خطبه 199

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ کانَ يُوصِي بِهِ أصْحابَهُ

از سخنان امام (عليه السلام) است که پيوسته يارانش را به آن توصيه مى کرد

بخش اوّل

تَعَاهَدُوا أَمْرَ آلصَّلاةِ، وَحَافِظُوا عَلَيْهَا، وَآسْتَکْثِرُوا مِنْهَا، وَتَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّها (کَانَتْ عَلَى آلْمُؤْمِنينَ کِتَاباً مَّوْقُوتاً). أَلا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا: (مَا سَلَکَکُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ آلْمُصَلِّينَ). وَإِنَّهَا لَتَحُتُّ آلذُّنُوبَ حَتَّ آلْوَرَقِ، وَتُطْلِقُهَا إِطْلاقَ آلرِّبَقِ، وَشَبَّهَهَا رَسُولُ آللهِ (صلي الله عليه و آله) بِالْحَمَّةِ تَکُونُ عَلَى بَابِ آلرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي آلْيَوْمِ وَآللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ آلدَّرَنِ؟ وَقَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ آلْمُؤْمِنيِنَ آلَّذِينَ لا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِينَةُ مَتَاعٍ، وَلا قُرَّةُ عَيْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَلا مَالٍ. يَقُولُ آللهُ سُبْحَانَهُ: (رِجَالٌ لاَّ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلابَيْعٌ عَنْ ذِکْرِ آللهِ وَإِقَامِ آلصَّلاةِ وَإِيتَآءِ آلزَّکَاةِ). وَکَانَ رَسُولُ آللهِ (صلي الله عليه و آله) نَصِباً بِالصَّلاةِ بَعْدَ آلتَّبْشِيرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ، لِقَوْلِ اللهِ سُبْحَانَهُ: (وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَآصْطَبِرْ عَلَيْهَا)، فَکَانَ يَأْمُرُ بِها أَهْلَهُ وَيَصْبِرُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ.

برنامه نماز را به خوبى مراقبت کنيد و در محافظت از آن بکوشيد. بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوييد، زيرا «نماز به عنوان فريضه واجب (در اوقات مختلف شب و روز) بر مؤمنان مقرر شده است». آيا پاسخ دوزخيان را در برابر اين سؤال که «چه چيز شما را به دوزخ کشانيد؟» نمى شنويد که مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم»؟ (آرى) نماز گناهان را فرو مى ريزد، همچون فروريختن برگ از درختان (در فصل پاييز) و طناب هاى معاصى را از گردن ها مى گشايد. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نماز را به چشمه آب گرمى تشبيه فرمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شست وشو دهد که بى شکّ چرک و آلودگى در بدنش باقى نخواهد ماند (نمازهاى پنج گانه نيز روح وقلب انسان را شست وشو مى دهند وآثارى از گناه در آن باقى نمى گذارند).
آن گروه از مؤمنان که زينت متاع دنيا و فرزندان و اموالى که مايه چشم روشنى است، آن ها را به خود مشغول نداشته است، حق نماز را خوب شناخته اند. خداوند سبحان درباره آن ها مى فرمايد: «آن ها مردانى هستند که تجارت و بيع آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات بازنمى دارد» و رسول خدا بعد از بشارت به بهشت، خويش را براى نماز به تعب و مشقّت مى انداخت، زيرا خداوند به او فرموده بود: «خانواده خويش را به نماز دعوت کن و در برابر آن شکيبا باش» (زيرا نماز کليد ورود به بهشت است)، آن حضرت پى درپى اهل بيت خود را به نماز دعوت مى کرد و خود را به آن وادار مى فرمود (و در انجام آن اصرار و شکيبايى داشت).

بخش دوم

ثُمَّ إِنَّ آلزَّکَاةَ جُعِلَتْ مَعَ آلصَّلاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ آلْإِسْلامِ، فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ آلنَّفْسِ بِهَا، فإِنَّها تُجْعَلُ لَهُ کَفَّارَةً، وَمِنَ آلنَّارِ حِجَازاً وَوِقَايَةً. فَلايُتْبِعَنَّهَا أَحَدٌ نَفْسَهُ، وَلا يُکْثِرَنَّ عَلَيْهَا لَهَفَهُ، فَإِنَّ مَنْ أَعْطَاهَا غَيْرَ طَيِّبِ آلنّفْسِ بِهَا، يَرْجُو بِهَا مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا، فَهُوَ جَاهِلٌ بِالسُّنَّةِ، مَغْبُونُ آلْأَجْرِ، ضَالُّ آلْعَمَلِ، طَوِيلُ آلنَّدَمِ.

سپس زکات، همراه نماز، وسيله تقرّب مسلمانان به خدا قرار داده شده است، کسى که زکات را با طيب خاطر عطا کند، کفّاره (گناهان) او قرار داده خواهد شد و مانع و حاجبى (از آتش دوزخ). بنابراين نبايد هيچ کس درباره آنچه (در راه خدا) پرداخته دل مشغولى داشته باشد و براى اداى آنچه داده است تأسف بخورد، زيرا آن کس که بدون طيب خاطر به اميد دريافت چيزى که برتر از آن است آن را بپردازد، درمورد سنّت پيامبر، جاهل بوده، از گرفتن پاداش مغبون شده و در عمل گمراه است و پشيمانى او طولانى خواهد بود.

بخش سوم

ثُمَّ أَدَاءَ آلاَْمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا. إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى آلسَّماوَاتِ آلْمَبْنِيَّةِ، وَآلاَْرَضِينَ آلمَدْحُوَّةِ، وَآلْجِبَالِ ذَاتِ آلطُّوْلِ آلْمَنْصُوبَةِ فَلا أَطْوَلَ وَلا أَعْرَضَ، وَلا أَعْلَى وَلا أَعْظَمَ مِنْهَا. وَلَوِ آمْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لامْتَنَعْنَ؛ وَلکِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ آلْعُقُوبَةِ، وَعَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَهُوَ آلاِْنْسَانُ، (إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً).

سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده همگان گذاشته است)، آن کس که اهل آن نيست نااميد و ناکام خواهد شد. اين امانت بر آسمان هاى برافراشته وزمين هاى گسترده و کوه هاى مرتفع که از آن ها طولانى تر و عريض تر و برتر وبزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آن ها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند) واگر بنا بود چيزى به سبب (غرور قدرت به دليل) طول و عرض وقوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند؛ ولى آن ها (نه به دليل غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند و آنچه را که موجودى ناتوان تر از آن ها ـ يعنى انسان ـ از آن بى خبر بود، درک کردند (آرى) انسان، ستمگر و نادان بود.

بخش چهارم

إِنَّ آللهَ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى لا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا آلْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَأَحَاطَ بِهِ عِلْماً. أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُکُمْ عُيُونُهُ، وَخَلَوَاتُکُمْ عِيَانُهُ.

به يقين آنچه بندگان در شب و روز انجام مى دهند بر خداوند منزّه و متعال پوشيده نيست، به طور دقيق از اعمال آن ها آگاه است و با علم بى پايانش به آن ها احاطه دارد، اعضاى شما گواهان، او اندام شما سپاهيان او، و ضمير و وجدانتان جاسوسان وى هستند، و خلوتگاه هاى شما در برابر او آشکار و عيان است!