خطبه 183

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَمِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَيهِ السَّلامُ
فِي قُدْرَةِ اللهِ وَفِي فَضْلِ الْقُرْآنِ وَفِي الْوَصِيَّةِ بِالتَّقْوى

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
درباره قدرت خداوند و فضيلت قرآن و توصيه به تقوا و پرهيزکارى.

بخش اوّل

آلْحَمْدُ لِلهِ آلْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ، وَآلْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ مَنْصَبَةٍ. خَلَقَ آلْخَلائِقَ بِقُدْرَتِهِ، وَآسْتَعْبَدَ آلْأَرْبَابَ بِعِزَّتِهِ، وَسَادَ آلْعُظَمَاءَ بِجُودِهِ ؛ وَهُوَ الَّذِي أَسْکَنَ الدُّنْيَا خَلْقَهُ، وَبَعَثَ إِلَى آلْجِنِّ وَآلْإِنْسِ رُسُلَهُ، لِيَکْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا، وَلِيُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا، وَلِيَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثَالَهَا، وَلِيُبَصِّرُوهُمْ عُيُوبَهَا، وَلِيَهْجُمُوا عَلَيْهِمْ بِمُعْتَبَرٍ مِنْ تَصَرُّفِ مَصَاحِّهَا وَأَسْقَامِهَا، وَحَلالِهَا وَحَرَامِهَا، وَمَا أَعَدَّ اللهُ لِلْمُطِيعِينَ مِنْهُمْ وَآلْعُصَاةِ مِنْ جَنَّةٍ وَنَارٍ، وَکَرَامَةٍ وَهَوَانٍ. أَحْمَدُهُ إِلَى نَفْسِهِ کَمَا آسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ، وَجَعَلَ لِکُلِّ شَيْءٍ قَدْرآ، وَلِکُلِّ قَدْرٍ أَجَلا، وَلِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابآ.

ستايش، مخصوص خداوندى است که بدون اين که ديده شود شناخته شده، وبى هيچ زحمت و مشقّتى (جهان را) آفريده است. با قدرت خويش مخلوقات را آفريد و با عزّتش گردنکشان را تسليم خود ساخت و با جود و سخايش بر همه بزرگان برترى جُست. او کسى است که خلق خود را در دنيا سکونت داد ورسولانش را به سوى جنّ و انس مبعوث کرد، تا براى آن ها پرده از چهره دنيا برگيرند و آنان را از زيان هايش بر حذر دارند، براى آن ها (از بى وفايى دنيا) مَثَل ها زنند و عيوب دنياپرستى را به ايشان نشان دهند؛ همچنين با بيانات قوى وکوبنده، آنچه را که مايه عبرت است، از تندرستى ها و بيمارى ها، که يکى بعد از ديگرى ظاهر مى شود، براى آن ها بيان کنند. و نيز حلال ها و حرام هاى اين دنيا وآنچه را که خداوند (در سراى ديگر) براى مطيعان و عاصيان، از بهشت و دوزخ واحترام و تحقير فراهم ساخته، به آنان گوشزد کنند. او را آن گونه ستايش مى کنم که از بندگانش خواسته است. او براى هر چيز اندازه اى قرار داده و براى هر اندازه اى سرآمدى و براى هر سرآمدى حساب دقيقى تعيين کرده است.

بخش دوم

منها: فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ، وَصَامِتٌ نَاطِقٌ. حُجَّةُ آللهِ عَلَى خَلْقِهِ. أَخَذَ عَلَيْهِ مِيثَاقَهُمْ، وَآرْتَهَنَ عَلَيْهِمْ أَنْفُسَهُمْ. أَتَمَّ نُورَهُ، وَأَکْمَلَ بِهِ دِينَهُ، وَقَبَضَ نَبِيَّهُ (صلي الله عليه و آله) وَقَدْ فَرَغَ إِلَى آلْخَلْقِ مِنْ أَحْکَامِ آلْهُدَى بِهِ. فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ، فَإِنَّهُ لَمْ يُخْفِ عَنْکُمْ شَيْئآ مِنْ دِينِهِ، وَلَمْ يَتْرُکْ شَيْئآ رَضِيَهُ أَوْ کَرِهَهُ إِلاَّ وَجَعَلَ لَهُ عَلَمآ بَادِيآ، وَآيَةً مُحْکَمَةً، تَزْجُرُ عَنْهُ، أَوْ تَدْعُو إِلَيْهِ، فَرِضَاهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ، وَسَخَطُهُ فِيمَا بَقِيَ وَاحِدٌ. وَآعْلَمُوا أَنَّهُ لَنْ يَرْضَى عَنْکُمْ بِشَيْءٍ سَخِطَهُ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، وَلَنْ يَسْخَطَ عَلَيْکُمْ بِشَيْءٍ رَضِيَهُ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ. وَإِنَّمَا تَسِيرُونَ فِي أَثَرٍ بَيِّنٍ، وَتَتَکَلَّمُونَ بِرَجْعِ قَوْلٍ قَدْ قَالَهُ الرِّجَالُ مِنْ قَبْلِکُمْ. قَدْ کَفَاکُمْ مَؤُونَةَ دُنْيَاکُمْ، وَحَثَّکُمْ عَلَى الشُّکْرِ، وَآفْتَرَضَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الذِّکْرَ.

