حکمت های نهج البلاغه شامل ۴۸۰ حکمت است که گزیده سخنان حکمتآمیز امیرالمؤمنین علیه السلام ، پندها و نیز پاسخ پرسشها و گفتارهای کوتاه وی آمده است.
امام (عليه السلام) فرمود: تقوا و پرهيزکارى پيشه کن هر چند کم باشد و ميان خود و خدا پرده اى قرار ده هر چند نازک باشد. {1} .
امام (عليه السلام) فرمود: هنگامى که جواب ها زياد (و دَرهم) شود حق مخفى مى گردد. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: خداوند در هر نعمتى حقى دارد. کسى که حق آن را ادا کند، آن نعمت را بر او افزون مى سازد و کسى که در آن کوتاهى کند آن نعمت را در خطر زوال قرار مى دهد. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: هنگامى که قدرت بر چيزى فزونى يابد علاقه به آن کم مى شود. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: از فرار کردن (و رميدن) نعمت ها برحذر باشيد که هر فرار کننده اى بازنمى گردد. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: رابطه سخاوت از خويشاوندى بيشتر است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: گمان کسى را که به تو گمان خوبى دارد (با عمل) تصديق کن. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: برترين اعمال آن است که خود را (به زحمت) به انجام آن وادار کنى. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: خداوند را از طريق بَرهم خوردن تصميم ها، فسخ پيمان ها و نقض اراده ها شناختم. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: خدا ايمان را براى تطهير دل از شرک، واجب کرده است، و نماز را براى پاک شدن از کبر و غرور، و زکات را سبب روزى قرار داده است، و روزه را به عنوان آزمايشى براى اخلاص بندگان، و حج را براى تقويت دين، و جهاد را براى عزت و سربلندى اسلام (و مسلمانان)، و امر به معروف را براى اصلاح توده مردم، و نهى از منکر را براى بازداشتن بى خردان، و صله رحم را براى افزايش نفوس، و قصاص را براى حفظ خون ها (جان ها)، و اقامه حدود را براى بزرگ شمردن محرمات الهى، و ترک شرب خمر را براى حفظ و سلامت عقل، و دورى از سرقت را براى حفظ عفت (و پرهيز از آلودگى به اموال مردم)، و ترک زنا را براى حفظ نسب ها، و ترک لواط (و همجنس گرايى) را براى افزايش نسل، و شهادت و گواهى را براى اظهار حق در برابر انکارها، و ترک دروغ را براى احترام و بزرگداشت صدق و راستى، و سلام را امان در برابر ترس ها، و امامت را براى نظم و نظام امّت، و اطاعت و فرمانبردارى (از امام مسلمانان) را براى (تعظيم وتحکيم) مقام امامت قرار داده است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: هرگاه خواستيد ظالمى را سوگند دهيد اين گونه سوگند دهيد که از حول و قوه الهى برى است (اگر فلان کار را انجام داده باشد) زيرا اگر اين قسم دروغ باشد مجازات او به سرعت فرا مى رسد (يا به درد سختى مبتلا مى گردد و يا مى ميرد) ولى هرگاه چنين سوگند ياد کند: به خدايى که جز او خدايى نيست (اين کار را نکرده ام) در کيفرش تعجيل نمى شود؛ زيرا خدا را به يگانگى ستوده است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! تو خود وصى خويشتن در اموال خود باش و (امروز) به گونه اى درباره آن عمل کن که مى خواهى پس از تو (مطابق وصيتت) عمل کنند. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: طغيان غضب، نوعى جنون و ديوانگى است، چرا که صاحبش بعدآ پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود دليل بر آن است که جنونش مستحکم است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: تندرستى، از کمى حسادت است. {1}
امام (عليه السلام) به کميل بن زياد نخعى فرمود: اى کميل! به خانواده ات دستور بده که روزها در کسب فضايل و مکارم بکوشند و شامگاهان در برطرف کردن حوائج مردمى که در خواب اند. سوگند به کسى که تمام صداها را مى شنود! هر کس در قلبى سرور و خوشحالى ايجاد کند خدا از آن سرور برايش لطفى مى آفريند که هرگاه مصيبتى بر او وارد شود اين لطف همچون آب (در يک سطح شيب دار، به سرعت) به سوى او سرازير شود تا آن مصيبت را از وى (بشويد و) دور سازد، همان گونه که شتر بيگانه، از گله (يا از چراگاه خصوصى) رانده مى شود. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: هر زمان فقير شديد، با خداوند از طريق صدقه دادن (در راه او) تجارت (پرسود) کنيد. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: وفادارى در برابر پيمان شکنان، پيمان شکنى در پيشگاه خداست و پيمان شکنى در برابر آنان، وفادارى نزد خداوند است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: چه بسيارند کسانى که به وسيله احسان الهى به آن ها غافلگير مى شوند و به سبب پرده پوشى خدا درباره آن ها مغرور مى گردند و براثر تعريف و تمجيد از آنان فريب مى خورند و خداوند هيچ کس را با چيزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمت ها و ترک عقوبت) نيازموده است. {1} سيّد رضى مى گويد: «اين سخن سابقآ (در حکمت 116) گذشت جز اين که در اين جا اضافه خوب و مفيدى دارد»؛ (قالَ الرَّضِيُّ: وَ قَدْ مَضى هذَا الْکَلامُ فِيما تَقَدَّمَ، إِلاَّ أنَّ فِيهِ هاهُنا زِيادَةٌ جَيِّدَةٌ مُفيدَةٌ).
