خطبه 23

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
و َتَشْتَمِلُ عَلَى تَهْذِيبِ الفُقَراءِ بِالزُّهْدِ و َتَأْدِيبِ الأَغْنِياءِ بِالشَّفَقَةِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن فقرا را به زهد و ثروتمندان را به محبّت سفارش مى کند

بخش اول

أمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ آلاْمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ إِلَى الاْرْضِ کَقَطَراتِ الْمَطَرِ إِلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا، مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، فَإِنْ رَأَى أَحَدُکُمْ لاِخِيهِ غَفِيرَةً فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلاَ تَکُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً؛ فَإِنَّ الْمَرْءَ آلمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ فَيَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُکِرَتْ، وَ يُغْرَى بِهَا لِئَامُ النَّاسِ، کانَ کَالْفالِجِ الْيَاسِرِ الَّذِي يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ آلمَغْنَمَ، وَ يُرْفَعُ بِها عَنْهُ آلمَغْرَمُ. وَ کَذَلِکَ الْمَرْءُ آلْمُسْلِمُ آلْبَرِيءُ مِنَ آلْخِيَانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ آللهِ إِحْدَى آلْحُسْنَيَيْنِ: إِمَّا دَاعِىَ آللهِ فَمَا عِنْدَآللهِ خَيْرٌ لَهُ، وَإِمَّا رِزْقَ آللهِ فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ، وَمَعَهُ دِينُهُ وَ حَسَبُهُ. وَ إِنَّ آلْمَالَ وَ آلْبَنِينَ حَرْثُ الْدُّنْيَا، وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ آلاْخِرَةِ، وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا آللهُ تَعالى لاِقْوَامٍ.

امّا بعد (از حمد و ثناى الهى، بدانيد که اين خطبه مشتمل بر ترغيب فقرا به زهد و توصيه اغنيا به محبّت و مهربانى است.) مواهب پروردگار، مانند قطره هاى باران، از آسمان به زمين نازل مى شود و به هر کس سهمى زياد يا کم (مطابق آنچه خداوند مقدّر فرموده) مى رسد. بنابراين هرگاه يکى از شما در زندگى برادر خود برترى اى در همسر و فرزند و مال يا جسم و جان ببيند، نبايد درباره او فتنه کند (و حسادت و کينه و عداوت و يا يأس از پروردگار و سوء ظن به او پيدا کند)؛ زيرا هرگاه مسلمان به عمل زشتى که از آشکار شدنش شرمنده مى شود و افراد پَست، آن را وسيله هتک حرمتش قرار مى دهند دست نيالايد، به مسابقه دهنده ماهرى مى ماند که منتظر است در همان دور نخست، پيروز شود و سود وافرى ببرد، بى آن که زيانى ببيند. همچنين مسلمانى که از خيانت به دور است، در انتظار يکى از دو خوبى ازسوى خداست: يا فرارسيدن دعوت الهى (که عمر او را به نيک نامى و حُسن عاقبت پايان مى دهد) و در اين حال، آنچه خداوند از پاداش هاى نيک فراهم ساخته، براى او بهتر است. و يا در همين دنيا خداوند روزى او را وسيع و او را صاحب همسر و فرزند (و مال فراوان) مى کند، در عين اين که دين و شخصيت خود را حفظ کرده است؛ ولى (بدانيد فرق ميان اين دو بسيار است)، مال و فرزندان، کشت و زراعت اين جهان اند و عمل صالح و نيک، کشت آخرت است، اما گاهى خداوند، هر دو را براى گروهى جمع مى کند. (و آنان را هم از نعمت هاى دنيا بهره مند مى سازد و هم از نعمت هاى آخرت).

بخش دوم

فَاحْذَرُوا مِنَ اللهِ ما حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ، وَ اخْشَوْهُ خَشْيَةً لَيْسَتْ بِتَعْذيرٍ، وَ اعْمَلُوا في غَيْرِ رياءٍ وَ لاَسُمْعَةٍ؛ فَإِنَّهُ مَنْ يَعْمَلْ لِغَيَرِ اللهِ يَکِلْهُ اللهُ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ. نَسْأَلُ اللهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ، وَ مُعايَشَةَ السُّعَداءِ، وَ مُرافَقَةَ الاْنْبِياءِ.

از خدا بترسيد، آن گونه که شما را از خودش برحذر داشته است! و صادقانه از او خشيت داشته باشيد، به طورى که نيازى به عذرخواهى هاى واهى نباشد! اَعمال خود را از ريا و سُمعه پاک کنيد! چرا که هر کس کارى براى غير خدا انجام دهد، خداوند، او را به همان کس وامى گذارد (تا پاداشش را از او بگيرد).
از خدا تقاضا مى کنيم که درجات شهيدان و زندگى سعادتمندان و همنشينى پيامبران را به ما عنايت فرمايد!

بخش سوم

أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لاَيَسْتَغْنِي الرَّجُلُ ـ و إِنْ کَانَ ذَا مَالٍ ـ عَنْ عِتْرَتِهِ، وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَيْطَةً مِنْ وَرَائِهِ، وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ، وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَيْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذا نَزَلَتْ بِهِ. وَ لِسَانُ الصِّدْقِ يَجْعَلُهُ اللهُ لِلْمَرْءِ فِي النَّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ آلْمَالِ يَرِثُهُ غَيْرُهُ.

اى مردم! انسان هر چند ثروتمند باشد، از اقوام و بستگان خود، بى نياز نيست که از وى با دست و زبان دفاع کنند. آن ها در واقع بزرگ ترين گروهى هستند که از او پشتيبانى مى کنند و پريشانى و مشکلات را از ميان مى برند و به هنگام بروز حوادثِ سخت، نسبت به او از همه مهربان ترند. و نام نيکى که خداوند (در سايه نيکوکارى و محبّت) به انسان عطا مى کند، از ثروتى که به هر حال براى ديگران به ارث مى گذارد بهتر است (که آن ثروتى است معنوى و ماندگار، و اين جيفه اى مادّى و فرّار).

بخش چهارم

و منها: أَلاَ لاَيَعْدِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَنِ آلْقَرَابَةِ يَرَى بِهَا آلْخَصَاصَةَ أَنْ يَسُدَّهَا بِالَّذِي لايَزِيدُهُ إِنْ أَمْسَکَهُ وَ لاَيَنْقُصُهُ إِنْ أَهْلَکَهُ؛ وَ مَنْ يَقْبِضْ يَدَهُ عَنْ عَشِيرَتِهِ، فَإِنَّمَا تُقْبَضُ مِنْهُ عَنْهُمْ يَدٌ وَاحِدَةٌ، وَ تُقْبَضُ مِنْهُمْ عَنْهُ أَيْدٍ کَثِيرَةٌ؛ وَ مَنْ تَلِنْ حَاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ آلْمَوَدَّةَ.

در ادامه همان خطبه آمده است: آگاه باشيد! هيچ يک از شما نبايد از بستگان نيازمند خود، روى گردان شود و از آنان چيزى را دريغ کند که نگه داشتنش مايه فزونى نيست و از بين رفتنش، کمبودى براى او نمى آورد. آن کس که دستِ دهنده خويش را از بستگانش بازدارد، تنها يک دست را از آن ها بازداشته، و در مقابل، آنان دست هاى بسيارى را از کمک کردن به او بازمى دارند. و آن کس که در برابر بستگانش، متواضع و نرم خو و پرمحبّت باشد، دوستى آنان را براى خود هميشگى خواهد ساخت.