قرآن، امرکننده و بازدارنده است، خاموش است و گويا، و حجت خداست بر خلق. خداوند پيمان عمل به آن را از بندگانش گرفته و آنان را در گرو دستورات قرآن قرار داده است. نور خود را (در ميان بندگان به وسيله آن) کامل ساخت ودين و آيينش را با آن به حدّ کمال رساند. پيامبرش (صلي الله عليه و آله) را در حالى از اين جهان برد که احکام هدايت بخش قرآن را به خلق، رسانده بود. حال که چنين است خدا را آن گونه بزرگ بشماريد و توصيف کنيد که خود (در قرآن) بيان کرده، خداوند چيزى از دينش را از شما پنهان نساخته و هيچ مطلبى را که سبب رضا يا ناخشنودى اش باشد وانگذاشته است جز اين که (در قرآن) نشانه اى آشکار و آيه اى محکم و روشن براى آن قرار داده که از آن بازمى دارد يا به سوى آن دعوت مى کند (بازداشتن از معاصى و دعوت به سوى اطاعت). رضا و خشم او در گذشته و حال و آينده يکسان است (و اين احکام، مخصوص گروه خاصّى نيست). بدانيد که خداوند هيچ گاه از کارى که به سبب آن بر پيشينيان خشم گرفته خشنود نمى شود و هرگز از شما به سبب چيزى که به خاطر آن از پيشينيان راضى شده است، خشمگين نمى گردد. (آرى) شما در راه روشنى گام برمى داريد (که همه انبيا به آن دعوت کرده اند) و همان سخنى را مى گوييد که بزرگان پيش از شما گفته اند. خداوند نياز دنياى شما را برطرف ساخته و شما را به شکر نعمت هايش ترغيب کرده (تا نعمتش را بر شما افزون کند) و ذکر و يادش را با زبان، بر شما واجب ساخته است (تا دل هايتان همواره بيدار باشد).

بخش سوم

وَأَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَى، وَجَعَلَهَا مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَحَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ. فَاتَّقُوا آللهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِعَيْنِهِ، وَنَوَاصِيکُمْ بِيَدِهِ، وَتَقَلُّبُکُمْ فِي قَبْضَتِهِ. إِنْ أَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ، وَإِنْ أَعْلَنْتُمْ کَتَبَهُ؛ قَدْ وَکَّلَ بِذلِکَ حَفَظَةً کِرَامآ، لايُسْقِطُونَ حَقّآ، وَلا يُثْبِتُونَ بَاطِلاً. وَآعْلَمُوا أَنَّهُ (مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجآ) مِنَ آلْفِتَنِ، وَنُورآ مِنَ الظُّلَمِ، وَيُخَلِّدْهُ فِيمَا آشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَيُنْزِلْهُ مَنْزِلَ آلْکَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِي دَارٍ آصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ ؛ ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَنُورُهَا بَهْجَتُهُ، وَزُوَّارُهَا مَلائِکَتُهُ، وَرُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ ؛ فَبَادِرُوا آلْمَعَادَ، وَسَابِقُوا آلاْجَالَ، فَإِنَّ النَّاسَ يُوشِکُ أَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ آلْأَمَلُ، وَيَرْهَقَهُمُ آلْأَجَلَ، وَيُسَدَّ عَنْهُمْ بَابُ التَّوْبَةِ. فَقَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي مِثْلِ مَا سَأَلَ إِلَيْهِ الرَّجْعَةَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، وَأَنْتُمْ بَنُو سَبِيلٍ، عَلَى سَفَرٍ مِنْ دَارٍ لَيْسَتْ بِدَارِکُمْ، وَقَدْ أُوذِنْتُمْ مِنْهَا بِالْإِرْتِحَالِ، وَأُمِرْتُمْ فِيهَا بِالزَّادِ.

