أَيُّهَا النَّاسُ، آلْمُجْتَمِعَةُ أبْدَانُهُمْ، اَلْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، کَلامُکُمْ يُوهِي الصُّمَّ آلصِّلابَ، وَ فِعْلُکُمْ يُطْمِعُ فِيکُمُ آلاْعْدَاءَ! تَقُولُونَ فِي الْمَجالِسِ: کَيْتَ وَکَيْتَ، فَإذَا جَاءَ آلْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِيْدِي حَيَادِ! مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَ لاَ آسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ، أَعَالِيلُ بِأَضَالِيلَ، وَ سَأَلْتُمُوني التَّطْويِلَ، دِفَاعَ ذِي آلدَّيْنِ الْمَطُولِ.
اى مردمى که بدن هايتان جمع و افکار و خواسته هايتان پراکنده است! سخنان (داغ) شما،سنگ هاى سخت را درهم مى شکند، ولى اعمال (سُست) شما دشمنانتان را به طمع مى اندازد. در مجالس خود (داد سخن مى دهيد و رجز مى خوانيد)؛ مى گوييد: «چنين و چنان خواهيم کرد»، امّا هنگامى که لحظه پيکار با دشمن فرامى رسد، مى گوييد: «اى جنگ! از ما دور شو!» آن کس که شما را (براى دفاع از حق) فراخواند، پاسخ آبرومندانه اى نمى شنود. و آن کس که شما را با قهر و زور (براى جهاد و انجام وظيفه) در فشار بگذارد، قلبش آرامش نمى يابد. شما پيوسته به بهانه هاى گمراه کننده متوسّل مى شويد و تعلّل مى ورزيد و از من مى خواهيد که جهاد را به تأخير اندازم، مانند بدهکارى که (بر اثر سستى وسهل انگارى، از اداى دين خويش ناتوان شده و) از طلب کار خود پيوسته تمديد و مهلت مى خواهد!