خطبه 1

خطبه چیست؟ خطبه یا وعظ سخنی است برای تحریک مردم به انجام یا ترک عملی از طریق تحریک عواطف و اقناع آن‌ها. در واقع در خطابه پیش از آن که اندیشه و فکر افراد مورد خطاب باشد، احساسات و عواطف آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهند. آیین سخنوری را خطابت می‌گویند.

خُطَبُ أَمير المُؤمنين عليه السلام‏
بابُ المُختارِ مِن خُطَب أمير المُؤمِنينَ عليه السلام وَ أَوامره
وَ يَدخُلُ في ذلکَ المُختار مِن کلامِهُ الجاري مَجرى الخُطَبِ في المَقاماتِ المَحظُورَة وَ المَواقِفِ المَذکورَة وَ الخُطُوب الوارِدَة

در اين بخش علاوه بر خطبه ها قسمت هاي مهمي از منتخبات سخنان آن حضرت
که به منزله خطبه است و به مناسبت حوادث مختلف و پيشامدهاي گوناگون ايراد شده ذکر مي شود.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
لَمّا قُبِضَ رَسولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله) وَ خَاطَبَهُ العَبّاسُ وَ أبوسُفْيَانَ بْنُ حَرْبٍ فِي أنْ يُبَايِعَا لَهُ بِالْخِلاَفَةِ (و ذلِکَ بَعْدَ أن تَمَّتِ الْبَيْعَةُ لاِبي بَکْرٍ فِي السَّقِيفَةِ وَ فِيها يَنْهى عَنِ الفِتْنَةِ وَيُبَيِّنُ عَنْ خُلُقِهِ وَعِلْمِهِ)

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
هنگامى که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) رحلت فرمود، عباس و ابوسفيان به على (عليه السلام) عرض کردند که آماده اند با او براى خلافت بيعت کنند (و اين در زمانى بود که بيعت در «سقيفه» براى «ابوبکر» پايان يافته بود ـ حضرت نپذيرفت و اين خطبه را ايراد فرمود ـ و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى کند و از روحيه و آگاهى هاى خود پرده برمى دارد)

وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (عليه السلام)
لَمّا بُويِعَ بِالمَدِينَةِ وَفِيها يُخْبِرُ النَّاسَ بِعِلْمِهِ بِما تَؤُولُ إلَيْهِ أحْوالُهُم وَفِيها يُقَسِّمُهُمْ إلى أقْسامٍ

از سخنان امام (عليه السلام) است
هنگامى که در مدينه با او بيعت کردند، و در آن از سرانجام کار مردم خبر مى دهد و آن ها را به گروه هاى مختلفى تقسيم مى کند.

وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (عليه السلام)
فِي صِفَةِ مَنْ يَتَصَدَّى لِلْحُکْمِ بَيْنَ الاُمَّةِ وَلَيْسَ لِذلِکَ بِأهْلٍ،
وَفِيها: أبْغَضُ الخَلائقِ إلى اللهِ صِنْفَانِ:

از سخنان امام (عليه السلام) است
درباره کسى که بدون شايستگى و لياقت، متصدّى مقام قضاوت در ميان مردم مى شود و در اين خطبه آمده است:
مبغوض ترين خلايق نزد خدا دو گروه اند

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
و َتَشْتَمِلُ عَلَى تَهْذِيبِ الفُقَراءِ بِالزُّهْدِ و َتَأْدِيبِ الأَغْنِياءِ بِالشَّفَقَةِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن فقرا را به زهد و ثروتمندان را به محبّت سفارش مى کند

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
و هُوَ فَصْلٌ مِنَ الْخُطْبَةِ الَّتي أوَّلُها «اَلْحَمْدُ لِلّهِ غَيْرَ مَقْنوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ» وَ فِيهِ أحَدَعَشَرَ تَنْبِيهاً

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که (در حقيقت) بخشى است از خطبه اى که آغاز آن «الحمدلله غير مقنوط من رحمته» آمده، و در آن يازده تذکّر است