خداوند شما را به تقوا سفارش فرموده و آن را آخرين مرحله خشنودى و خواست خويش از بندگان قرار داده است، پس تقواى الهى پيشه کنيد، تقوا در برابر خداوندى که همواره در پيشگاه او حاضريد، زمام امور شما به دست اوست و حرکات شما در اختيار وى قرار دارد. او کسى است که اگر کار خود را پنهان کنيد مى داند و اگر آشکار سازيد ثبت مى کند، پاسداران والامقامى براى ثبت اعمال شما گماشته که از هيچ حقّى غفلت نمى ورزند و چيزى را بيهوده ثبت نمى کنند. بدانيد آن کس که تقوا پيشه کند خداوند راهى براى رهايى از فتنه ها به رويش مى گشايد و نورى در دل تاريکى ها به او اعطا مى کند، او را در آن جا که دوست دارد و به آن علاقه مند است (در بهشت) براى هميشه مخلّد مى سازد ودر جايگاه والايى نزد خود در سرايى که آن را براى (خاصّان) خويش ساخته است جاى مى دهد. همان جايى که سايه اش از عرش خداست و نور و روشنايى اش جمال اوست، زائرانش فرشتگان و يارانش پيامبران خدا هستند. حال که چنين است به سوى معاد (با اعمال صالح) بر يکديگر سبقت جوييد و بر سرآمد زندگى خود پيشى گيريد، زيرا نزديک است آرزوهاى مردم قطع گردد و مرگ، آن ها را در آغوش کشد و درهاى توبه به رويشان بسته شود (بدانيد که) شما همانند کسانى هستيد که قبل از شما بودند؛ مرگشان فرارسيد و تقاضاى بازگشت به اين جهان کردند (اما پذيرفته نشد) و همچون رهروانى هستيد در حال کوچ کردن از خانه اى که خانه شما نيست، فرمان کوچ به شما داده شده و دستور تهيّه زادوتوشه (از اين سرا) را نيز به شما داده اند.

بخش چهارم

وَآعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهذَا آلْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَکُمْ، فَإِنَّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِي مَصَائِبِ آلدُّنْيَا.
أَفَرَأَيْتُمْ جَزَعَ أَحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِيبُهُ، وَآلْعَثْرَةِ تُدْمِيهِ، وَالرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ؟ فَکَيْفَ إِذَا کَانَ بَيْنَ طَابَقَيْنِ مِنْ نَارٍ، ضَجِيعَ حَجَرٍ، وَقَرِينَ شَيْطَانٍ! أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِکآ إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضآ لِغَضَبِهِ، وَإِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَيْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعآ مِنْ زَجْرَتِهِ!

بدانيد که اين پوست نازکِ تنِ (انسان) طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم کنيد، چنان که شما اين حقيقت را درباره خويش در مصايب دنيا آزموده ايد. آيا ناراحتى يکى از خودتان را در لحظه اى که خارى به بدنش فرو مى رود و يا هنگامى که زمين مى خورد و کمى مجروح مى شود و يا زمانى که ريگ هاى داغ بيابان (در فصل گرما) او را آزار مى دهد، مشاهده کرده ايد؟ حال چگونه خواهيد بود هنگامى که در ميان دو طبقه از آتش در کنار سنگ هاى گداخته در مجاورت شيطان قرار گيريد؟ آيا مى دانيد آنگاه که مالک دوزخ بر آتش خشم مى گيرد، آتش ها روى هم مى غلتند و يکديگر را مى کوبند (وشعله هاى عظيم از درون آن ها برمى خيزد) وآنگاه که بر آتش فرياد زند از وحشت فريادش قطعات عظيم آتش در ميان درهاى جهنم به هر سو پرتاب مى شوند؟!

