى کسانى که تدبّر کنند، سرچشمه عقل است. اسلام براى کسانى که جست وجوگر و تيزبين باشند نشانه (هدايت) است و براى آن ها که عزم بر درک حقيقت دارند، مايه بصيرت؛ و براى آن ها که اندرز پذيرند، درس عبرت. اسلام براى آن ها که تصديقش کنند، مايه نجات است و براى آن ها که بر آن توکّل و تکيه کنند، وسيله اطمينان؛ و براى کسانى که کار خود را به آن واگذارند، موجب راحتى و آسايش؛ و براى آن ها که (در راهش) صبر و استقامت به خرج دهند، سپرى است (محکم.)، راه هايش واضح ترين راه ها، ورودى هايش آشکارترين ورودى ها، نشانه هايش مرتفع، جاده هايش روشن، و چراغ هايش پرنور است. ميدان تمرين اسلام، پاک و پاکيزه؛ نقطه پايانى مسابقه، بلند و رفيع؛ اسب هاى اين ميدان، اصيل و آماده؛ جايزه مسابقه دهندگان، بسيار عالى؛ وسوارکاران آن، مردمى شريف اند.
تصديق و يقين، راه رسيدن به اسلام است؛ و نشانه آن، اعمال صالح. پايان اين مسابقه، مرگ است و دنيا ميدان تمرين و قيامت ميدان مسابقه و بهشت جايزه آن است!

بخش دوم

و منها فى ذکر النّبي (صلي الله عليه و آله)
حَتَّى أَوْرَى قَبَسآ لِقَابِسٍ، وَ أَنَارَ عَلَمآ لِحَابِسٍ، فَهُوَ أَمِينُکَ الْمَأْمُونُ، وَشَهِيدُکَ يَوْمَ الدِّينِ، وَ بَعِيثُکَ نِعْمةً وَ رَسُولُکَ بِالْحَقِّ رَحْمَةً. اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَمآ مِنْ عَدْلِکَ، وَ اجْزِهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِکَ. اللَّهُمَّ أَعْلِ بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَآءَهُ! وَ أَکْرِمْ لَدَيْکَ نُزُلَهُ، وَ شَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزِلَهُ، وَ آتِهِ الْوَسِيلَةَ، وَ أَعْطِهِ السَّنَاءَ وَ الْفَضِيلَةَ، وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزَايَا، وَلا نَادِمينَ، وَلاَنَاکِبِينَ، وَ لا نَاکِثِينَ، وَ لا ضَالِّينَ، وَ لا مُضِلِّينَ، وَلامَفْتُونِينَ.

اين بخش از خطبه از پيامبر (صلي الله عليه و آله) سخن مى گويد:
او تلاش کرد، تا شعله فروزانى براى طالبان (حق) برافروخت و چراغ پرفروغى بر سر راه گمشدگان وادى ضلالت قرار داد؛ او امين مورد اطمينان شماست. شاهد و گواهتان در رستاخيز و برانگيخته شما به عنوان نعمت، وفرستاده بحق به سوى شما، به عنوان رحمت است. بار خدايا! سهم وافرى از عدل خود و پاداش مضاعفى از خيرات از فضل خود، نصيب او گردان. خداوندا! بناى رفيع او را برترين بناها قرار ده و او را بر سرِ خوانِ (رحمت) خويش گرامى دار؛ بر شرافت مقام او نزد خود بيفزاى؛ و وسيله قرب خود را به وى عنايت کن، مقامِ بلند و برتر را به او عطا فرما و ما را در زمره (دوستان و پيروان) او محشور گردان، در حالى که نه رسوا باشيم و نه پشيمان؛ نه منحرف، نه پيمان شکن، نه گمراه، نه گمراه کننده و نه فريب خورده!

بخش سوم

و منها في خطاب اصحابه
وَقَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللهِ تَعَالى لَکُمْ مَنْزِلَةً تُکْرَمُ بِهَا إِمَاؤُکُمْ، وَتُوصَلُ بِهَا جِيرَانُکُمْ، وَ يُعَظِّمُکُمْ مَنْ لا فَضْلَ لَکُمْ عَلَيهِ، وَ لا يَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ، وَيَهَابُکُمْ مَنْ لا يَخَآفُ لَکُمْ سَطْوَةً، وَ لا لَکُمْ عَلَيْهِ إِمْرَةٌ وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلا تَغْضَبُونَ! وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ! وَ کَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَيْکُمْ تَرِدُ، وَعَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَيْکُمْ تَرْجِعُ، فَمَکَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِي أَيْدِيهمْ، يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ، وَ ايْمُ اللهِ، لَوْ فَرَّقُوکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَبٍ، لَجَمَعَکُمُ اللهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ!

بخش ديگرى از خطبه، خطاب به يارانش:
شما از لطف خداوند بزرگ به مقامى رسيديد که حتّى کنيزانتان را گرامى مى دارند و به همسايگانتان محبّت مى کنند، کسانى که شما از آن ها برتر نيستيد وحقّى بر آنان نداريد، براى شما عظمت و احترام قائل اند، و کسانى که ترسى از قدرت شما ندارند و بر آن ها حکومتى نداريد، از شما حساب مى برند. ولى شما مى بينيد که قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده، امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! در گذشته امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما بازمى گشت، ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آن ها سپرديد، ومأموريت هاى الهى را به آن ها داديد. آن ها به شُبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند. امّا به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند فرزندان شما را براى بدترين روز آن ها (روز انتقام) گردآورى مى کند!