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
وَ فِيها يَصِفُ زَمانَهُ بِالْجَوْرِ، و يُقَسِّمُ النَّاسَ فِيهِ خَمْسَةَ أصْنَافٍ، ثمَّ يُزَهِّدُ فِي الدُّنْيا

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که ستمگرى زمانه را وصف کرده و مردم را به پنج دسته تقسيم مى فرمايد همچنين در آن از زهد در دنيا سخن به ميان آمده است

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
عِندَ خُروجِهِ لِقِتالِ أهْلِ البَصْرَةِ،
وَ فِيها حِکْمَةُ مَبْعَثِ الرُّسُلِ، ثُمَّ يَذکُرُ فَضْلَهُ وَ يَذِمُّ الخَارِجِينَ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که به هنگام خروج براى جنگ با اهل بصره، ايراد فرمود
و در آن فلسفه بعثت انبيا آمده و سپس فضايل خويش را برشمرده و کسانى را که بر ضدّ او قيام کردند، نکوهيده است

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ (عليه السلام)
فِي استِنْفَارِ النَّاسِ إلى أهْلِ الشَّامِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنْ أمْرِ الْخَوارِجِ، وَ فِيها يَتَأفَّفُ بِالنَّاسِ، وَ يَنْصَحُ لَهُمْ بِطَرِيقِ السَّدَادِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که آن را براى بسيج کردن مردم به منظور حرکت به سوى شاميان، بعد از پايان کار خوارج در نهروان (و خاموش شدن فتنه آنان) ايراد کرد و در اين خطبه (از سستى و کوتاهى مردم در امر جهاد با دشمن،) سخت اظهار ناراحتى مى کند و آنان را با اين روش صحيح و منطقى ارشاد مى فرمايد

وَمِن کلامٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ
يَجْرِي مَجْرى الخُطْبَةِ، وفِيهِ يَذْکُرُ فَضَائِلَهُ (عليه السلام) قَالَهُ بَعْدَ وَقْعَةِ النَّهْرَوانِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در حکم خطبه است و بعد از واقعه نهروان بيان فرموده
و در آن روحيات خود را شرح مى دهد

وَمِن کلامٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ
وَفِيهِ عِلَّةُ تَسْمِيَةِ الشُّبْهَةِ شُبْهَةً ثُمَّ بَيانُ حالِ النَّاسِ فِيها

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن، علت نام گذارى شبهه، به «شبهه» آمده و سپس حال مردم به هنگام گرفتارى در شبهات، تبيين شده است

وَمِن کلامٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ
وَفِيهِ يُحَذِّرُ مِنِ اتِّبَاعِ الهَوى وَطُولِ الْأَمَلِ فِي الدُّنْيا

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن، مردم را از پيروى هواى نفس و آرزوهاى طولانى برحذر مى دارد

وَمِن خُطبَةٍ لَهَ عَلَيهِ السَّلامُ

وَفِيْها مَبَاحِثُ لَطِيفَةٌ مِنَ الْعِلْمِ الإلهِيِّ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است

که در آن بحث هاى لطيفى از علم خداوند (و ساير صفات او) مطرح شده است

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
قَالَهُ لاِصْحَابِهِ فِي سَاحَةِ الحَرْبِ بِصِفِّينَ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در ميدان نبرد «صفين» به ياران خود فرمود.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي حَثِّ أصْحَابِهِ عَلَى الْقِتَالِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که براى تشويق يارانش به جهاد ايراد فرموده است.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي التَّحْکِيمِ وَذلِکَ بَعْدَ سَمَاعِهِ لاِمْرِ الحَکَمَيْنِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که درباره مسئله حکميّت بعد از شنيدن گفت و گوى بعضى درمورد آن، بيان فرمود.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
«وَفِيهِ يُبَيِّنُ بَعْضَ أحْکامِ الدِّينِ وَيَکْشِفُ لِلخَوارِجِ الشُّبْهَةَ وَيَنْقُضُ حُکْمَ الحَکَمَيْنِ»

