خطبه‌های امیر‌ المؤمنین شامل ۲۴۱ خطبه می‌شود. خطبه‌ها عموماً حاوی موضوعاتی چون خداشناسی، شناخت جهان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امت‌ها و حکومت‌های نیکوکار و ستمکار است اما مقصود اصلی امام در بیان این موضوعات تبیین و تشریح علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکته‌های فلسفی یا تاریخی نبوده است، بلکه مراد اصلی او تبیین خداشناسی و مسائل مهم اسلامی در پرتو بیان این موضوعات بوده است. خطبه‌های شقشقیه، غراء و متقین، مهم‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه معرفی شده‌اند.

فهرست خطبه‌های نهج البلاغه

      خطبه 84 - درباره عمروعاص

      از خطبه هاى امام (عليه السلام) است که درباره «عمرو بن عاص» بيان فرموده است از «ابن نابغه» (پسر آن زن بدنام ـ اشاره به عمرو عاص است ـ) در شگفتم! او براى مردم شام چنين وانمود مى کند که من بسيار اهل مزاح، و مردى شوخ طبعم، که مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى کنم. او سخنى باطل و کلامى گناه، گفته است ـ و بدترين سخنان، گفتار دروغ است ـ او پيوسته دروغ مى گويد. وعده مى دهد و تخلّف مى کند. اگر چيزى از او درخواست شود، بخل مى ورزد واگر خودش از ديگرى تقاضايى داشته باشد، اصرار مى کند. در پيمانش خيانت مى نمايد. (حتّى) پيوند خويشاوندى را قطع مى کند. هنگام نبرد، لشکريان را امر ونهى مى کند (و سر و صداى زياد راه مى اندازد که مردم شجاعش پندارند) ولى اين تا زمانى است که دست ها به قبضه شمشير نرفته است و هنگامى که چنين شود، او براى رهايى جانش، بالاترين تدبيرش اين است که جامه اش را کنار زند و عورت خود را نمايان سازد تا شخص کريم به عورتش نگاه نکند (و از کشتن او چشم بپوشد). آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و شوخى بازمى دارد؛ ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق بازداشته است. او حاضر نشد با معاويه بيعت کند، مگر اين که عطيّه و پاداشى از او بگيرد (و حکومت مصر را براى او تضمين کند) و در مقابلِ از دست دادن دينش، رشوه اندکى دريافت دارد.

      خطبه 92 - پس از کشته شدن عثمان و بيعت با او

      از سخنان امام (عليه السلام) است آن را هنگامى ايراد کرد که مردم بعد از قتل عثمان، مى خواستند با او بيعت کنند (و او مى خواست با اين سخن، هم با مردم اتمام حجّت فرمايد و هم بى اعتنايى خود را به مقام، ثابت کند) مرا رها کنيد و ديگرى را بطلبيد! چراکه ما به استقبال چيزى مى رويم که چهره ها و رنگ هاى گوناگون دارد و دل ها بر آن استوار و عقل ها بر آن ثابت نمى ماند (چون قبول زمامدارى در اين شرايط، بسيار مشکل و طاقت فرساست)؛ ابرهاى تيره وتار، افق ها را پوشانيده و راه مستقيم حق (در اين فضاى ظلمانى) ناشناخته است. بدانيد که اگر من دعوت شما را بپذيرم مطابق آنچه خود مى دانم (با اصول حق و عدالت) با شما رفتار خواهم کرد و هرگز به سخن اين و آن وسرزنشِ سرزنش کنندگان، گوش نخواهم داد! و اگر مرا رها کنيد همچون يکى از شما خواهم بود (و با عدم وجود يار و ياور، مسئوليّتى نخواهم داشت) بلکه شايد از شما شنواتر و مطيع تر دربرابر رئيس حکومت و واليان امر (در حفظ کيان اسلام و منافع مردم) باشم و من براى شما وزير و مشاور باشم بهتر از آن است که امير و رهبر باشم (چراکه اگر امير باشم و با من مخالفت کنيد کافر مى شويد، ولى اگر ديگرى به جاى من باشد چنين نيست).