امام (عليه السلام) اين سخن را هنگامى بيان فرمود که خبر حمله اصحاب معاويه به انبار (يکى از شهرهاى شمالى عراق) و غارت کردن آن جا را شنيد. امام (عليه السلام) شخصآ پياده به طرف نخيله (منزلگاهى نزديک کوفه که محل اجتماع لشکر بود) حرکت کرد. مردم خود را به امام (عليه السلام) رساندند و عرض کردند: اى اميرمؤمنان! ما از عهده آنان برمى آييم (و آن ها را سر جاى خود مى نشانيم). امام (عليه السلام) فرمود: شما از عهده مشکلات خودتان با من برنمى آييد چگونه مى توانيد مشکل ديگران را از من دفع کنيد. رعاياى پيش از من از ستم فرمانروايانشان شکايت داشتند؛ اما من امروز از ستم رعيتم شکايت دارم. گويى من پيروم و آن ها پيشوا و من محکومم و آن ها حاکم. {1} مرحوم سيّد رضى در اين جا مى افزايد: «هنگامى که امام (عليه السلام) اين سخن را در ضمن يک گفتار طولانى ـ که قسمت برگزيده اى از آن ضمن خطبه ها گذشت ـ بيان کرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. يکى از آن ها عرض کرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم، امر فرما تا اطاعت کنيم. امام (عليه السلام) فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من مى خواهم (که بسيج يک سپاه است)، چه کارى مى توانيد انجام دهيد؟ (فَلَمّا قالَ (عليه السلام) هذَا الْقَوْلَ، في کَلامٍ طَويلٍ قَدْ ذَکَرْنا مُختارَهُ فِي جُمْلَةِ الْخُطَبِ، تَقَدَّمَ إِلَيْهِ رَجُلانِ مِنْ أصْحابِهِ فَقالَ أَحَدَهُما: إنّي لا أمْلِکُ إلّا نَفْسي وَ أخي فَمُرْ بِأَمْرِکَ يا أمِيرَالْمُؤمِنينَ نُنْقَدْ لَهُ، فَقالَ (عليه السلام): وَأَيْنَ تَقَعَانِ مِمَّا أُرِيدُ؟).
بعضى گفته اند: (شخصى به نام) «حارث بن حوط» (که از ياران آن حضرت (عليه السلام) محسوب مى شد؛ ولى راه خطا را مى پيمود) خدمت حضرت آمد و عرض کرد: شما فکر مى کنيد من هم لشکر جمل را گمراه مى دانم؟ (چنين نيست) امام (عليه السلام) فرمود: «اى حارث! تو به پايين نگاه کردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر (صلي الله عليه و آله) نگاه مى کردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمى شدى) تو حق را نشناختى تا کسانى را که به سراغ حق آمده اند بشناسى. باطل را نيز نشناخته اى تا کسانى را که به سراغ باطل رفته اند شناسايى کنى». حارث (براى تبرئه خود) گفت: «من همراه سعيد بن مالک (سعد بن مالک، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبدالله بن عمر کناره گيرى مى کنم (و بى طرف مى مانم)». امام (عليه السلام) فرمود: «سعيد (سعد) و عبدالله بن عمر حق را يارى نکردند و باطل را نيز خوار نساختند (آن ها راه خطا پيمودند، چگونه به آن ها اقتدا مى کنى؟)». {1}
امام (عليه السلام) فرمود: همنشين سلطان مانند کسى است که بر شير سوار است، ديگران به مقام او غبطه مى خورند ولى او خود بهتر مى داند در چه وضع خطرناکى قرار گرفته است. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: با بازماندگان ديگران خوش رفتارى کنيد تا با بازماندگان شما همين گونه رفتار کنند. {1}
امام (عليه السلام) فرمود: گفتار دانشمندان اگر صحيح و درست باشد دوا (داروى شفابخش) و اگر نادرست و خطا باشد درد و بيمارى است. {1}