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن پاره اى از احکام دينى را بيان مى فرمايد و اشتباه خوارج را روشن مى سازد و حکم حکمين را باطل اعلام مى کند.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِيما يُخْبِرُ بِه عَنِ الْمَلاحِمِ بِالْبَصْرَةِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن درباره حوادث عظيمى که در شهر بصره واقع مى شود پيشگويى مى کند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي ذِکْرِ المَکَاييلِ و المَوَازينِ

از خطبه هاى امام (علیه السلام) است
درباره رعایت عدالت در پیمانه و وزن

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
وَفِيهِ يُبَيِّنُ سَبَبَ طَلَبِهِ الْحُکْمَ وَيَصِفُ الاْمامَ الْحَقَّ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن علت اين که به دنبال حکومت بر مردم است و نيز صفات يک امام دادگر را تشريح مى کند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَعِظُ فِيهَا وَيُزَهِّدُ فِي الدُّنْيا

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن پند و اندرز داده و تشويق به بى اعتنايى به زرق و برق دنيا مى کند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُعَظِّمُ اللهَ سُبْحَانَهُ وَ يَذْکُرُ القُرآنَ وَالنَّبِيَّ (صلي الله عليه و آله) وَيَعِظُّ النَّاسَ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که درباره عظمت خداوند و قرآن و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) سخن مى گويد و مردم را اندرز مى دهد.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي شَأْنِ طَلْحَةَ وَالزُّبَيْرِ وَفِي البَيْعَةِ لَهُ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که درباره بيعت طلحه و زبير بيان فرموده است.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُومِىءُ فِيها إلى ذِکْرِ الْمَلاَحِمِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن، حوادث مهم آينده را پيشگويى مى کند.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي النَّهْيِ عَنْ غِيْبَةِ النّاسِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که در آن مردم را از غيبت کردن نهى فرموده است.

وَمِن کَلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
المَعْرُوفِ فِي غَيْرِ أهْلِهِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که درباره نيکى کردن به کسانى که شايسته آن نيستند بيان فرموده است.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي الاسْتِسْقَاءِ وَفِيْه تَنْبِيهُ العِبَادِ إلى وُجوبِ اسْتِغَاثَةِ رَحْمَةِ اللهِ إذا حَبَسَ عَنْهُمْ رَحْمَةَ المَطَرِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که درباره طلب باران ايراد فرموده و در آن، آگاهى مى دهد که هرگاه باران از مردم گرفته شود بايد به درگاه خدا استغاثه کنند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
درمورد بعثت انبيا و فضيلت اهل بيت (عليهم السلام)، همچنين هشدارى به اهل ضلالت مى دهد.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که درباره ناپايدارى دنيا ايراد فرموده است.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن، هدف از بعثت پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)
(و اهميّت قرآن و بخشى از حوادث آينده) بيان شده است.

وَ مِنَ الْکَلَام‏ لَه‏ (عليه السلام)
قَبْلَ مَوْتِهِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
که پيش از فرارسيدن مرگش ايراد فرمود.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُومِىءُ فِيها إلَى الْمَلاحِمِ وَيَصِفُ فِئَةً مِنْ أهْلِ الضَّلاَلِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن به حوادث آينده اشاره مى کند و اوصاف گروهى از گمراهان را بيان مى فرمايد.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يُحَذِّرُ مِنَ الفِتَنِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن مردم را از فتنه ها بر حذر مى دارد.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي صِفَاتِ اللهِ جَلَّ جَلالُهُ، وَ صِفَاتِ أئِمَّةِ الدِّيْنِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که درباره صفات خداوند و اوصاف پيشوايان دين ايراد فرموده است.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن به صفات گمراهان و غافلان اشاره مى فرمايد.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَذْکُرُ فِيها فَضَائِلَ أهْلِ البَيْتِ (عليهم السلام)

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن فضايل اهل بيت (عليهم السلام) را بيان کرده است.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَذْکُرُ فِيها بَدِيعَ خِلْقَةِ الخُفّاشِ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن از شگفتى هاى آفرينش خفّاش سخن مى گويد.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَحُثُّ النَّاسَ عَلَى التَّقْوى

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن، مردم را به تقوا تشويق و ترغيب مى کند.