بخش پنجم

أَيُّهَا آلْيَفَنُ آلْکَبِيرُ، الَّذِي قَدْ لَهَزَهُ آلْقَتِيرُ، کَيْفَ أَنْتَ إِذَا آلْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ آلْأَعْنَاقِ، وَنَشِبَتِ آلْجَوَامِعُ حَتَّى أَکَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِدِ. فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ آلْعِبَادِ! وَأَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي آلصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ، وَفِي آلْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ. فَاسْعَوْا فِي فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا. أَسْهِرُوا عُيُونَکُمْ، وَأَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ، وَآسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ، وَأَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ، وَخُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَى أَنْفُسِکُمْ، وَلاتَبْخَلُوا بِهَا عَنْهَا، فَقَدْ قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ: (إِنْ تَنصُرُوا اللهَ يَنصُرْکُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ) وَقَالَ تَعَالَى: (مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِيمٌ). فَلَمْ يَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ، وَلَمْ يَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ؛ آسْتَنْصَرَکُمْ «وَلَهُ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْعَزِيزُ آلْحَکِيمُ». وَآسْتَقْرَضَکُمْ «وَلَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَآلْأَرْضِ وَهُوَ آلْغَنِيُّ آلْحَمِيدُ». وَإِنَّمَا أَرَادَ أَنْ (لِيَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا).

اى پير کهن سال! اى کسى که پيرى در سراسر وجودت نفوذ کرده است! چگونه خواهى بود آن زمانى که طوق هاى آتشين به گردن ها افکنده مى شود و غل هاى جامعه دست و گردن را به يکديگر مى بندد و چنان فشار مى دهد که گوشت هاى ساق دست ها را مى خورد؟ خدا را خدا را اى بندگان خدا! اکنون که سالم و تندرست هستيد و پيش از آن که بيمار شويد و اکنون که در حال وسعت به سر مى بريد، پيش از آن که در تنگناى زندگى قرار گيريد فرصت را غنيمت بشمريد وکوشش کنيد گردن خود را از زير بار مسئوليت ها رها سازيد پيش از آن که درهاى رهايى به روى شما بسته شود. چشم ها را در دل شب بيدار نگه داريد، شکم ها را لاغر کنيد، گام ها را به کار گيريد، اموال خود را انفاق کنيد و از جسم و تن خويش بکاهيد و بر جان و روان خود بيفزاييد و در اين کار بخل نورزيد. خداوند سبحان فرموده است: «اگر خدا را يارى کنيد، شما را يارى مى کند و گام هايتان را استوار مى دارد» و نيز فرموده است: «کيست که به خداوند قرض نيکو دهد تا چند برابر به او عطا کند؟ و براى چنين کسى پاداش والايى است». به يقين خدا به سبب ضعف و ناتوانى، از شما يارى نطلبيده و قرض گرفتنش از شما (انفاق در راهش) به سبب کمبود نيست. او از شما يارى خواسته در حالى که لشکرهاى آسمان ها و زمين از آن اوست و شکست ناپذير و حکيم است و (همچنين) از شما درخواست قرض کرده در حالى که گنج هاى آسمان ها و زمين به او تعلق دارد و بى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته شما را بيازمايد که کدام يک نيکوکارتريد؟

بخش ششم

فَبَادِرُوا بَأَعْمَالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللهِ فِي دَارِهِ. رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَأَزَارَهُمْ مَلائِکَتَهُ، وَأَکْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارٍ أَبَدآ، وَصَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَى لُغُوبآ وَنَصَبآ: (ذلِکَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ). أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ، وَاللهُ آلْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَأَنْفُسِکُمْ، وَهُوَ حَسْبُنَا وَنِعْمَ آلْوَکِيلُ!

حال که چنين است به اعمال نيک مبادرت ورزيد تا همنشين همسايگان خدا در سراى جاودان او باشيد. نزد کسانى که خداوند، پيامبران خود را رفيق آن ها ساخته، فرشتگان خود را به ديدارشان فرستاده و حتى گوش هايشان را از اين که صداى خفيف آتش دوزخ را بشنوند رهايى بخشيده و بدن هايشان را از ملاقات هرگونه رنج و ناراحتى مصون داشته است. اين فضل و رحمت الهى است که به هر کس بخواهد مى دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است. من آنچه را که مى شنويد مى گويم (و با شما اتمام حجت مى کنم) و خداوند را براى خود و شما به يارى مى طلبم و او کفايت کننده امور ما و بهترين حامى ماست.