وَ مِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که مطالب متنوّعى را در آن مطرح فرموده است.

وَمِن دُعَاءٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
کانَ يَدْعُو بِهِ کَثِيرآ

از دعاهاى امام (عليه السلام) است
که غالبآ پروردگار را با آن مى خواند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي التَّنْفِيرِ مِنَ الدُّنْيَا

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
که در آن به متنفّر ساختن از زرق وبرق دنيا پرداخته است.

وَمِن دُعَاءٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
يَلْجَأُ فيهِ إِلَى اللهِ لِيَهْدِيَهُ إلَى الرَّشادِ

از دعاهاى امام (عليه السلام) است
که در آن از خداوند تقاضاى هدايت به خير و صلاح مى کند.

وَمِن خُطبَةٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي مَقاصِدَ أُخْرى

از خطبه هاى امام (عليه السلام) است
درباره مسائل گوناگون ديگر (تقوا، پايان زندگى، آمادگى براى سفر آخرت و صفات زاهدان).

وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
بَعْدَ أنْ أقْدَمَ أحَدُهُمْ عَلَى الْکَلامِ فَحَصَرَ، وَهُوَ فِي فَضْلِ أهْلِ الْبَيْتِ، وَوَصْفِ فَسادِ الزَّمانِ

از سخنان امام (عليه السلام) است
آن را هنگامى ايراد فرمود که يکى از يارانش (جعدة بن حبيره) نتوانست بر منبر سخن بگويد. اين سخن درباره فضايل اهل بيت (عليهم السلام) و وضع نابسامان مردم در آن عصر است.

وَمِن کلامٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
فِي شَأْنِ الْحَکَمَيْنِ وَ ذَمِّ أَهْلِ الشّامِ

از سخننان امام (عليه السلام) است
درباره حکمين و نکوهش شاميان (پيروان معاويه).

وَمِن کتابٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
إلَى أهْلِ الْکُوفَةِ، عِنْدَ مَسيرِهِ مِنَ الْمَدينَةِ إلَى الْبَصْرَةِ

از نامه هاى امام (عليه السلام) است
که براى اهل کوفه به هنگام حرکت از مدينه به سوى بصره نگاشته است.

وَمِن کتابٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
لشريح بن الحارث قاضيه وَرُوِيَ أَنَّ شُرَيْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِيَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام)، اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِينَ دِينَاراً، فَبَلَغَهُ ذلِکَ، فَاسْتَدْعَى شُرَيْحاً، وَقَالَ لَهُ:

از نامه هاى امام (عليه السلام) است به شريح بن حارث، قاضى آن حضرت (در کوفه) روايت شده است که شريح بن حارث، قاضى امير المؤمنين (عليه السلام) در دوران حکومت امام (عليه السلام)، خانه اى به هشتاد دينار خريدارى کرد، خبر اين مطلب به آن حضرت رسيد، امام (عليه السلام) شريح را فراخواند و به او چنين فرمود:

وَمِن کتابٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
إلَيْهِ أيضَآ

از نامه هاى امام (عليه السلام) است
که آن را نيز به معاويه نوشته است.

وَمِن عَهدٍ لَهُ عَليهِ السَّلامُ
إلى بَعْضِ عُمَّالِهِ وَقَدْ بَعَثَهُ عَلَى الصَّدَقَةِ

از نامه هاى امام (عليه السلام) است
براى بعضى از مأموران گردآورى زکات.

وَقَالَ عَلَيهِ السَّلامُ

امام (عليه السلام) فرمود